کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



ماد : در اوستا « رگه » و در سنگ نبشته های داریوش » ماده » و در پارسی ماد آمده و هرودوت آن را مدر و « استرابون » آن را « مادیای بزرگ » و « مدیا آتروپاته نه » و ایزیدور خاراکسی مدیای علیا و سفلی و موسی خورن « مدی آتروپاتاکان » بعضی ماد آذربایجان می نامند و از ایالات غربی ایران زمین بوده است . این ایالت از شمال به آران و دریای خزر و از مغرب به ارمنستان و از جنوب به شوش و پارس و از مشرق به آریانه ( خراسان و افغانستان کنونی ) محدود بود که کرسی آن « هگمتانه » که به یونانی آنرا « اکباتانا » می نامیدند . همدان پایتخت تابستانی پادشاهانا هخامنشی بود . همدان را موسی خورن « اهمتان » می نویسد . ماد به سه قسمت بزرگ تقسیم می شد : نخست ماد بزرگ که امروز آن را استان تهران و بیشتر آن را عراق عجم می نامیدند . دوم : ماد آتروپاته نه که همان آذربایجان است و سوم ماد راگیانه که ری و حوالی آن است . اکباتانا و کام بادن ( کرمانشاهان ) از شهرهای ماد بزرگ به شمار می رفت رگا ( شهر ری ) کرسی ماد راگیانا بود و « مسمغان » یعنی مهتر یا بزرگتر مغان در این شهر می نشست . [۵۳]
دشت « نیسایه » که به داشتن اسبهای تندرو معروف بود در نزدیکی کرمانشاهان بود اما ماد کوچک یا آتروپاته نه که آذربایجان باشد در دوره هخامنشی یکی از ایالات کشور هخامنشی بود و در حمله اسکندر ، سردار ایرانی و زرتشتی بنام « آتروپات » ( آذربد ) بر آن حکومت می کرد . چون خود را در برابر اسکندر ناتوان دید از صلح با وی درآمد و اسکندر مقدونی آن سرزمین را به وی ابقا کرد و از آن زمان ماد کوچک بنام « آتروپات گان » یعنی محل حکومت آتروپات نامیده شد و این کلمه بعدها آذربادگان ، و آذربایجان گردید و قریب یکصد سال جانشینان وی در آن سرزمین حکومت کردند .
پایتخت قدیم آتروپادگان شهر « گنجک » ( جنزه یاشیز ) در تخت سلیمان در جنوب شرقی مراغه واقع بود که یونانیان آن را « گزا » نوشته اند . شهر دیگری در زمان اشکانیان پایتخت آذربایجان بود که « پروسیه » یا فرا دا اتسپه نام داشت که در نزدیکی دریاچه ارومیه بوده است و آتشکده آذرگشنسب که آتش پادشاهان بود در نزدیکی شهر « شیز « قرار داشت نام همدان پیش از عهد مادها « آکه سائیا » بود که در آشوری « کارکاسی » - نام داشت که به معنی شهر کاسیان است و چون مادها بر آن سرزمین تسلط یافتند « آمادانه » یعنی شهر مادها خوانده شد . زیرا آشوریان مادها را در کتیبه های – خود « آمادا » و شهر همدان را که پایتخت مادها بود « آمادانا » نوشته اند .
« مروش » ( مارو ) محلی در ماد و « کمپده » که بعدها « کام پادن » خوانده شد همان کرمانشاهان امروز است . « بقستانه » ( بیستون ) و نیسایه از شهرهای ماد بود شهر رگا ( ری ) را سلوکی ها « ئوروپوس » می نامیدند . سلوکی ها در نزدیکی دربند خزر یا دروازه کاسپین شهری بنام « آپاما » و در مرز پارس « لااودیه » را بنا کردند ، شهری نیز به نام خاراکسی در ماد وجود داشت که محل آن را با « ایوانکی » و برخی با شهرستانک کنونی در کوههای البرز مطابقت می دهند . بقول ایزیدور خاراکسی « خاراکس » همان خوار و بقول بطلیموس همان بلوک خوار نزدیک ری است . سلوکی ها نزدیک معبر خوار یا دربند خزر شهر خاراکس را بنا نهادند و فرهاد اول اشکانی در نیمه اول قرن دوم میلادی « آماردها » یا « مردها » را به آنجا کوچانید .
آریانا : در سنگ نبشته داریوش « هرای وه » و در تاریخ هرودوت « آیری یر « و در جغرافیای استرابون آریانا آمده و امروز هرات گویند در مشرق ایران واقع بود ، و از شهرهای مهم آن هرات و « بی تاکسا » یا باد غیس امروزی ( یعنی باد خیز ) بود . « ساری گا » که سرخس امروز است از شهرهای آریانا بی شمار می رفت . آریانا از مغرب به پارت و از مشرق به باختر و از شمال به مرو و از جنوب به « زرنگ » ( سیستان ) محدود شد . کوه « پاروپارنیسانا » در مشرق این ایالت واقع بود . در بندر خزر تنگی بود که ماد را از پارت جدا می کرد در اینجا در عهد هخامنشی دیواری ساخته و دروازه ای از آهن بنا کرده بودند و پاسدارانی بر آن گماشته بودند . [۵۴]
« پاری تاکنه » یا « پاری تاک » که به پارسی ( پری تکان ) است همان فریدن اصفهان می باشد . کرسی ولایت هرات را « ارتکان » و استرابون آنرا « ارتاکان » و آریان آنرا « آرتاکوان » و دیودورسیسیلی « خورتاکان » ضبط کرده اند .
اسکندر در ولایت هرات شهری بنام خود ساخت که آنرا آریانا اسکندریا » می نامیدند . این محل را با هرات تطبیق کرده اند و اسکندر را بانی هرات جدید می دانند . بطلیموس این شهر را « آریامتروپولیس » خوانده است .
هیرکانی : در اوستا « وهرکانه » و استرابون آنرا « هیرکانیا » و موسی خورنی « ورکان » می نویسد به عربی جرجان و به پارسی گرگان می باشد این ایالت از شمال به دریای کاسپین که آنرا بنام این ایالت دریای گرگان می گفتند و از جنوب به پارت و از مغرب به ماد و از مشرق به مرو محدود بود استرابون ساکنین هیرکانی را « ماردی » یا « آمارد » ( آملی ) و تپوری ( طبری ) می نامد .
از شهرهای هیروکانی « کومیسن » که به پارسی کومس و به عربی قومس شده است می باشد این شهر در نزدیکی دامغان بوده است .
نام این محل در اوستا « چخره » آمده که آنرا با شاهرود تطبیق کرده اند دیگر از شهرهای معروف هیرکانی صد دروازه است که آنرا به یونانی هکاتوم پولیس می خوانده اند . ظاهراً طبرستان و کادوسیان ( گیلان ) جزو این ایالت محسوب می شده است دیگر از شهرهای عمده آن « زدرکرته » بوده است که نزدیک استرآباد کنونی واقع بوده است . [۵۵]
پارت : در اوستا « ورنه » و در سنگ نبشته های داریوش « پرثوه » و در کتاب تاریخ هرودوت « پارتر » و در جغرافیای استرابون « پارسی یه آ » و در کتاب ایزیدور خاراکسی « خوران » آمده است این ایالت با خراسان امروزی تطبیق می کند از شمال به دهستان مردم داهه و از مشرق به آریانا و از جنوب به کرمان و از مغرب به ماد محدود بوده است اشکانیان از مردم این سرزمین بوده اند و ساکارتی ها که در کویر لوت می زیسته اند نیز از نواحی لوت شمرده می شدند . بعضی « ورنه » را صفحه البرز می دانند . سلوکی ها در پارت شهرهای « سوته ایرا » « کال پوپ » « خاریس » « هکاتم پولیس » ( صد دروازه ) « آخه آ » را ساختند . شهر سوزیا – طوس امروزی و ارته کان از شهرهای پارس بود .
باختر : در سنگ نبشته داریوش « باختریش » و دراوستا « باخذی » و در کتاب هرودوت « باکتریر » و در استرابون « باکتری نا » آمده همان ایالت بلخ است که از شمال به رود وخش ( جیحون ) و از مغرب به آریانا و از جنوب به کوههای هراز مسجد کنونی و از مشرق به سرزمین - « ماساژت ها » ( یکی از قبایل سکائی ) محدود بود و یکی از شعب جیحون بنام باکتروس آنرا مشروب می ساخت و شهر مهم آن باختر بود که نام دیگر آن « زرایاسب » و همان بلخ امروزی بوده است و مرو که در اوستا « مورو » و به یونانی « مرگیانا » از شهرهای معتبر باختر بوده است « آئورون » از شهرهای باختر در واحه مرو بود و در آن واحه « آن تیوخوس سوتر » انطاکیه مرگیان را بنا کرد . یکی از اسکندریه هایی که اسکندر ساخت در مرو بود . مهمترین شهرهای باختر به روایت بطلمیوس از این قرار بوده است : « زریاسپه » « چاتراکارتا » « باکترا » ( بلخ ) ، « خلم » که آن را شهر « ایوک راتیدا » - « آ ارونوس » که به قول بطلیموس در کنار رود « دارگیدوس بوده که آن را با شهر قدیم سمنگان نزدیک رود خلم تطبیق کرده اند .
سغدیان : در اوستا « سوغوده » در سنگ نبشته داریوش « سوغده » و به یونانی - « سغدیانا » آمده همان سغد و سمرقند است که از شمال و جنوب میان سیحون و جیحون و از شرق به سرزمین سکاها و از مغرب به خوارزم و شهر عمده آن « مرکنده » بود که آنرا با سمرقند تطبیق می کنند دیگر از شهرهای آن « کرشته » و شهر کوروش ( سیروپولیس ) بوده که دورترین شهرهای شاهنشاهی ایران باستان به شمار می رفت .
باستان شناسان محل شهر کوروش را با « اوراتپه » کنونی تطبیق می کنند . اسکندریه اقصی – در کنار سیحون بود و محل آنرا با خجند کنونی تطبیق کرده اند دیگر از شهرهای سغدیان « نئوتاکا » ( نوتاک ) بوده است . « گازا » یا بخارا که اکنون در جمهوری تاجیکستان می باشد از شهرهای سغد بود . شهرهای سغد را بطلمیوس در کتاب خود چنین نام برده است : « دره پسامتروپولیس » « اوکسیانا » ، « ماروکا » ، « الکساندر یا اوکسیانا »
خوارزم : که در اوستا « هوائی ریزیم » و در سنگ نبشته داریوش خوارزمیش و در کتاب استرابون « خوارزمی ای » آمده همان خوارزم و خیوه است . از مغرب به سغد و از مشرق به دریای کاسپین از شمال به رود جیحون و دریاچه آرال ( وخش دریا ) و از جنوب به باختر محدود بود . پولی نی شهر شهر پاندا را به عنوان مرکز آن ایالت ذکر نموده و ولایت « نوتاکا » که همان کش بخارا باشد جزء این ایالت بوده است و اکنون جمهوری ترکمنستان را تشکیل می دهد . [۵۶]
زرنگ : در اوستا « های تومنت » و در سنگ نبشته داریوش « زرنکا » و در تاریخ هرودوت « سرنگن » و در کتاب استرابون « درنگیانا » و در کتاب ایزیدور خارکسی « آنابن « و « درنگیانا » آمده به زبان پهلوی سکستان یا سیستان است که همان ایالت دره هیرمند باشد که پس از مهاجرت سکاها از شمال به ولایت زرنگ ( زرنج ) آن سرزمین را سکستان یا – سیستان خوانده اند . این ایالت از شمال به آریانا و از مغرب به پارت و کویر مرکزی و از مشرق به افغانستان و از جنوب به گدروزیا ( بلوچستان ) محدود بود و به جهت واقع شدن آن در جنوب بلخ آنرا نیمروز می گفتند که به معنی ایالت جنوبی است و شهر زرنگ و زابل در این ایالت بود . از شهرهای باستانی زرنگ فراه بود که یونانیان « پروفاتاثیا » نامیده اند . نزدیک به این شهر یونانیان شهری ساختند و عده ای از مقدونیان را در آنجا ساکن کردند . بعضی از محققان این شهر را با پیشاوران یکی دانستند و این ظاهراً صحیح تر است زیرا فراه در قدیم نامی نزدیک به همین اسم یعنی « فرا » داشته است .
ایزودور خاراکسی نیز این شهر را « فرا » خوانده است . جغرافی دانان قدیم یونانی از دریاچه ای معروف به زره به اسم « آریاپالوس » نام می برند که گویند سی فرسنگ طول و چهار الی هشت فرسنگ عرض داشته است . ایزیدور خاراکسی سکستان را « ساکاستنه » مینویسد و آنرا در جای درنگیانا قرار نمی دهد بلکه در محل « پارتاکنا » بین درنگیانا و آرخوزیا ( هند سفید ) می دانند . [۵۷]
هرخواتیش : در سنگ نبشته داریوش به همین نام و در اوستا « هرخوائی تی » و در استرابون « آرخوزیا » آمده و همان « رخج و قندهار » قرون بعد است که افغانستان جنوبی و قندهار را تشکیل می دهد . ایزیدور خاراکسی کشور آرخوزیا را « هندوستان سفید » نامیده است . بقول تولمن قلعه « کاپیش کانا » و « گندوم » که در سنگ نبشته بیستون آمده در « هرخواتیش » واقع بوده است . این ایالت از شمال به « ساتاگید » و حوزه کابل و از مغرب به « زرنکا » و از مشرق و جنوب به هندوستان محدود بوده است . این سرزمین را به یونانی « آرکوشیه » نامیده اند . هرهوائی تی رودیست که اکنون آنرا « ارغنداب » گویند که به زبان سانسکریت « سرسوتی » نامند که نام یکی از ایزدان هند بوده است .
در آرکوشیه نیز اسکندر مقدونی شهری به نام خود بنا کرد که نزدیک به قندهار کنونی بوده است قندهار را نباید با « گنداره » اشتباه کرد . معروفترین شهرهای هرخواتی که بطلیموس آنرا « آرکه نوریا »[۵۸] ( آرخوزیا ) نامیده از این قرار است :
« آزولا » ، « فوکلیس » - « آرخوتوس » . الکساندرپولیس که پایتخت این ولایت بود . در کنار رود « اراکوتیس » ( ارغنداب ) قرار داشت . « آزولا » را با « گوزار » ( گذارستان واقع در هیلمند علیا ) یکی می دانند . فوکلیس را بین غزنه و قندهار یا خود غزنه می دانند . شهر « بیوت » را با « بجست » یا بست یکی می دانند . [۵۹]
ساتاگید : در سنگ نبشته داریوش « ساتاگوش » آمده محل آن درست معلوم نیست بعضی آنرا افغانستان مرکزی از هرات تا سند دانسته و اخیراً با پنجاب تطبیق می کنند . رود « هیداسپ » ( جیلوم کنونی ) یا « وی تاستای » قدیم این ایالت را مشروب می کرده است . نام ساتاگید از ترکیب ساتا ( صد ) و گیدی ( ماده گاو ) مشتق است و روی هم رفته به معنی مالکین صد گاو خوانده می شده است . شهر « نیکه » یا « نیکا » که در این ولایت بوده با کابل منطبق دانسته اند . بعضی « کوفن » را با کابل تطبیق کرده اند و مردم این سرزمین از دو قوم « پختن » که زبانشان « پشتو » بود و پارسیان یعنی پارسی زبانان تشکیل می شد .
گندار : در اوستا « وای کرته » آمده و استرابون آنرا « پاروپامیزاد » خوانده همان افغانستان شرقی ایالت کابل و پیشاور است از شهرهای مهم آن « کابور » یعنی ( کابل ) بوده است . گندار از دره کابل بوده است . گندار از دره کابل تا رود سند امتداد داشته است . شهرهای این ایالت بنا به روایت بطلیموس از این قرار بوده است :
« نوبی لیس » ، « کابورا » ، « اورتوس پانا » ، « پارسیانا » ، «کی سانا » یا کارسانا بوده است .
بطلیموس کابل را « کابولیته » خوانده و چند نقطه مجاور آنرا مانند ارغنده ، « لوگرد » و « وردک » را به نام های « ارگوردا » ، « لوکارنه » و « بگراد » یاد کرده است .
در کوههای پاراپامیزاد اسکندر به نام خود اسکندریه ساخت که آنرا « آلکساندر کوکازوم » یعنی اسکندریه کوههای قفقاز می خواندند . یونانیان کوههای پاراپامیزاد را به نام کوههای قفقاز می خواندند و جای این شهر را در حوالی « چاریکار » که تقریباً در سی مایلی شمال کابل است تطبیق کرده اند . دو شهر نیکایا یا نیسه را نیز با کابل تطبیق کرده اند . اسکندر شهری بنام اسب خود « بوسه فالی » که در سفر هند درگذشت بنا کرد و تا رود « هیفازیس » که امروزه « بیس » خوانده می شود فتح کرد . دیگر از شهرهای این ناحیه « پاتالا » بود که در مصب رود سند قرار داشت . بزرگترین شهر پنجاب هند « تاکسیلا » بود . اسکیلاس دریا سالار یونانی داریوش که برای تحقیق در سواحل خلیج فارس به این نواحی آمده بود از شهر « کاسپاتیرا » از اراضی « پاکتیا» که ظاهراً در این ولایت بوده حرکت کرد و به رود سند درآمد ظن قوی می رود که پاکتیاها نیاکان پختن های افغان بوده اند .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
کرمانیا : این ایالت میان خلیج فارس و استان فارس و گدروزیا یا بلوچستان امروزی و پارت واقع بود و به دو قسمت تقسیم می شد . کرمان بیابان یا کویر ، و کرمان حاصلخیز . نام باستانی کرمان « بوتیا » بود . به قول بارتولد در مهان کرمان سنگ نبشته ای از داریوش به سه زبان پارسی باستان ، آشوری و عیلامی به دست آمده است و این سنگ نبشته از مقبره شاه نعمت الله ولی بدست آمده است .
گدروزیا : از ساتراپ های عصر هخامنشی ، گدروزیا بلوچستان امروز که در مشرق کرمان واقع بود و از جنوب به دریای عمان و از مشرق به رود « هیندوس » ( سند ) و از شمال به هرخواتیش محدود می شد و ایالتی بی حاصل و بایر به شمار می رفت . بعضی از خاورشناسان « مکا » یا « مکیای » نامبرده در سنگ نبشته داریوش را با این ایالت تطبیق کرده اند .
پایتخت گدروزیا شهری است بنام پورایا ( پاهرا ) بود که آنرا با فهرج کنونی تطبیق می کنند و ظاهراً همان « سودراس » که یکی از اسکندریه ها بوده است می باشد . بقول « بارتولد » گدروزیا ظاهراً مشتق از نام قبیله ای ایرانی است که « دورسیا » خوانده می شده اند . [۶۰]
تنها ساتراپهایی که در آنها سکه ضرب می شد ( قبل از اسکندر ) بقرار زیر است :
- ششمین ساتراپ : یعنی مصر و سیرنائیک
- پنجمین ساتراپ : شامل عربستان و سوریه و بین النهرین
- چهارمین ساتراپ : کیلیکیه که در قرن پنجم از طرف ایالات واقع در شمال کوههای توروس توسعه یافت و در آخر دوران هخامنشی قسمت شمالی سوریه بدان اضافه گردید .
- اولین ساتراپی : ایونی که شامل نواحی پامفیلی ، لیس ، کاری و پیزیدی و ایونی و الوری[۶۱] می باشد .
دومین ساتراپی : سارد یالیدی شامل ایالات میسی ، لیدی و سرزمین های لوزونی ین ها [۶۲] و کابالی ین ها [۶۳] و هیت نی ین ها [۶۴] .
سومین ساتراپی : اغلب به نام فریگیه یا داس سیلیون معروف بود . [۶۵]
فصل سوم
هنر معماری تخت جمشید
بخش اول
۳-۱- هنر و صنعت
در نقاط مختلف ایران از جمله در لرستان ، کرمانشاهان ، سقز ، کلاردشت ، گرگان و تپه تاریخی حسنلو و هرسین و الشتر و خرم آباد جمعی از کشاورزان ضمن فعالیت های روزانه خود ، در قبور و گودال ها به اشیاء مختلف و متنوع مفرغی و آهنی برخورده و آنها را جمع آوری و به اشخاص فروخته اند و امروز اکثر آنها زینت بخش موزه های اروپا و آمریکاست . در میان اشیاء مختلفی که به دست آمده است شمشیرهای آهنی ، قبضه خنجر مفرغی ، کلنگ برنزی و سنجاق های برنزی و انواع ظروف سفالین ارزش هنری دارد و کارشناسان پیدایش آنها را تا دو هزار سال ق.م حدس می زنند . علاوه بر اشیاء زرین و سیمین که در سقز و مناطق جنوبی دریاچه ارومیه کشف شده در ناحیه کلاردشت در سال ۱۳۱۸ هـ . ش حین ساختن قصر ییلاقی تعدادی ظروف زرین و مقداری مفرغ آلات و ظروف سفالین به دست آمده است . در تپه تاریخی حسنلو واقع در ۸۵ کیلومتری جنوب رضاییه اشیاء فلزی و سفالی گوناگونی کشف شده . همچنین در گورستان خوروین در ۸۰ کیلومتری شمال شرقی تهران و در ناحیه گنج تپه از گور مردگان مقدار زیادی ظروف مختلف الشکل سفالین و اشیاء برنزی به دست آمده است . ظروف سفالین را با دست می ساختند و روی آن نقوش و خطوطی پدید می آوردند . این ظروف به اشکال مختلف نظیر کوزه ، قوری ، نعلبکی ، انواع کاسه ، ظروف ساغری ، ظروف کروی (دیگ) ساخته شده است . در میان اشیاء مکشوفه فلزی ، اسلحه ، اثاثه فلزی و زیور آلات جلب نظر می کند . غیر از انواع مختلف خنجر و پیکان و تبر ، تعدادی ظروف فلزی ، نظیر چراغ های فلزی سه پایه ، چنگال ها ، چمچه ها ، انبرهای برنزی و زیورآلات و اشیاء تجملی نظیر گردنبند ، سنجاق زلف ، حلقه های انگشتر ، گوشواره و دستبندهای برنزی و سوزن ها و آویزهای طلا دیده می شود که می توان آنها را از بسیاری جهات با آثار مکشوفه از تپه سیلک و تپه گیان و تپه حسنلوی سلدوز و حفاری های طالش و کلاردشت مازندران و شوش و تخت جمشید مقایسه نمود .[۶۶]
۳-۱-۱ اشیاء فلزی :
اشیاء فلزی که در ناحیه حسنلو کشف گردیده از لحاظ ساخت و اسلوب به مراتب از مصنوعات مفرغی مکشوفه در لرستان و کردستان کرمانشاهان جالب تر است . از جمله آثار فلزی این ناحیه مجسمه های کوچک مفرغی ، مجسمه شیر نشسته با دنباله آهنی و مجسمه هایی از حیوان خیالی و مجسمه اسب بالدار و سه پایه های آهنی و مفرغی و دستبند و النگوهای مفرغی و خنجر و کارد مفرغی و گوشواره و گردنبند و پیشانی بند طلایی و اشیاء دیگر جلب نظر می کند . علاوه بر این از بین اشیاء مکشوفه ، دکمه های مختلف استخوانی و مهره های سنگی ، مینایی و شیشه ای قابل توجه است .
۳-۱-۲ آثار عهد هخامنشی در دره پازیریک :
دانشمند روسی ا . رودنکو در سال ۱۳۰۳ هـ.. ش ضمن مطالعاتی که در دره پازیریک ( واقع در ۷۹ کیلومتری مرز مغولستان خارجی ) به عمل می آورد ، از تپه های سنگی مصنوعی به محل قبر شاهان و بزرگان سکایی پی برد . ضمن حفاری هایی که در سال ۱۳۰۸ صورت گرفت مقدار زیادی از آثار صنعتی ایران کشف گردید که در میان آنها فرش یکپارچه بسیار ظریف از نوع قالیچه به طول ۲ متر و عرض ۸۳/۱ متر و کلفتی ۲ میلیمتر وجود داشت و به طوری که در عکس فرش مزبور مشاهده می شود ، به جز یک قسمت مختصر ، بقیه فرش سالم مانده . پیدایش آن نه تنها مهمترین ثمر کاوش های پازیریک است بلکه در دنیای باستان شناسی و بالاخص از لحاظ تاریخ صنعت فرش بافی ایران ، در درجه اول اهمیت به شمار می رود … یکی از مهمترین مطالب قابل توجه درباره کشفیات پازیریک چگونگی حفظ آثار موجود در قبرهای آنجا بر اثر یخبندان دایم است … دانشمند روسی چنین می نگارد :
عوامل موافق یعنی آب و هوا و وضع ساختمان های گوناگون بزرگ و انباشتن سنگ بر روی آنها باعث گردید که کمی بعد از دفن اجساد ، یخبندان درون گورگان ها را فرا گیرد و در نتیجه نه فقط اشیاء فلزی یا شاخی خوب محفوظ می ماند بلکه اشیاء چوبی و چرمی و پوست و حتی پارچه هم باقی مانده است و همچنین نه تنها اسکلت اجساد به جا مانده بلکه کالبد انسانی و اسب هایی که دفن کرده بودند عیناً حفظ شده است . [۶۷]
آقای رودنکو در کتاب سابق الذکرخود از کشف اشیاء دیگری هم در قبر پازیریک صحبت می دارد ؛ از قبیل میزهای کوچک ، بالش چوبی ، چاقوی آهنی ، دو جلد چاقوی چوبی ، یک چکش از شاخ گوزن ، آیینه با جلد پوست ببر ، کیسه های کوچک چرمی ، نظیر قربانی ، ظرف گلی ، سوزنی قرمز پشمی بسیار ظریف … »
۳-۱-۳ صنایع ملی عهد هخامنشی :
کشورگشایی های کورش و داریوش و آشنایی ایرانیان با ملل متمدن و پیشرفته شرق نزدیک موجب ترقی فنون و صنایع گردید و ظاهراً در ایران از هزاره دوم قبل از میلاد ، یعنی قبل از روی کار آمدن حکومت هخامنشی ، از طلا و نقره و مس و مفرغ استفاده می کردند و انواع سلاح ها و وسایل دیگر از قبیل سپر ، جوشن ، ساق بند ، خود ، شمشیر ، غلاف شمشیر ، نیزه ، خنجر ، زره اسب ، تبر ، مته های قلعه کوب و غیره به دست هنرمندان ساخته می شد . سپر را از آهن و مفرغ و گاهی از چوب ولی شمشیر و نیزه و تبر را بیشتر از مفرغ می ساختند . به طوری که از مفاد لوحه گلی شماره ۵۲ تخت جمشید برمی آید ، منطقه نیریز یکی از مراکز زره سازی در دوره خشایارشا بوده و در لوحه مذکور حقوق ۱۲ کارگر مرد ، ۱۸ پسربچه و ۱۴ نفر زن و ۱۱ دختر که مشغول خدمت بوده اند ، ذکر شده است .
گیرشمن و کنتنو ضمن گزارشی که از حفاری های شوش منتشر کرده اند ، می نویسند بیشتر اشیاء مکشوفه افزار و آلاتی از قبیل کلنگ ، داس ، خیش ، تبر ، اره ، مالبند اسب ، دهنه ، نعل و غیره بوده که از مفرغ ساخته می شد . نعل اسب را از مس و گاهی از پوستین و موی اسب می ساختند . نعل اسب به صورت امروزی از قرن دوم یا قرن اول قبل از میلاد ساخته شده است .
اشیاء زینتی از قبیل دست بند ، انگشتر ، سینه ریز ، سنجاق گوشواره ، بازوبند و مجسمه های طلایی و نقره مورد استفاده مردان و زنان آن دوره قرار می گرفته . صنعت جواهر سازی و سوار کردن سنگ های گرانبها روی فلزات معمول بود . علاوه بر آنچه گفتیم از ظرف فلزی از قبیل کاسه ، بشقاب ، فنجان ، روغن دان ، جام ، گلدان و غیره استفاده می کردند . طبقات ممتاز از ظروف طلا و نقره و تهیدستان از ظروف سفالین بهره مند می شدند . طبق نظریه دکتر گیرشمن ، در املاک بزرگ رعایای کارگر مصنوعاتی نظیر کفش ، نیمتنه ، شلوار و لباس و اثاثه خانه برای خود و دیگر کشاورزان تهیه می کردند . علاوه بر فعالیت های صنعتی محدودی که در عهد هخامنشیان در دهات صورت می گرفت ، در شهر فعالیت های صنعتی وسعت گرفته بود . [۶۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 07:56:00 ب.ظ ]




و منها: ما رواه فی الفقیه بإسناده عن إبی جعفر(ع) فی حدیث ألی إن قال: ” … من جحد إِماماً بریء منه و من دینه، فهو کافر مرتدّ عن الاسلام …"(قمی، ۱۴۰۴، ۴: ۷۸) و (حرعاملی، ۱۱۰۴، ۱۸: ۵۴۴)
فالمستفاد منها: أنّ الارتداد یحصل بأمرین:
الأوّل: جحد الائمه علیهم السلام، الثانی: البراءَه منهم و من دینهم.
و در روایت منقول از من لایحضره الفقیه نیز انکار ائمه اطهار از روی عناد و لجاج از عوامل ارتداد شمرده شده است.
در قرآن مطلق ارتداد منظور نظر است، یعنی رویگردانی از حق و از تمام ادیان الهی.(فدکی، ۱۷)
از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم ارتداد در اصطلاح قرآن، روایات و فقهاء به معنای انکار ضروریات اسلام و پیامبر اکرم(ص) و هر کاری که به تکذیب پیامبر(ص) از روی عناد و لجاجت منجر شود، می باشد.
۱-۲- بیان مسأله
یکی از فروعات مشهور فقهی حکم ارتداد می­باشد.(جبعی عاملی، ۱۴۰۳: ۱/۲۸۶ و طوسی، ۱۴۰۷: ۵/۳۵۱) حکم ارتداد از جمله مجازاتهای سنگین در اسلام است که شامل منکر ضروری اسلام و کسانی که اصول اسلام را انکار و تکذیب کنند و به کفر خود تظاهر نمایند می­ شود. منکر اسلام ممکن است تظاهر کند به دین دیگری گرویده و یا کلاً تظاهر به بی­دینی و اباحه گری نماید.
مرتد در قرآن کریم بعنوان فردی منفور و مغضوب و ملعون معرفی(آل عمران، ۸۶ تا ۹۰) و در روایات و کتب فقهی فریقین مجازات سنگین از حبس تا اعدام برای آن درنظر گرفته شده است.( الحلبی، ۱۴۱۷: ج۲، ص۳۸ و مکی عاملی، ۱۴۱۲: ج۳، ص۵۱ و الجزیری، ۱۴۰۶: ج۵، ص۶۴۱)
پایان نامه - مقاله - پروژه
از امام باقر و امام صادق علیهم السلام روایت شده است: «المُرتَدُّ یستتابُ فاِن تابَ وَ اِلاّ قُتِلَ»(کلینی، ۱۴۲۸: ج۷، ۷/۲۵۶، حدیث پنجم)
مرتد باید توبه داده شود و اگر توبه نکرد کشته می­ شود.
به نظر می­رسد این فرع فقهی اوّلاً: با بدیهیات اوّلیه حقوق بشر که مورد قبول همه انسانها در تمام جوامع بشری است در تضاد و تزاحم می­باشد.
ثانیاً: با مسلّمات و مفروضات بدیهی اسلام نیز در تضاد بوده و نوعی پارادوکس را پدید می ­آورد.
اسلام از یک سو خود پرچمدار آزادی عقیده و بیان است و در قرآن کریم صدها بار انسانها را به تعقل و تفکّر در آفاق و اَنفس و احوال گذشتگان دعوت می­ کند.
“سَنُریهم آیاتُنا فِی الافاقِ وَ فی اَنفسِهِم حَتّی یَتبینَ لَکُم اَنَّهُ الحَقّ”(فصلّت، ۵۳)
ما نشانهای خود را در آفاق و انفس به شما نشان می دهیم تا آنکه برای شما کاملا روشن شود که خداوند حق است.
و از سوی دیگر در آیه مشهور “لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ”(بقره، ۲۵۶) به صراحت زور و اجبار در دین را ممنوع و تقبیح کرده و پیروی جاهلانه از گذشتگان را مذموم شمرده(بقره، ۱۷) و آنگاه به محض ورود به اسلام و گفتن شهادتین خروج از اسلام را حرام و مرتد از اسلام را منکوب و منفور و معذّب به عذابهای دردناک دنیوی و اخروی می­ کند.
در مواجهه با این حکم پارادوکسیکال یا به ظاهر متناقض با حقوق بشر و اصول مورد قبول اسلام. چهار رویکرد وجود دارد.

 

    • رویکرد اوّل

 

برخورد حذفی با حکم ارتداد است. بر مبنای این رویکرد چون این حکم به حسب ظاهر با حقوق مسلّم انسانی سازگار نیست. این حکم، حکمی غیراخلاقی و غیرانسانی (نعوذ بالله) تلقی شده و نه تنها باید حذف شود بلکه نشانه نقص اسلام نیز می­باشد. این رویکرد از جانب کسانی مطرح است که به وحیانی بودن قرآن و اسلام اعتقاد چندانی نداشته و بیشتر تحت تأثیر آموزه های غربی (تجربه گرایان و لیبرالیسم) قرار دارند.

 

    • رویکرد دوّم

 

این رویکرد نیز رویکردی حذفی می­باشد ولی با نگاهی مدافعانه از اسلام که توسط کسانی مطرح شده است که از یک سو معتقد به وحیانی بودن اسلام و حکیمانه بودن دستورات و احکام فقهی آن هستند؛ و از طرف دیگر در برابر این حکم پارادوکسیکال با آزادی عقیده به توجیهی منطقی و قانع­کننده دست نیافته اند. لذا با رویکردی منفعلانه و تمسّک به مفرّ مقتضیات زمان و و محدود کردن آن، حکم ارتداد را مخصوص زمان معصوم(علیه السلام) دانسته و یا با تخفیف آن و ایجاد تردید در اصل حکم، به زعم خود به این مخاصمه پایان بخشیده اند.

 

    • رویکرد سوّم

 

این رویکرد با نگاهی جامعه شناسانه و امنیتی به ارتداد نگریسته و بیشتر به جنبه سیاسی ارتداد و عواقب آن پرداخته، اکثر نظریات اندیشمندان در دفاع از حکم ارتداد معطوف به مضرات آن و عواقب ارتداد و تاثیرات آن بر اجتماع بوده است. هر چند این رویکرد تا حدودی موفق به توجیه فلسفه حکم ارتداد می شود ولی از عهده حل پارادوکس آن با آزادی عقیده بر نیامده است.

 

    • رویکرد چهارم

 

رویکردی تحلیلی و عقلی است که با تبیین دقیق آزادی عقیده و بیان و تحلیل ماهیت ارتداد از نظر اسلام به رفع و حلّ این پارادوکس می ­پردازد. براساس این نظریه حکم ارتداد نه تنها هیچ تضاد و تزاحمی با آزادی عقیده و بیان ندارد بلکه از جمله ابزارهای مهم و مؤثر در حفظ و حراست از آزادی اندیشه و تعقل و تفکّر و آزادی بیان می­باشد. که این رساله عهده دار تبیین و اثبات آن است.
۱-۳- سابقه و ضرورت انجام تحقیق
۱-۳-۱- سابقه تحقیق
در مورد آزادی عقیده و دفاع از ارتداد و بالعکس در دفاع از حکم ارتداد کتب و مقالات بسیاری به رشته تحریر در آمده است که ریشه آن به دوران پیشین بر می گردد. ولی در عصر حاضر که حکم ارتداد بیشتر مورد انتقاد قرار گرفته کتاب های زیر به این موضوع پرداخته اند:
ارتداد نوشته سید محمد شفیعی مازندرانی، اهداف و مبانی مجازات حسین پورلیالستانی، موسوعه احکام المرتد نوشته علیان امینی، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر نوشته آقای سیف الله صارمی، کتاب دین و دولت نوشته آقای محمد سروش و ارتداد بازگشت به تاریکی آقای فدکی می باشد که موسوعه احکام مرتد را می توان بهترین این تحقیقها به حساب آورد که در جلد اول به تفصیل احکام فقهی مرتد را از زوایای مختلف بیان کرده و در جلد دوم نظرات مخالفین و مدافعین این حکم را تجمیع نموده است. در کتاب حق و تکلیف آیت الله جوادی آملی نیز به این موضوع پرداخته شده است. به علاوه کتب و مقالاتی که در فصل سوم در ضمن بیان نظرات اندیشمندان بدان ها استناد گردیده است.
۱-۳-۲- ضرورت انجام تحقیق
چیزی که ضرورت انجام تحقیق و تألیف این پایان نامه را موجه می کند علاوه بر دلایل کلی بیان شده در زیر، برای حل این شبه پارادوکسیکال آن است که از بررسی های به عمل آمده توسط نویسنده چنین به نظر می رسد که کتب و مقالات مذکور از جمع آوری آراء و نظرات مختلف بیشتر فرا نرفته و در آنها یک نظریه قاطع که بتواند این مخاصمه را پایان بخشد مشاهده نمی شود، هر چند قابل مناقشه باشد. رسالت این پژوهش آن است که به این نزاع و مخاصمه پاسخی قطعی دهد هر چند از جانب صاحب نظران مورد مناقشه و نقد قرار گیرد.
الف – حل شبهه پارادوکسیکال بین حکم ارتداد و آزادی عقیده در اسلام، بعنوان یک بحث منطقی، عقلی و علمی، یک دغدغه فکری بسیار مهم و حیاتی می باشد.
ب – چهره خشنی که با استناد به حکم ارتداد از اسلام توسط مکاتب الحادی به جهان ارائه می شود. ضرورت پاسخ به این شبهه را بیشتر ملموس می­ کند.
ج – با تحلیل و تنقیح و تبیین ماهیت ارتداد از دیدگاه کتاب و سنّت می­توان جلوی بسیاری از سوءاستفاده های متحجرین و کوته نظران را گرفت. مانند وهابیت و سلفیون که خون هزاران انسان بیگناه را تاکنون بر زمین ریخته­اند. و مجوز ترورهای کور و کشتار شیعیان را با همین عنوان صادر می­ کنند.
د – در عصر حاضر که عصر انفجار اطلاعات می­باشد؛ چنین شبهاتی بسرعت تبدیل به کانون توجه مردم خصوصاً جوانان پرشور و پرسشگر و احیاناً ناراضی از وضعیت اجتماعی می­ شود و به صورت یک معضل و خطر جدّی می تواند امنیت نظام اسلامی و اجتماع را به خطر اندازد. لذا حل این موضوع می تواند در بالا بردن ضریب امنیت ملی موثر باشد.
چیزی که ضرورتهای بیان شده را مورد تأیید و تاکید قرار می­دهد. سفارش تحقیق و پژوهش توسط دو مرکز مهم نظام برای پرداختن به این موضوع است، یکی مرکز تحقیقات و پژوهشهای علمی مجلس خبرگان رهبری است که ثمره آن کتاب دین و دولت در اندیشه اسلامی آقای محمد سروش می باشد؛ و دیگری تألیف کتابی است بنام «احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر» توسط جناب آقای سیف الله صارمی به سفارش مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در سال ۷۶ که نشان می­دهد این شبهه تبدیل به یک مسئله ملّی و حتّی امنیتی شده است که توسط عالیترین نهاد سیاسی مملکت مورد توجه قرار گرفته و دستور بررسی آن داده شده است. به همین دلیل پاسخ قاطع، منطقی و معقول به این حکم به ظاهر متعارض و متزاحم در اسلام می ­تواند به عنوان یکی از بزرگترین و کارآمدترین نظریه های سیاسی و کلامی در عصر حاضر تلقی شده و پایانی باشد برای مهمترین چالشی که در عرصه دین­داری و دین پژوهی و دین ستیزی پدید آمده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:56:00 ب.ظ ]




ترانسپوزون ها توالی های DNA متحرکی هستند که قادرند از یک مولکول DNA(دهنده) به مولکول DNA دیگر (گیرنده) انتقال یابند. برخلاف پلاسمیدها، ترانسپوزون ها قادر نیستند به طور مستقل همانندسازی انجام دهند و باید درون یک رپلیکون فعال(مانند پلاسمید یا کروموزوم) قرار گیرند. ترانسپوزون ها در انتهای خود نواحی کوتاهی دارند که در هر ترانسپوزون خاص تقریباً یکسان است. این نواحی تکرار شونده می توانند نسبت به یکدیگر در یک جهت(تکرارهای مستقیم) یا غالباً در جهت مخالف یکدیگر( تکرارهای معکوس) قرار گیرند، تصور می شود که این واحدهای تکرارشونده انتهایی به عنوان توالی های شناسایی برای آنزیمهای ترانسپوزاز که عمل جابجایی را انجام می دهند عمل نمایند. نقش این آنزیم ها متصل کردن انتهای ترانسپوزون به DNA باکتری می باشد. نواحی مرکزی ترانسپوزون ها (که علاوه بر حمل ژن های لازم برای عمل جابجایی، غالباً حامل ژن های مقاومت آنتی بیوتیکی نیز می باشند) بین انتهاهای تکراری قرار دارند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
وجود ترانسپوزون های حامل ژن مقاومت آنتی بیوتیکی، موجب پیدایش باکتری های مقاوم می‌شود. از آنجایی که ترانسپوزون ها به تجانس زیاد DNA برای الحاق به مولکول گیرنده نیازی ندارند لذا بدست آوردن ژن های مقاوم مختلف برای باکتری ها، امکان پذیر است و این کار بوسیله گروهی از ترانسپوزون ها که در پلاسمید های موجود جای گرفته اند انجام می شود [۵۴].
۱-۸-۱- فاکتورهای مؤثر در گسترش و انتشار مقاومت های آنتی بیوتیکی
فاکتور های مؤثر در افزایش و انتشار مقاومت های آنتی بیوتیکی را می توان به سه گروه تقسیم نمود:
۱- انتقال ژن های مقاومت از یک باکتری به باکتری دیگر
۲- جهش در ژن های حامل مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ها
۳- افزایش فشار محیطی [۵۵].
۱-۸-۲- انتقال ژن های مقاومت از یک باکتری به باکتری دیگر
از روش های مختلف انتقال عناصر ژنتیکی در میان باکتری ها می توان روش کونژوگاسیون، ترانسداکشن و ترانسفورماسیون را نام برد.
۱-۸-۲-۱- کونژوگاسیون[۱۶]
لدربرگ وتاتوم برای اولین بار این روش را بررسی نمودند. آنان مشاهده کردند که مخلوط سویههای مختلفE.coli منجر به ایجاد سویه های جدیدی می شود که شبیه هیچ یک از سویههای والدشان نیستند، بدین ترتیب این فرضیه را که دو سلول باکتری در تماس با یکدیگر، DNA خود را مبادله نموده و باعث تولید نسل جدیدی از باکتری می شوند که شبیه به خود نیستند اما خصوصیات مشترکی از هر دو سویه را به ارث برده اند بیان کردند. بررسی ها نشان می دهند که رایج ترین روش انتقال مقاومت در طبیعت کونژوگاسیون می باشد. کونژوگاسیون، انتقال عناصر ژنتیکی از سویه باکتری دهنده[۱۷] به باکتری گیرنده[۱۸] است و باید تماس نزدیکی بین دو سلول برقرار شود. در باکتریهایی نظیر E.coli و سودوموناس، سویه دهنده (F+) دارای فاکتور باروری بر روی پلاسمید می باشد که ژن های مربوط به انتقال را حمل می کند. سویه دهنده، یک زائده سطحی توخالی به نام پیلی جنسی را ایجاد می کند که از آن طریق به سلول گیرنده (F-) متصل می شود و بدین ترتیب دو سلول در تماس نزدیک با هم قرار می گیرند و سپس DNA انتقال مییابد.
در جریان کونژوگاسیون، پلاسمید همانند سازی می نماید و یک نسخه تک رشته ای را از سلول والد خود یا سلول دهنده به سلول گیرنده منتقل می کند. سپس این DNA تک رشته ای در سلول گیرنده به عنوان الگو برای تکثیر مولکول دو رشته ای DNA عمل می کند. بدین ترتیب، هر دو سلول واجد پلاسمید های دو رشته ای کامل می شوند. ژن های پلاسمیدی و کروموزومی به این طریق می توانند انتقال یابند. هنگامی که فاکتور F، به جای پلاسمید به داخل کروموزوم باکتری ملحق می شود موجب انتقال ژن های کروموزومی مجاورش می گردد. این سویه ها، سویه های Hfr[19] نامیده می شوند [۵۴].
۱-۸-۲-۲- ترانسداکشن[۲۰]
ترانسداکشن، انتقال ژن های باکتری توسط ذرات باکتریوفاژ (ویروس باکتریایی) از یک سلول به سلول دیگر می باشد. باکتریوفاژ دارای یک کروموزوم (DNA یا RNA) می باشد که به وسیله پوشش پروتئینی احاطه شده است. هنگامی که فاژ سلول باکتری را آلوده نماید، ژنوم خود را به داخل سلول باکتری تزریق نموده و پوشش پروتئینی در خارج سلول باقی می ماند. فاژ می تواند وارد مسیر لیتیک شود به طوری که DNA باکتریوفاژ[۲۱]، سلول باکتری را وادار به سنتز DNA و پروتئین فاژی می کند که پس از تولید در داخل ذرات فاژی جدیدی قرار می گیرند، سپس سلول باکتری لیز می شود و ذرات فاژ جدید رها شده و می تواند باکتری های دیگر را آلوده کنند. در بعضی موارد DNA فاژ به داخل ژنوم باکتری ملحق شده و همراه با DNA کروموزوم باکتری تکثیر می یابد، این حالت را لیزوژن و فاژ را در این حالت فاژ معتدل می نامند. در این مرحله ژنهای موجود در DNA فاژ توسط باکتری بیان می شوند. تحت شرایط معینی، فاژ معتدل می‌تواند القا شود و DNA فاژ از ژنوم باکتری جدا شود و وارد فاز لیتیک می گردد. در طی این عمل، ژن های مجاور باکتری نیز ممکن است با DNA فاژ جدا گردد و به داخل فاژ جدیدی وارد شوند و هنگامی که این فاژ باکتری دیگری را آلوده نماید ژن های باکتری نیز به داخل آن منتقل میشوند. در تحقیقات بیوتکنولوژی، اغلب از فاژها برای ورود ژن های کلون شده به داخل باکتری استفاده می کنند[۵۴ و ۵۵].
۱-۸-۲-۳- ترانسفورماسیون[۲۲]
ترانسفورماسیون عبارتست از جذب و الحاق DNA برهنه به داخل سلول باکتری می باشد. DNA پس از جذب به داخل سلول می تواند به طریق نوترکیبی به داخل ژنوم باکتری ملحق شود. چنانچه DNA پلاسمید حلقوی با سلول گیرنده سازگار باشد پلاسمید در سیتوپلاسم تکثیر یافته و به سلول های نسل بعد منتقل می شود.
سلول هایی که قادرند DNA برهنه را جذب نمایند، صلاحیت دار نامیده می شوند. باکتری هایی مانند پنوموکوک، مننگوکوک، هموفیلوس آنفلوانزا و گنوکوک به صورت طبیعی قادر به انجام ترانسفورماسیون می باشند، در حالی که E. coli و انتروکوک ها فقط پس از صلاحیتدار شدن در آزمایشگاه قادر به انجام این عمل خواهند بود. صلاحیتدار نمودن باکتری ها به طریقه مصنوعی در آزمایشگاه از راهکار های اصلی روش کلونینگ می باشد، بدین ترتیب پلاسمیدهایی را که به طریق ژنتیکی دستکاری شده اند به داخل باکتریهایی مانند E. coli وارد می کنند [۵۴ و۵۵].
۱-۸-۲- ۴ جهش[۲۳] در ژن های مقاومت
جهش در ژن های مقاومت می تواند منجر به ایجاد سویه های مقاوم تر و یا بالعکس شود. بتالاکتاماز[۲۴]TEM-1 اولین بار در سال ۱۹۶۰ در E.coli اندکی پس از درمان بیماران با آمپی سیلین گزارش شد. این آنزیم در ابتدا توانایی هیدرولیز سفالوسپورین ها را نداشت، اما در سالهای ۱۹۸۰ تحت فشار شدید درمان با این داروهای بتالاکتامی، بسیاری از باکتری های مقاوم حاوی بتالاکتاماز TEM، به علت جابجایی هایی که در بعضی از اسیدآمینه های این آنزیم(TEM) رخ داد به سفالوسپورین های وسیع الطیف نیز مقاومت یافتند. متأسفانه، بتالاکتامازها به راحتی جهش یافته و به مهار کننده های مختلف مقاومت نشان می دهند [۵۴].
۱-۸-۲- ۵افزایش فشار محیطی
فشار انتخابی در داخل و خارج از محیط بیمارستان، مهم ترین عامل گسترش و انتشار مقاومتهای آنتی بیوتیکی می باشد. علوم پزشکی و صنایع کشاورزی و دامپروری، بیش ترین فشار انتخابی را ایجاد می کنند. علاوه بر استفاده ازآنتی بیوتیک ها در دامپزشکی، چندین هزار کیلوگرم آنتی بیوتیک به منظور افزایش رشد حیوانات به غذای آنها اضافه می شود.
بررسی ها نشان می دهد که دادن این آنتی بیوتیک ها به حیوانات، منجر به ظهور ژن های مقاومت آنتی بیوتیکی در این حیوانات شده ودر نهایت، بعضی از این ژن های مقاومت آنتی‌بیوتیکی، به انسان منتقل می شوند. استفاده از آنتی بیوتیک ها، تنها به حیوانات محدود نمی‌شود، بلکه درختان میوه و برخی از گیاهان و سبزیجات به منظور پیشگیری از عفونت های باکتریایی با آنتی بیوتیک ها اسپری می شوند. باکتری های مقاوم بخصوص در نواحی اسپری شده بروی گیاهان باقی مانده و از این طریق به غذای انسان ها انتقال می یابند. همچنین مصرف نابجا و بی رویه آنتی بیوتیک ها در پزشکی، عامل بسیار مهمی در بروز مقاومت های آنتی بیوتیکی می‌باشد. برای مثال، تجویز آنتی بیوتیک های وسیع الطیف هنگامی که استفاده از آنتی بیوتیک های با طیف محدودتر نیز کافی می باشد و یا تجویز آنتی بیوتیک ها در عفونت های ویروسی، موجب انتشار این مقاومتهای آنتی بیوتیکی می شود [۵۴].
فصل دوم
مروری بر مطالعات انجام شده
با توجه به این­که رویکرد مثبتی در جهان و به تبع آن در ایران نسبت به مقاومت های آنتی بیوتیکی و تعیینMIC آنتی بیوتیک های رایج وجود دارد لذا تحقیقاتی در این زمینه در ایران و جهان صورت پذیرفته است که به ذکر تعدادی از آن­ها می‌پردازیم :
۲-۱- مطالعات در خارج از کشور
Alemuو همکاران در سال ۲۰۱۲ به بررسی مشخصات باکتری های عامل عفونت مجاری ادراری و تعیین الگوی حساسیت ضد میکروبی در میان زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان Gondar، شمال غربی اتیوپی پرداختند. و نشان دادند که شیوع عفونت ادراری در زنان باردار۱۱.۶٪ است و باکتری های جدا شده ازنوع گرم منفی غالب بودومقاومت به چند دارورا نشان داد. [۱۷].
Mandal و همکاران در سال ۲۰۱۲ به بررسی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی میان باکتری های شایع پاتوژن ادراری با یک مرجع ویژه نسبت به مقاومت، به سیپروفلوکساسین در اشرشیاکلی پرداختند و نشان دادکه مقاومت به سیپروفلوکساسین به دلیل استفاده مکرر از آن پدید آمده است. این مقاومت در بیماران، مردان سالمند و زنان بیش تر دیده می شد. همچنین مقاومت به آنتی بیوتیک های دیگر نیز بالا بود [۹].
Hryniewicz و همکاران در سال۲۰۰۱ به بررسی میزان حساسیت آنتی بیوتیکی در باکتری های جدا شده از عفونت مجاری ادراری در لهستان پرداختند و به این نتیجه رسیدند که شایع ترین علت عفونت مجاری ادراری اشرشیاکلی(۷۳٪)، پروتئوس(۹/۸٪) بود. و سایر گونه هایانتروباکتریاسه(۶/۹٪). علت عفونت در جامعه باکتری های گرم مثبت(۲/۲٪) بوده است. کوکسی­های گرم مثبت بیش­تر از یک محیط بیمارستانی(۱/۱۴٪) و
شایع ترین گونه های انتروکوک(۵/۸٪) جدا شد.پسودوموناس آئروژینوزا تنها در میان ایزوله بیمارستان پیدا شد و مسئول ۷/۱۰ ٪ از موارد بود [۵۶].
در تحقیقی که توسط عبدالله الغامدی وامل مقلد در سال ۲۰۰۶در رابطه با مقاومت آمینوگلیکوزیدها در پروتئوس انجام گرفت مشخص شد که هنوز درمان عفونتهای پروتئوس میرابیلیس با آمینوگلیکوزیدها موثر است و انتقال پلاسمید بین باکتری ها باعث مقاومت می شود[۵۷].
در تحقیق دیگر توسط Naas وهمکارانش در سال ۲۰۰۰در مورد حضور اینتگرون VEB-1کدکننده ESBL در پروتئوس میرابیلیس در ویتنام انجام شد.در رابطه با بررسی مقاومت به سفالوسپورین ونشان دادن حالت سینرژیسم بین سفالوسپورین وکلاولانیک اسید و آنالیز PCR مربوط به حضور VEB1 bla روی اینتگرون ژن کد کننده ESBL بوده است[۵۸].
در تحقیقی دیگر توسط Pandey وهمکاران در سال ۲۰۱۳مربوط به بررسی شیوع الگوی حساسیت آنتی بیوتیکی پروتئوس در نمونه های بالینی وتولید ESBL صورت گرفته است و بابررسی مقاومت به بتالاکتام­ها وجود ژن­های بتالاکتاماز ثابت شد[۵۹].
۲-۲- مطالعات در ایران
زهرا حاجی امینی وهمکاران در سال۱۳۸۵ به بررسی میزان شیوع و عوامل مساعد کننده عفونت ادراری دانش آمزان دختر در یکی از شهرک های اطراف تهران پرداختند و در این بررسی نشان دادند که با توجه به شیوع عفونت ادراری بدون وجود علائم واضح ادراری در کودکان بخصوص دختران سنین دبستان و احتمال عود مجدد و یا عوارض آن، ضرورت انجام غربالگری با بهره گرفتن از روش dipstick ، تشخیص و درمان به موقع دانش آموزان دختر این مقطع سنی از اهمیت ویژه­ای برخوردار است و در همین راستا پیشگیری از تاثیر عوامل موثر بر عفونت ادراری با آموزش در مدارس ضروری می باشد [۱۴].
محمد باقرخلیلی و همکاران در سال ۱۳۸۶به بررسی ارتباط نتایج آنالیز و کشت ادرار در تشخیص عفونت های دستگاه ادراری، در آزمایشگاه مرکزی یزد پرداختند. در این بررسی نشان دادند که از جمعاً۹۸۶ نمونه (۳/۶۵%) دارای کشت مثبت بودند. ۲/۱۷% مرد و ۸/۸۲% زن بودند. ۱۰ گونه باکتریایی و مخمر جدا شد که اشرشیا کلی یوروپاتیک با ۵۹۱ نفر(۶/۵۸%) و بعد از آن به ترتیب انتروباکتر ۱۱۵ مورد (۴/۱۱%)، کلبسیلا پنومونیه با۸۸ مورد(۸/۸%) و استافیلوکوک کواگولاز منفی ۵۷ مورد (۷/۵%) بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص دادند[۱۶].
یونس پناهی و همکاران در سال ۱۳۸۷ به بررسی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی در سویههای جدا شده از عفونت­های ادراری بخش مراقبت­های ویژه پرداختند، نشان دادند که درصد موارد عفونتهای مجاری ادراری با مقاومت دارویی چندگانه دربیماران عفونی بخش مراقبت ویژه بالااست[۸۹].
در تحقیقی که توسط دکتر سلطان دلال وهمکارانش در سال ۱۳۸۵ درمورد الگوی مقاومت دارویی سویه های پروتئوس عفونت ادراری صورت گرفت ، مشخص شدکه پروتئوس به آنتی بیوتیک های کلیندامایسین ،تتراسایکلین،آمپی سیلین واگزاسیلین کاملا مقاوم بوده است [۶۰].
درتحقیقی که توسط شکیبایی وهمکارانش درسال ۱۳۹۰در رابطه با الگوی پلاسمیدی سویه های پرتئوس مولد بیوفیلم درکرمان صورت گرفت،نشان داد اکثرسویه ها مقاومت بالا نسبت به آنتی بیوتیک های رایج دارند وفقط بعضی ایزوله ها دارای پلاسمید بودند[۶۱].
فصل سوم
مواد و روش ها
۳-۱- مواد و وسایل مورد نیاز:
۳-۱-۱دستگاه­ها
اتوکلاو Keyhan.MFG, Iran
آون Heraeus, Germany
انکباتور Memmert, Germany
یخچال ۴ درجه Pars, Iran
فریزر۲۰- Pars, Iran
pHمتردیجیتال Metrohm, Switzerland

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




  • قوم بنى‏تمیم از پیامبر صلى الله علیه و آله امیر و حاکم خواستند. خلیفه‏ى اوّل و دوّم هر کدام شخصى را پیشنهاد کردند و با هم مشاجره مى‏کردند که کاندیداى من بهتر است، آیه نازل شد:

 

لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ‏ … و لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ‏ (بخارى،۱۴۱۰،ج ۳، ۱۲۳)
الف - ۲ ) مصادیق انتقادات مردم به حاکمان سیاسی در قرآن کریم:
آیات را در این بخش از جنبه های مختلف می توان تقسیم بندی کرد.امادر اینجا براساس جایگاه فکری مردم تحت حاکمیت نظام اسلامی این تقسیم بندی صورت گرفته است.براین اساس آیات مورد نظر در ۵ دسته ذیل قرار می گیرند)ازاین بخش به بعد به جهت اختصار وجلوگیری از اطاله وتکرار نظرات یکی از مفسزین محترم بیان می شود)
پایان نامه - مقاله - پروژه
الف - ۲ - ۱ ) دلسوزاناین افراد کسانی هستند که ازباب لیطمئن قلبی سوالات و یا انتقاداتی را نسبت به حکومت اسلامی مطرح می کنند.
الف - ۲ - ۱ - ۱ ) سوره محمد-آیه ۳۸ : ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُم‏.
آرى، شما همان گروهى هستید که براى انفاق در راه خدا دعوت مى‏شوید، بعضى از شما بخل مى‏ورزند؛ و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است؛ و خداوند بى‏نیاز است و شما همه نیازمندید؛ و هرگاه سرپیچى کنید، خداوند گروه دیگرى را جاى شما مى‏آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مى‏کنند. تفسیر المیزان می نویسد : در الدر المنثور آمده که: عبد الرزاق، عبد بن حمید، ترمذى، ابن جریر، ابن ابى حاتم، و طبرانى- در کتاب اوسط- و بیهقى- در کتاب دلائل- همگى از ابو هریره روایت کرده‏اند که گفت: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم این آیه را تلاوت کرد:” وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ” مردم پرسیدند: اى رسول خدا این قوم چه کسانى هستند که اگر ما پشت به دین کنیم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دست به شانه سلمان زد و فرمود: این و قوم این مرد است، به خدایى که جانم به دست او است، اگر ایمان به خدا را در ثریا آویزان کرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند مؤلف: الدر المنثور این روایت را به طرقى دیگر به همین عبارت از ابو هریره نقل کرده است، و همچنین مثل آن را از ابن مردویه از جابر آورده . در مجمع البیان مى‏گوید: ابو بصیر از امام ابى جعفر علیه السلام روایت کرده که در ذیل جمله” إِنْ تَتَوَلَّوْا” فرمود: اى گروه عرب اگر به دین خدا پشت کنید” یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ” خداوند به جاى شما قومى دیگر قرار مى‏دهد، یعنى موالى همین اقوامى که امروز از آنان برده گیرى مى‏کنید.در همان کتاب از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: به خدا سوگند خدا آن کار را کرد، و به جاى عرب موالى را که بهتر از ایشان بودند گذاشت.( طباطبایی،۱۳۷۴، ج۸ ، ۳۷۶)
الف - ۲ - ۱ - ۲ ) سوره فتح – آیات۱۵و ۱۶ سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْکُمْ یُریدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا کَذلِکُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلیلاً (۱۵)قُلْ لِلْمُخَلَّفینَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‏ قَوْمٍ أُولی‏ بَأْسٍ شَدیدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا کَما تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیما.(۱۶)
هنگامى که شما براى به دست آوردن غنایمى حرکت کنید، متخلّفان (حدیبیّه) مى‏گویند: «بگذارید ما هم در پى شما بیائیم، آنها مى‏خواهند کلام خدا را تغییر دهند؛ بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید؛ این گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودى مى‏گویند: «شما نسبت به ما حسد مى‏ورزید!» ولى آنها جز اندکى نمى‏فهمند! (۱۵)به متخلّفان از اعراب بگو: «بزودى از شما دعوت مى‏شود که بسوى قومى نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند؛ اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکى به شما مى‏دهد؛ و اگر سرپیچى نمایید -همان گونه که در گذشته نیز سرپیچى کردید- شما را با عذاب دردناکى کیفر مى‏دهد!»(۱۶)
در این آیه خبر از یک آینده‏اى دیگر مى‏دهد، و آن این است که مؤمنین به زودى جنگى مى‏کنند که در آن جنگ فتح نصیبشان مى‏شود، و غنیمت‏هایى عائدشان مى‏گردد، آن وقت آنهایى که تخلف کردند پشیمان شده درخواست مى‏کنند اجازه دهند به دنبالش به صحنه جنگ آیند تا از غنیمت بهره‏مند شوند. و این جنگ جنگ خیبر است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و مؤمنین از آنجا گذشتند و آن را فتح نموده غنیمت‏هایى گرفتند. خداى تعالى آن غنائم را به کسانى اختصاص داد که در سفر حدیبیه با او بودند، و غیر آنان را شرکت نداد. معناى آیه این است که: شما به زودى روانه جنگى مى‏شوید که در آن غنیمت‏هایى به دست خواهید آورد، آن وقت این متخلفین خواهند گفت: بگذارید ما هم به شما بپیوندیم.” یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ"- بعضى گفته‏اند: مراد از این کلام خدا که” مى‏خواهند تبدیلش کنند” همان وعده‏اى است که خدا به اهل حدیبیه داد که به زودى‏غنیمت‏هاى خیبر را بعد از فتح خیبر به آنان اختصاص مى‏دهد که به زودى داستانش در تفسیر آیه” وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَکُمْ هذِهِ” خواهد آمد. و خدا در این آیه با جمله” إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها” به همان داستان اشاره دارد.” قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا کَذلِکُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ"- در این آیه به رسول گرامى خود مى‏فرماید:ایشان را نگذار دنبالت بیایند. و در پاسخ جمله” ذرونا” بگو” لن تتبعونا". [مقصود از اینکه در باره متخلفانى که در خواستشان در مورد پیوستن به مجاهدان براى غنیمت گرفتن رد شد فرمود: جز اندکى نمى‏فهمند]” فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا"- یعنى متخلفین بعد از اینکه این درخواستشان که به دنبال آنها حرکت کنند پذیرفته نشود خواهند گفت: شما به ما حسد مى‏ورزید. و در جمله” بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا"، پاسخى است از اینکه گفتند شما به ما حسد مى‏ورزید، ولى این جواب را صریحا متوجه خود آنان نکرد و نفرمود:” بل لا تکادون تفقهون …"، شما حرف به خرجتان نمى‏رود، بلکه فرمود ایشان حرف به خرجشان نمى‏رود، و این بدان جهت بوده که حرف به خرجشان نمى‏رفته، و در مقامى که قرآن ادعاء مى‏کند که آنها چنین هستند، دیگر معنا ندارد روى سخن را به خود آنان کند، لذا خطاب را متوجه رسول خدا کرد و فرمود:” بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا". دلیل نفهمیشان این است که این گفتارشان” شما با ما حسادت مى‏ورزید” اصلا ربطى به کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ندارد و آن جناب از غیب خبرشان داده بود که خدا از پیش اینچنین خبر داده که شما هرگز ما را پیروى نمى‏کنید، و آنها در پاسخ گفته‏اند اولا شما نمى‏گذارید ما پیرویتان کنیم و این معنا از ناحیه خدا نیست. و ثانیا جلوگیریتان از شرکت ما در غنائم براى این است که مى‏خواهید غنائم را خودتان به تنهایى بخورید و به ما ندهید. این پاسخ کلام کسى است که نه ایمان دارد و نه عقل. کسى که اینقدر قدرت تشخیص ندارد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم معصوم است و در هیچ امرى داخل و خارج نمى‏شود مگر به امر خدا، اگر بخواهیم حمل به صحت کنیم حد اقل این است که بگوییم مردمانى ساده و کم فهم بوده‏اند، که با ادعاى اسلام و ایمان این طور با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سخن گفته‏اند.از اینجا معلوم مى‏شود که مراد از” نفهمیدنشان مگر اندک” بسیط بودن عقل و ضعف فهم آنان است، که سخن اشخاص را آن طور که باید درک نمى‏کنند، نه اینکه بعضى از قسمتهاى کلام را مى‏فهمند و بعضى را نمى‏فهمند و آنچه مى‏فهمند کمتر و آنچه را نمى‏فهمند بیشتر است. و نه اینکه اقلیتى از آنان مى‏فهمند و اکثریتى نمى‏فهمند، کما اینکه بعضى مفسرین این طور معنا کرده‏اند.” قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‏ قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ” ……خداى سبحان کلام خود را با وعده و وعید خاتمه مى‏دهد. وعده در مقابل اطاعت، و وعید در مقابل معصیت. مى‏فرماید:” فَإِنْ تُطِیعُوا” اگر اطاعت کنید و براى قتال بیرون شوید” یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً” خدا اجر نیکى به شما مى‏دهد” وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا” و اگر روى بگردانید و نافرمانى کنید و خارج نشوید” کَما تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ” همانطورى که بار قبلى رو گرداندید، و در سفر حدیبیه خارج نشدید، آن وقت” یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً” خدا در دنیا- به طورى که از ظاهر مقام استفاده مى‏شود- و یا هم در دنیا و هم در آخرت شما را به عذابى الیم و دردناک معذب مى‏کند.( طباطبایی،۱۳۷۴، ج۱۸، ۴۱۸تا۴۲۱)
الف - ۲ - ۱ - ۳ ) سوره مائده –آیه ۶۷ : یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ.
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسند : خطرى که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم از آن نگران بوده خطر جانى نبوده بلکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از خطر اضمحلال دین بیمناک بوده است‏؟
گفتیم رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم خطرات محتملى در تبلیغ این حکم پیش بینى مى‏کند لیکن این خطر خطر جانى براى شخص آن جناب نیست، زیرا آن جناب از اینکه جان شریف خود را در راه رضاى خدا قربان کند دریغ نداشت، آرى او أجل از این است که حتى براى کوچکترین اوامر الهى از خون خود بخل ورزد.
این تکلیف تکلیفى بوده حائز کمال اهمیت و رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم در ابلاغ آن از ناحیه مسلمین اندیشناک بوده است نه از ناحیه کفار و مشرکین.
این مطلب بخوبى از آیه استفاده مى‏شود، و آیه کشف مى‏کند آن حکم، حکمى است که مایه تمامیت دین و استقرار آنست، حکمى است که انتظار مى‏رود مردم علیه آن قیام کنند، و در نتیجه ورق را برگردانیده و آنچه را که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم از بنیان دین بنا کرده منهدم و متلاشى سازند، و نیز کشف مى‏کند از اینکه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم هم این معنا را تفرس مى‏کرده و از آن اندیشناک بوده، و لذا در انتظار فرصتى مناسب و محیطى آرام، امروز و فردا مى‏کرده که بتواند مطلب را به عموم مسلمین ابلاغ کند و مسلمین هم آن را بپذیرند. در چنین موقعى این آیه نازل شده است، و دستور فورى و اکید به تبلیغ آن حکم داده است. باید دانست که این انتظار از ناحیه مشرکین و بت‏پرستان عرب و سایر کفار نمى‏رفته، بلکه از ناحیه مسلمین بوده زیرا دگرگون ساختن اوضاع و خنثى کردن زحمات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وقتى از ناحیه کفار متصور است که دعوت اسلامى منتشر نشده باشد، اما پس از انتشار اگر انقلابى فرض شود جز بدست مسلمین تصور ندارد، و کارشکنى‏ها و صحنه سازیهایى که از طرف کفار تصور دارد همان افتراءاتى است که قرآن کریم از اول بعثت تا کنون از آنان نقل کرده، که گاهى دیوانه‏اش خوانده مى‏گفتند:” مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ” «سوره دخان آیه ۹»” إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ” « سوره نحل آیه ۱۰۳» و گاه شاعرش نامیده و مى‏گفتند:” شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ” « سوره طور آیه ۳۰ » و گاه ساحرش دانسته و مى‏گفتند:” ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ” « سوره ذاریات آیه ۵۲٫»،” إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً” « سوره اسراء آیه ۴۷» و یا قرآنش را از حرفهاى کهنه و قدیمى خوانده و مى‏گفتند:” إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ” « سوره مدثر آیه ۲۴»و امثال اینها از مزخرفاتى که در باره آن جناب گفتند و باعث وهن و سستى ارکان دین هم نشد، براى اینکه جواب همه این افتراءات یک کلمه است، و آن اینست که از این حرفها بر مى‏آید صاحبان این افتراءات نسبت به دین اسلام متزلزلند، و هنوز حق بر ایشان روشن نشده و در باره اسلام و حقانیت آن استقامتى کسب نکرده‏اند.این افتراءات و تهمت‏ها مختص به اسلام و پیغمبر عزیزش نبوده، تا رسول خدا از تفرس و بو بردن وقوع آن مضطرب شود، چه سایر انبیاء و مرسلین علیهم السلام هم در این گونه ابتلاآت و رو برو شدن با این گونه گرفتاریها از ناحیه امت خود با آن جناب شریک بوده‏اند، کما اینکه خداى متعال در قرآن کریم اینگونه گرفتاریها را نسبت به حضرت نوح و انبیاى بعد از نوح علیه السلام سراغ میدهد، پس خطر محتمل را نمى‏توان از قبیل گرفتاریها و افتراءات کفار در اوایل بعثت دانست، بلکه خطرى اگر بوده (و مسلما هم بوده) امرى بوده که از جهت کیفیت و زمان با آن گرفتاریها منطبق نمى‏شود، و وقوعش جز در بعد از هجرت و پاى گرفتن دین در مجتمع اسلامى تصور ندارد.آرى مجتمع آن روز مسلمین طورى بوده که میتوان آن را به یک معجون تشبیه کرد، چه‏جامعه آن روز مسلمین مخلوط بوده از یک عده مردان صالح و مسلمانان حقیقى و یک عده قابل ملاحظه از منافقین که بظاهر در سلک مسلمین درآمده بودند، و یک عده هم از مردمان بیمار دل و ساده لوح که هر حرفى را از هر کسى باور مى‏کردند و قرآن کریم هم بر این چند جور مردم آن روز اشاره صریح دارد، و به شهادت آیات زیادى از قرآن که تفسیر آن در مجلدات قبلى این کتاب گذشت، ایشان در عین اینکه به ظاهر و یا واقعا ایمان آورده بودند رفتارشان با رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم رفتار رعیت با شاه بوده، و همچنین احکام دینى را هم به نظر قانونى از قوانین ملى و قومى مى‏نگریسته‏اند، بنا بر این ممکن بوده که تبلیغ بعضى از احکام، مردم را به این توهم گرفتار کند (العیاذ باللَّه) که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم این حکم را از پیش خود و به نفع خود تشریع کرده، و خلاصه از تشریع این حکم سودى عاید آن جناب مى‏شود، این توهم باعث این مى‏شود که مردم به این فکر بیفتند که راستى نکند این شخص پادشاهى باشد که براى موفقیت خود خویشتن را پیامبر قلمداد کرده، و این احکام هم که به اسم دین مقرر نموده همان قوانینى باشد که در هر مملکت و حکومتى به انحاى مختلف اجراء مى‏گردد.
علت نگرانى رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم) از ابلاغ آنچه بدان مامور شده است‏
پر واضح است که اگر چنین توهم و شبهه در بین مردم پاى گیرد و در دلهایشان جاگیر شود تا چه اندازه در فساد و از بین بردن دین تاثیر دارد، و هیچ نیرو و هیچ فکر و تدبیرى نمى‏تواند آن اثر سوء را متوجه سازد، پس غیر این نیست که این حکمى که در آیه مورد بحث رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم مامور به تبلیغ آن شده حکمى است که تبلیغ آن مردم را به این توهم مى‏اندازد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این مطلب را از پیش خود مى‏گوید، و مصلحت عموم و نفع شان در آن رعایت نشده است، نظیر داستان زید و تعدد زوجات رسول و اختصاص خمس غنیمت به رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم و امثال این احکام اختصاصى، با این تفاوت که سایر احکام اختصاصى چون مساسى با عامه مسلمین ندارد یعنى نفعى از آنها سلب نمى‏کند و ضررى به آنها نمى‏رساند از این جهت طبعا باعث ایجاد آن شبهه در دلها نمى‏شود.
مثلا داستان ازدواج رسول خداى صلی الله علیه وآله وسلم با همسر زید- پسر خوانده خود- تنها حکمى مخصوص به خود آن جناب نبوده، گر چه ممکن است توهم شود که این هم به منظور انتفاع شخص رسول اللَّه (ص) تشریع شده است، لیکن چون این حکم عمومى اعلام شده است و عموم مسلمین مى‏توانند با زن پسر خوانده‏هاى خود ازدواج کنند، از این رو خیلى به ذوق نمى‏زند، و در داستان ازدواج بیش از چهار همسر دائمى، گر چه حکمى است مخصوص به رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم لیکن باز هم باعث تقویت آن شبهه در دلها نمى‏گردد، زیرا بفرض اینکه (العیاذ باللَّه) رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم این حکم را از روی هواى نفسانى و بدون دستور خداوند مقرر کرده باشد چون هیچ مانعى براى آن جناب بنظر نمى‏رسد که این حکم را توسعه دهد و هیچ فرضى تصور نمى‏رود که از این توسعه مضایقه نماید، از این رو باز هم به ذوقها نمى‏زند، مخصوصا رسول اللهى که سیره و رفتارش در ایثار بنفس بر مسلمان و کافر معلوم و معروف است، رسول اللهى که مردم را در آنچه خداوند از مال و چیزهاى دیگر روزى فرموده بر خود مقدم مى‏دارد، چگونه ممکن است مردم را محدود و محکوم کند به اینکه بیش از چهار همسر دائمى اختیار نکنند و لیکن خود تا ۹ نفر اختیار کند؟! پس جاى هیچ تردیدى نیست که اجراى این حکم نسبت به خصوص خود از ناحیه خداوند بوده نه از روى هوا آن امر مهم و خطیرى که پیامبر (ص) مامور به ابلاغ آن شده است” ولایت” و جانشینى امیر المؤمنین علیه السلام است‏.از اینجا و از همه آنچه تا کنون گفته شد بخوبى استفاده مى‏شود که در آیه شریفه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم مامور به تبلیغ حکمى شده که تبلیغ و اجراى آن مردم را به این شبهه دچار مى‏کند که نکند رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم این حرف را بنفع خود مى‏زند، چون جاى چنین توهمى بوده که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم از اظهار آن اندیشناک بوده، از همین جهت بوده که خداوند امر اکید فرمود که بدون هیچ ترسى آن را تبلیغ کند، و او را وعده داد که اگر مخالفین در صدد مخالفت بر آیند آنها را هدایت نکند، و این مطلب روایاتى را که هم از طرق عامه و هم از طرق امامیه وارد شده است تایید مى‏کند، چون مضمون آن روایات اینست که آیه شریفه در باره ولایت على علیه السلام نازل شده، و خداوند رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را مامور به تبلیغ آن نموده، و آن جناب از این عمل بیمناک بوده که مبادا مردم خیال کنند وى از پیش خود پسر عم خود را جانشین خود قرار داده است، و به همین ملاحظه انجام آن امر را به انتظار موقع مناسب تاخیر انداخت تا اینکه این آیه نازل شد، ناچار در غدیر خم آن را عملى کرد.( طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۶ ،۶۲تا ۶۹ )
الف - ۲ - ۱ - ۴) سوره احزاب - آیه ۳۷ : وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللّهَ وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ کانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً. (به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زید»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار مى‏کردى)؛ و در دل چیزى را پنهان مى‏داشتى که خداوند آن را آشکار مى‏کند؛ و از مردم مى‏ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است : از بعضى از روایات اسلامى به دست مى‏آید که پیامبر ص به هر حال این تصمیم را به فرمان خدا گرفته بود، و در قسمت بعد آیه نیز قرینه‏اى بر این معنى وجود دارد.بنا بر این این مساله، یک مساله اخلاقى و انسانى بود و نیز وسیله مؤثرى براى شکستن دو سنت غلط جاهلى (ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده، و ازدواج با همسر مطلقه یک غلام و برده آزاد شده).مسلم است که پیامبر ص نباید در این مسائل از مردم بترسد و از جوسازیها و سم‏پاشیها واهمه‏اى به خود راه دهد، ولى به هر حال طبیعى است که انسان در این گونه موارد به خصوص که پاى مسائل مربوط انتخاب همسر در کار بوده باشد، گرفتار ترس و وحشتى مى‏شود، به خصوص اینکه ممکن بود این گفتگوها و جنجالها در روند پیشرفت هدف مقدس او و گسترش اسلام اثر بگذارد، و افراد ضعیف الایمان را تحت تاثیر قرار دهد و شک و تردید در دل آنها ایجاد کند.( مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۱۷ص۳۲۰)در ادامه درباره علت این ترس ونوع اطاعت پذیری مسبمین آمده است:
بدون شک استقلال فکرى و روحى انسان اجازه نمى‏دهد که بى قید و شرط تسلیم کسى شود، چرا که او هم انسانى است مثل خودش، و ممکن است در مسائلى اشتباهاتى داشته باشد.اما هنگامى که مساله به خداوند عالم و حکیم و پیامبرى که از او سخن مى‏گوید و به فرمان او گام بر مى‏دارد مى‏رسد تسلیم مطلق نبودن دلیل بر گمراهى است، چرا که فرمانش کمترین خطا و اشتباهى ندارد. از این گذشته فرمان او حافظ منافع خود انسان است، و چیزى نیست که به ذات پاک خدا برگردد ، آیا ممکن است هیچ انسان عاقلى با تشخیص این حقیقت مصالح خود را زیر پا بگذارد؟از همه اینها گذشته ما از آن او هستیم، و هر چه داریم از او است، و جز تسلیم در برابر او کارى نمى‏توانیم داشته باشیم.لذا در سراسر قرآن آیات فراوانى دیده مى‏شود که به این مساله اشاره مى‏کند:گاه مى‏گوید: پیروان واقعى انبیا کسانى هستند که در برابر حکم خدا و رسولش مى‏گویند شنیدیم و اطاعت کردیم” إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ” (نور- ۵۱).گاه مى‏گوید:” سوگند به پروردگارت آنها به حقیقت ایمان نمى‏رسند تا زمانى که تو را در اختلافاتشان حکم سازند، و سپس در دل خود از داورى تو کوچکترین ناراحتى نداشته باشند و کاملا تسلیم شوند” فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً” (نساء- ۶۵) در جاى دیگر مى‏گوید:” چه کسى آئینش بهتر است از آن کس که با تمام وجود خود تسلیم پروردگار شده و نیکوکار است"؟” وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ” (نساء- ۱۲۵).اصولا” اسلام” از ماده” تسلیم” گرفته شده، و به همین حقیقت اشاره مى‏کند، بنا بر این هر انسانى به مقدار تسلیمش در برابر حق از روح اسلام برخوردار است.مردم در این زمینه چند گروهند: گروهى تنها در مواردى تسلیم فرمان حقند که با منافعشان تطبیق کند، اینها در حقیقت مشرکانى هستند که نام” مسلم” بر خود گذارده‏اند، و کارشان تجزیه احکام الهى به مصداق” نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ” است حتى در آنجا که ایمان مى‏آورند در حقیقت به منافعشان ایمان آورده‏اند نه به حکم خدا!گروه دیگرى آنها هستند که اراده و خواستشان تحت الشعاع اراده و خواست خدا است، و به هنگام تضاد منافع زود گذرشان با فرمان حق از آن چشم مى‏پوشند و تسلیم فرمان خدا مى‏شوند، اینها مؤمنان و مسلمانان راستینند.گروه سومى از این هم برترند، و اصولا جز آنچه خدا اراده کند اراده‏اى ندارند، و جز آنچه او مى‏خواهد خواسته‏اى در دل آنها نیست، آنها به جایى رسیده‏اند که فقط چیزى را دوست مى‏دارند که او دوست دارد، و از چیزى متنفرند که او نمى‏خواهد.اینها خاصان و مخلصان و مقربان درگاه او هستند که تمام وجودشان به رنگ توحید در آمده و غرق محبت و محو جمال اویند.( مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۱۷، ۳۲۸و۳۲۹)
الف - ۲ - ۱ - ۵ )سوره النساء (۴): آیه ۶۵ : فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیما
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه تو را در اختلافات خود به داورى طلبند، و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نکنند، و کاملا تسلیم باشند.
در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: زبیر بن عوام که از مهاجران بود با یکى از انصار (مسلمانان مدینه) بر سر آبیارى نخلستانهاى خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلافى پیدا کرده بودند، هر دو براى حل اختلاف خدمت پیامبر ص رسیدند، از آنجا که باغستان زبیر در قسمت بالاى نهر و باغستان انصارى در قسمت پائین نهر قرار داشت پیامبر ص به زبیر دستور داد که اول او باغهایش را آبیارى کند و بعد مسلمان انصارى (و این مطابق همان سنتى بود که در باغهاى مجاور هم جریان داشت) اما این مرد انصارى به ظاهر مسلمان از داورى عادلانه پیامبر ص ناراحت شد و گفت: آیا این قضاوت به خاطر آن بود که زبیر، عمه‏زاده تو است؟! پیامبر ص از این سخن بسیار ناراحت شد به حدى که رنگ رخسار او دگرگون گردید، در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد. در بعضى از تفاسیر اسلامى شان نزولهاى دیگرى ذکر شده که کم و بیش با شان نزول فوق شباهت دارد (تفسیر تبیان، و طبرسى، و المنار).گرچه شان نزول خاصى در بالا براى آیه فوق نقل شد ولى همانطور که بارها گفته‏ایم شان نزولهاى خاص هیچگاه با عمومیت مفهوم آیه منافات ندارد، و به همین دلیل این آیه مى‏تواند مکمل بحث آیات قبل نیز بوده باشد.در این آیه خداوند سوگند یاد کرده که افراد، ایمان واقعى در صورتى خواهند داشت که پیامبر ص را در اختلافات خود به داورى بطلبند و به بیگانگان مراجعه ننمایند (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ) سپس مى‏فرماید:” نه فقط به داورى را به نزد تو آورند بلکه هنگامى که تو در میان آنها حکمى کردى، خواه به سود آنها باشد یا به زیان آنها، علاوه بر اینکه اعتراض نکنند در دل خود نیز احساس ناراحتى ننمایند و کاملا تسلیم باشند” (ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً).گرچه ناراحتى درونى از قضاوتهایى که احیانا به زیان انسان است غالبا اختیارى نیست، ولى با تربیتهاى اخلاقى و پرورش روح تسلیم در برابر حق و عدالت و توجه به موقعیت واقعى پیامبر ص حالتى در انسان پیدا مى‏شود که هیچگاه از داورى پیامبر ص و حتى دانشمندانى که جانشینان او هستند هرگز ناراحت نخواهدشد، و به هر حال مسلمانان واقعى موظفند روح تسلیم در برابر حق را در خود پرورش دهند.در آیه فوق نشانه‏هاى ایمان واقعى و راسخ در سه مرحله بیان شده است:
۱- در تمامى موارد اختلاف خواه بزرگ باشد یا کوچک، به قضاوت و داورى پیامبر ص که از حکم الهى سرچشمه مى‏گیرد مراجعه کنند، نه به طاغوت و داوران باطل.
۲- هیچگاه در برابر قضاوتها و فرمانهاى پیامبر ص که همان فرمان خدا است حتى در دل خود احساس ناراحتى نکنند، و به داورى‏ها و احکام او بدبین نباشند.
۳- در مقام عمل نیز آن را دقیقا اجرا کنند و به طور کامل تسلیم حق باشند.
روشن است قبول یک مکتب و فرمانهاى آن در مواردى که به سود انسان تمام مى‏شود دلیل بر ایمان به آن مکتب نیست بلکه آنجا که ظاهرا به زیان انسان است اما در واقع مطابق با حق و عدالت است اگر پذیرفته شود، نشانه ایمان است.در حدیثى که از امام صادق ع در کتاب کافى در تفسیر این آیه نقل شده چنین مى‏خوانیم:” اگر جمعیتى خدا را بپرستند، نماز را بپا دارند، زکات را بپردازند، روزه ماه رمضان و حج را بجا آورند، ولى نسبت به کارهایى که پیامبر ص انجام داده با سوء ظن بنگرند و یا بگویند: اگر او فلان کار را انجام نداده بود بهتر بود، آنها در حقیقت مؤمنان واقعى نیستند” سپس آیه فوق را امام ع تلاوت فرمود، بعد فرمود:” بر شما باد که در مقابل خدا و حق همیشه تسلیم باشید".از آیه فوق در ضمن دو مطلب مهم استفاده مى‏شود:
۱- آیه یکى از دلائل معصوم بودن پیامبر ص است زیرا دستور به تسلیم مطلق از نظر گفتار و کردار در برابر همه فرمانهاى پیامبر ص و حتى تسلیم قلبى در برابر او، نشانه روشنى بر این است که او در احکام و فرمانها و داوریهایش نه اشتباه مى‏کند و نه عمدا چیزى بر خلاف حق مى‏گوید، معصوم از خطاست و هم معصوم از گناه.
۲- آیه فوق هر گونه اجتهاد در مقام نص پیامبر ص و اظهار عقیده را در مواردى که حکم صریح از طرف خدا و پیامبر ص در باره آن رسیده باشد نفى میکند، بنا بر این اگر در تواریخ اسلامى مى‏بینیم که گاهى بعضى از افراد در برابر حکم خدا و پیامبر ص اجتهاد و یا اظهار نظر مى‏کردند و مثلا مى‏گفتند پیامبر چنین گفته و ما چنین مى‏گوئیم، باید قبول کنیم که عمل آنها بر خلاف صریح آیه فوق است.) (مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۳، ۴۵۳تا۴۵۶)
الف - ۲ - ۱ -۶) سوره فتح آیه اول : إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً. ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم!
در سیره ابن هشام آمده است: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از امضای صلح حدیبه دستور داد شترهاى قربانى را که به همراه آورده بودند در همانجا قربانى کنند، سرهاى خود را بتراشند و از احرام به در آیند.اما این امر براى جمعى از مسلمانان سخت ناگوار بود، چرا که بیرون آمدن از احرام بدون انجام مناسک عمره در نظر آنها امکان پذیر نبود، ولى پیغمبر ص شخصا پیشگام شد، و شتران قربانى را نحر فرمود، و از احرام بیرون آمد، و به‏مسلمانان تفهیم نمود که این استثنایى است در قانون احرام و قربانى که از سوى خداوند قرار داده شده است.مسلمین هنگامى که چنین دیدند تسلیم شدند و دستور پیامبر ص دقیقا اجرا شد و از همانجا آهنگ مدینه کردند، اما کوهى از غم و اندوه بر قلب آنها سنگینى مى‏نمود، چرا که ظاهر قضیه مجموع این مسافرت یک ناکامى و شکست بود ولى خبر نداشتند که در پشت داستان صلح حدیبیه چه پیروزیهایى براى مسلمانان و آینده اسلام نهفته است، و در همین هنگام بود که سوره فتح نازل شد و بشارت فتح عظیمى را به پیامبر گرامى اسلام داد (ابن هشام،۱۹۷۶، جلد ۳ ، ۳۲۱تا۳۲۴)
در تفسیرنور الثقلین آمده است: هنگامى که پیامبر از حدیبیه باز مى‏گشت (و سوره فتح نازل شد) یکى از اصحاب عرض کرد: ما هذا الفتح لقد صددنا عن البیت و صد هدینا:” این چه فتحى است که ما را از زیارت خانه خدا باز داشتند و جلوى قربانى ما را گرفتند"؟! پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:بئس الکلام هذا، بل هو اعظم الفتوح، قد رضى المشرکون ان یدفعوکم عن بلادهم بالراع، و یسئلوکم القضیه، و رغبوا الیکم فى الامان و قد رأوا منکم ما کرهوا!: بد سخنى گفتى، بلکه این بزرگترین پیروزى ما بود که مشرکان راضى شدند بدون بر خورد خشونت آمیز شما را از سرزمین خود دور کنند، و به شما پیشنهاد صلح دهند، و با آن همه ناراحتى که قبلا دیده‏اند تمایل به ترک تعرض نشان دادند” (عروسی حویزی،۱۴۱۵، ج ۵ ، ۴۸).
علامه طبا طبایی رحمه الله علیه در یک بحث روایی در تفسیر المیزان در باره این آیه می فرماید:در جریان امضای صلح نامه حدیبیه ……..عمر بن خطاب مى‏گوید: به خدا من از روزى که مسلمان شدم هیچ روزى مثل آن روز به شک نیفتادم، لا جرم نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رفته عرضه داشتم: مگر تو پیغمبر نیستى؟ فرمود: چرا هستم. گفتم مگر ما بر حق نیستیم و مگر دشمن ما بر باطل نیست؟ فرمود: چرا همین طور است. گفتم: پس چرا در امر دینمان تن به ذلت دهیم؟ فرمود:من رسول خدایم و با اینکه خدا یاور من است من او را نافرمانى نمى‏کنم. گفتم: مگر تو نبودى که به ما مى‏گفتى به زودى داخل بیت الحرام مى‏شویم و طواف صحیح مى‏کنیم؟فرمود: چرا، ولى آیا گفتم که همین امسال داخل بیت الحرام مى‏شویم؟ گفتم: نه فرمود:حالا هم مى‏گویم که تو داخل مکه مى‏شوى، و طواف هم مى‏کنى. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم یک شتر را قربانى کرد (طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱۸ ، ۴۰۱)
الف - ۲ – ۲ ) جهال : این افراد از سر جهلی که نسبت به امور دارنداعتراض و انتقاد می کنند تا مانع از انحراف حکومت اسلامی از جریان صحیح اسلام ناب شوند اما از آنجا که جاهلند هم درمورد تشخیص راه صحیح جریان اسلام ناب و هم در تشخیص انحراف احتمالی صورت گرفته دچار اشتباه می شوند :
الف - ۲ – ۲ - ۱ ) سوره بقره- آیه ۱۵۸ : إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ.
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‏هاى) خداست! بنابراین، کسانى که حجِ خانه خدا و یا عمره انجام مى‏دهند، مانعى نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بى‏رویّه مشرکان، که بتهایى بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمى‏کاهد!) و کسى که فرمان خدا را در انجام کارهاى نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وى) آگاه است‏.
در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالاى کوه صفا، بتى بنام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگرى بنام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعى، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح مى‏کردند. مسلمانان به همین جهت از سعى میان صفا ومروه کراهت داشته وفکر مى‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالاى دو کوه، نباید سعى کنند. آیه فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهى است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. (طوسی،۱۴۳۰، ج ۱ ، ۴۴)
الف - ۲ – ۲ - ۲ ) سوره بقره-آیات ۱۶۸و۱۶۹ : یا أَیُّهَا النّاسُ کُلُوا مِمّا فِی الاَْرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ(۱۶۸)إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُون(۱۶۹)
اى مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست! (۱۶۸)او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان مى‏دهد؛ (و نیز دستور مى‏دهد) آنچه را که نمى‏دانید، به خدا نسبت دهید. (۱۶۹)
مراد از پیروى خطوات شیطان این است که بنده خدا بچیزى تعبد کند و آن را عبادت و اطاعت خدا قرار دهد که خداى تعالى هیچ اجازه‏اى در خصوص آن نداده باشد، چون خداى تعالى هیچ مشى و روشى را منع نکرده، مگر آن روشى را که آدمى در رفتن بر طبق آن پاى خود بجاى پاى شیطان بگذارد و راه رفتن خود را مطابق راه رفتن شیطان کند، در اینصورت است که روش او پیروى گامهاى شیطان میشود.از اینجا این نکته بدست مى‏آید: که عموم تعلیل یعنى جمله (بخاطر اینکه او تنها شما را به سوء و فحشاء و سخن بدون علم امر مى‏کند)، هر چند که عمل به غیر علم را مانند ترک و امتناع بدون علم شامل میشود و لیکن در خطاب آیه مورد نظر نیست، چون پیروى گامهاى شیطان نیست، هر چند که پیروى شیطان هست.(إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)، سوء و فحشاء در انجام عمل مصداق پیدا مى‏کند، در مقابل آن دو، قول بدون علم است که مربوط به زبان است و از این مى‏فهمیم که دعوت شیطان منحصر است در دعوت به عملى که یا سوء است و یا فحشاء و در دعوت بگفتن سخن بدون علم و دلیل. (طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱،۶۳۴)
اما راهى که قرآن کریم در این باره پیموده این است که دستور داده آنچه را که خدا (یعنى مبدأ هستى عالم و هستى انسانها) نازل کرده پیروى نمایند، و از اینکه بدون مدرک و علم سخنى بگویند اجتناب ورزند، این در مرحله اعتقاد و نظر، و اما در مرحله عمل دستور داده هر کارى که مى‏کنند به منظور بدست آوردن پاداشى بکنند که نزد خدا برایشان آماده شده، حال اگر آنچه مى‏کنند مطابق میلشان و شهوتشان هم باشد، هم به سعادت دنیا رسیده‏اند و هم به سعادت آخرت و اگر مطابق میلشان نباشد و بلکه مایه محرومیت از مشیتهایشان باشد، نزد خدا پاداشى عظیم دارند، و آنچه نزد خداست بهتر و باقى‏تر است. (طباطبایی،پیشین،۶۴۱)
اسلام، همواره مردم را به بهره‏بردن از نعمت‏هاى پاک وحلالِ خداوند، سفارش نموده و باهرگونه رهبانیّت و زهد بى‏جا مبارزه مى‏نماید. لذا هم خوردنى‏هاى ناسالم را از شیطان مى‏داند؛ «إِنَّمَا الْخَمْرُ … رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» و هم نخوردن نابجا را گام شیطان مى‏داند؛ «کُلُوا … وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخى از نقل‏هاى تاریخى آمده است که بعضى از طوائف عرب، قسمتى از زراعت و حیوانات را بدون دلیل برخود حرام کرده بودند و گاهى نیز این تحریم‏ها را به خداوند نسبت مى‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است که در این مورد، دهها آیه و صدها حدیث آمده است. یکى از وظایف انبیا نیز بیان خوردنى‏ها و آشامیدنى‏هاى حلال وحرام براى مردم است.معمولًا قرآن در کنار اجازه مصرف، شرطى را بیان کرده است. مثلًا در اینجا مى‏فرماید:«کُلُوا … حَلالًا طَیِّباً»همچنین مى‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا … وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» بخورید و بیاشامید … ولى در زمین فساد نکنید. در تفسیر برهان از امام صادق علیه السلام نقل شده است که شخصى به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگى راهبانه‏اى داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‏هاى شیطان است.( قرائتی،۱۳۸۳،ج‏۱ ، ۲۵۵)
الف - ۲ – ۲ - ۳ ) سوره نساء- آیه ۸۴ : فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً.
در راه خدا پیکار کن! تنها مسؤول وظیفه خود هستى! و مؤمنان را (بر این کار،) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیرى کند (حتى اگر تنها خودت به میدان بروى)! و خداوند قدرتش بیشتر، و مجازاتش دردناکتر است.
در تفسیر” مجمع البیان” و” قرطبى” و” روح المعانى” درباره شان نزول آیه چنین آمده است: هنگامى که ابو سفیان و لشکر قریش پیروزمندانه از میدان احد بازگشتند ابو سفیان با پیامبر ص قرار گذاشت که در موسم بدر صغرى (یعنى بازارى که در ماه ذى القعده در سرزمین بدر تشکیل مى‏شد) بار دیگر رو برو شوند، هنگامى که موعد مقرر فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مسلمانان را دعوت به حرکت به محل مزبور کرد، ولى جمعى از مسلمانان که خاطره تلخ شکست احد را فراموش نکرده بودند شدیدا از حرکت خوددارى مى‏نمودند، آیه فوق نازل شد و پیامبر ص مسلمانان را مجددا دعوت به حرکت کرد، در این موقع تنها هفتاد نفر در رکاب پیغمبر ص در محل مزبور حاضر شدند، ولى ابو سفیان (بر اثر وحشتى که از روبرو شدن با سپاه اسلام داشت از حضور در آنجا خوددارى کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با همراهان سالم به مدینه بازگشتند.( مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۴، ۳۳)
الف - ۲ – ۲- ۴ ) سوره نساء - آیه ۸۸ : فَما لَکُمْ فِی الْمُنافِقینَ فِئَتَیْنِ وَ اللّهُ أَرْکَسَهُمْ بِما کَسَبُوا أَ تُریدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللّهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً.
چرا درباره منافقین دو دسته شده‏اید؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع، و بعضى مجاز مى‏دانید.) در حالى که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملاً وارونه کرده است! آیا شما مى‏خواهید کسانى را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالى که هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:55:00 ب.ظ ]




امتناع کردن از اینکه زمان زیادی را خارج از اینترنت سپری کند
تمایل شدید برای صرف زمان بیشتر بر روی رایانه
پایان نامه - مقاله - پروژه
چشم پوشی از شغل و وظایف شغلی
پاسخهای موقعیتی مثل افزایش تعداد نبض، افزایش فشار خون به هنگام اتصال به اینترنت
سطح هوشیاری بالا (Alerted state of Consciousness) در طول شرکت در فعالیتهای گروهی در اینترنت. تمرکز و توجه فرد کاملا به صفحه نمایشگر رایانه معطوف می‌شود (حالتی شبیه به مدیتیشن)
دیدن رویاهایی که در آن فرد در فضای مجازی است مانند طراحی خاص صفحات اینترنتی
احساس بی قراری شدید وقتی که فرد کاملا غرق اینترنت است، و در این حال کسی در زندگی واقعی حواس او را پرت کند. (۱۴)
علائم اعتیاد به اینترنت در محل کار :

کاهش توجه در انجام کار
رجوع به اینترنت قبل از شروع کار
ماندن تا دیر وقت در محل کار به علت استفاده از اینترنت
افزایش تعداد اشتباهات و خطاهای مکرر در وظایف شغلی
جدایی ناگهانی ازهمکاران (۱۵)
نشانه‌های اختلال اعتیاد به اینترنت که مربوط به تکانه ای بودن رفتار آنهاست:
هر قدر مدت زمان استفاده از اینترنت بالاتر باشد خطر استفاده تکانه ای از اینترنت بالاتر است.
دیگران به غیرطبیعی بودن استفاده فرد از اینترنت پی می‌برند
تجربه نتایج جدی و ناخوشایند استفاده بیش از حد اینترنت
تجربه صمیمیت افراطی
مخفی کردن زمان استفاده کردن از اینترنت
سن، که ارتباط معکوس با اعتیاد به اینترنت دارد
تعجیل و صبر نکردن برای دسترسی به رایانه و اتصال به اینترنت(۵)
Daivis در سال ۲۰۰۱ اعتیاد به اینترنت را با دو دسته از علائم و نشانه‌ها مشخص می‌کند:
الف – نشانه‌های رفتاریمشکلات درسی، شغلی یا بین فردی؛ کناره گیری، بی‌توجهی و غفلت از دوستان، خانواده و شغل یا مسؤولیت های شخصی؛ بیقراری روانی - حرکتی در زمان تلاش برای کاهش یا متوقف کردن استفاده از اینترنت، خستگی بیش از اندازه، تغییر در سبک زندگی به منظور وقت بیشتر داشتن برای رفتن به اینترنت، کاهش عمومی قابل ملاحظه، فعالیت های جسمانی، محرومیت و تغییر در الگوی خواب به منظور وقت بیشتر داشتن برای اینترنت، دروغگویی به خانواده، دوستان و درمانگر به منظور پنهان کردن مدت زمان بودن در اینترنت، ماندن در اینترنت بیش از آنچه که قصد داشته است و نشانه‌های ترک.
ب – نشانه‌های شناختی غیر سازشیافکار وسواسی درباره اینترنت، فقدان، کاهش کنترل تکانه، انتظار بازگشت به اینترنت، صرف وقت و مخارج زیاد برای اینترنت، کاهش فعالیت های لذت‌بخش و سرگرمی‌های قبلی برای رفتن به اینترنت، کناره گیری از دوستان قدیمی واقعی به جای دوستان اینترنتی و احساس گناه، نشانه‌های دروغگویی، « در اینترنت خودم هستم »، «در اینترنت احساس احترام بیشتری تا زندگی واقعی دارم »، نگرانی و اشتغال ذهنی در ناتوانی برای توقف استفاده از اینترنت، اینترنت بخش مهمی از زندگی فرد است. احساس این که اینترنت تنها دوست اوست.
معتادان به اینترنت ترجیح می‌دهند زمانی که رایانه در حال down loud کردن است به دستشویی بروند، دائما از درد مچ دست شکایت می‌کنند، در هنگام اتصال به اینترنت
و جلو رایانه غذا را میل می‌کنند، هر جا هستند سریع خود را به منزل می‌رسانند تا پست الکترونیک خود را بررسی کنند، در محیط های زندگی واقعی از اصطلاحات و نشانه‌های گپ اینترنت استفاده می‌کنند. تمام دوستان آنها دارای آدرس پست الکترونیک هستند. با دوستان اینترنتی رابطه عاطفی برقرار می‌کنند و با آنها به گردش و تفریح می‌روند و پیام های عاطفی با آنها رد و بدل می‌کنند. حداقل آدرس ۲۰ سایت اینترنتی را در ذهن دارند. و به سرعت می‌توانند آنها را بیان کنند. ۱۰ اصطلاح گپ را به خوبی می‌دانند و آن را در مکالمات روزمره بکار می‌برند. اطرافیان آنها به رایانه حسودی می‌کنند و رایانه را رقیب خود می‌دانند. وقتی خود را معرفی می‌نمایند، معمولا آدرس پست الکترونیک می‌دهند. ترجیح می‌دهند با دوستان و حتی همسرشان چت کنند تا با آنها به طور مستقیم صحبت نمایند. وقتی رایانه را روشن می‌کنند. از دیگران می خواهند که ساکت و خاموش باشند، وقتی مودم را خاموش می‌کنند یا اتصال به اینترنت را قطع می‌کنند احساس خالی بودن و خلاء می‌کنند درست مثل این که فردی زندگی عاشقانه خودراازدست داده است (Young، ۱۹۹۶، ۱۹۹۸، ۱۹۹۹ ؛ Daivis، ۲۰۰۱ ). (۳)
استفاده متعادل از اینترنت
طبق تعاریف محققان مختلف، زمان های متفاوتی برای استفاده متعادل از اینترنت (Normal internet use) ذکر شده است بطوریکه :
Young در سال ۱۹۹۸ ذکر می‌کند وابستگان به اینترنت به طور متوسط ۵/۳۸ ساعت در هفته از اینترنت استفاده می‌کنند که ۸ برابر بیشتر از تعداد ساعتهای غیروابستگان است و این زمان برای آنها مرتب در حال افزایش است.
در حالیکه غیر وابستگان بطور متوسط ۹/۴ ساعت در هفته از اینترنت استفاده می‌کنند که این زمان برای آنها ثابت است و افزایش چشمگیری پیدا نمی‌کند. (۱۶)
Holmes در سال ۱۹۹۷استفاده متعادل از اینترنت را، کمتر از ۱۹ ساعت در هفته تعریف کرد. کسانی که معتقد به تئوری ” استفاده مرضی از اینترنت ” هستند مصرف ۳-۲ ساعت در هفته از اینترنت را استفاده متعادل می‌دانند و کسی که ۵/۸ ساعت و بیشتر در هفته از اینترنت استفاده می‌کند به عنوان کسی که ” استفاده بیمار گونه “(Pathological Use) از اینترنت دارد شناخته می‌شود. (۱۱) ( Morahan Martin، Schumaker ) آنان همچنین ذکر کردند در مطالعه آنها کسانی که علائم محدودی از این اختلال داشته بطور متوسط ۲/۳ ساعت در هفته و کسانی که هیچ علامتی نداشته حدود ۴/۲ ساعت از اینترنت استفاده می‌کردند. (۱۷)
زمان، تنها عامل تعیین کننده متعادل بودن استفاده از اینترنت نیست بلکه فاکتورهای دیگری هم مانند دانشجوی کالج بودن و ارتباط شغل با اینترنت هم در تشخیص آن دخیلند زیرا اینترنت قسمتی از وظایف آنان است. (۱۸)
تحقیقات حاکی از آنست که میانگین ساعت استفاده از اینترنت در دانشجویان کالج ۸ ساعت در هفته و کسانی که اینترنت جزء حرفه شان است ۲۰ ساعت در هفته است، بدون اینکه مشکل خاصی داشته باشند. (۱۶) با وجود این تحقیقات هنوز تعریف دقیقی برای مصرف متعادل ازاینترنت مطرح نشده، بنابراین فقط می‌توان گفت کسانی که در هفته صفر ساعت از اینترنت استفاده می‌کنند، مصرف متعادل دارند. (۱۸)
عوامل خطرساز
تحقیقات نشان داده، بیشترین افراد معتاد به اینترنت در گروه دانشجویان کالج هستند. در بین این افراد فاکتورهای زمینه ساز برای روآوردن بیمارگونه به اینترنت عبارتند از:
دسترسی آزاد و بدون محدودیت به اینترنت
زمان های آزاد برنامه ریزی نشده
کسانی که به تازگی از طرف خانواده آزادی بیشتری دریافت کرده‌اند.
توجه نکردن اطرافیان به اینکه آنها در اینترنت چه کاری انجام می‌دهند.
تشویق شدن از سوی کاربران دیگر
آموزش دیدن در زمینه فعالیتهای مشابه
تمایل به فرار از عوامل اضطراب زا در کالج
ترس و کناره گیری اجتماعی
سن قانونی بالاتر برای نوشیدن الکل (۱۹)
اپیدمیولوژی
در سال ۱۹۹۹ اداره امار ایالات متحده آمریکا، گزارش داد که تعداد رایانه‌ها در خانواده‌ها از ۲/۸ درصد در سال ۱۹۸۲ به ۸/۴۲ درصد در سال ۱۹۹۸ افزایش یافته است. در کشور کانادا اعلام شده است که ۶۷ درصد خانواده‌ها از رایانه بهره می‌برند.(۳)
طی سالهای اخیر رشد کاربران اینترنت بسیار گسترده شده است بطوریکه از ۵۰۰۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۹ به ۷۰۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴ رسیده است. (۲)
Greenfield در سال ۱۹۹۹ تخمین زد حدود ۶ درصد از کاربران اینترنت معتاد هستند. این مطالعه براساس تئوری کنترل تکانه انجام گرفت. (۱۲)
Morahan martin در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد ۹/۵ تا ۱۳ درصد از کاربران اینترنت به آن اعتیاد دارند. در تحقیقی که Anderson در سال ۱۹۹۷ بر دانشجویان دانشگاههای امریکا و اروپا انجام داد بیان کرد ۱۵ درصد دانشجویان معتاد به اینترنت هستند. (۲)
دکتر Young در سال ۱۹۹۶ بیان کرد با وجود اطلاعات کم، براساس معیارهای قماربازی مرضی می‌توان تخمین زد حدود ۱ تا ۵ درصد کاربران به اینترنت معتاد هستند. (۱۹)
تحقیقات در زمینه فراوانی این اختلال در مطالعات متفاوت است، تحقیقات اولیه بین ۴۰ تا ۸۰ درصد را گزارش می‌کنند حال آنکه در پژوهشهای جدید همانطور که بیان شد این آمار را بین ۶ تا ۱۴ درصد نشان می‌دهد. یک عامل این تفاوت در این است که تحقیقات قدیم برروی نمونه های اندک و با کسانی که خودشان داوطلب بودند انجام گرفته بود در حالی که در تحقیقات جدید از نمونه های بزرگتری استفاده کرده بودند. در عین حال براساس یک تخمین محافظه کارانه رقم ۶ درصدی نیز هنوز یک رقم قابل ملاحظه است. بخصوص که نشان داده شده است با توجه به سرعت و سهولت دسترسی به اینترنت، این میزان روز بروز بیشتر می‌شود. ( Erbring، Nai، ۲۰۰۰ ؛ Ferari، Benjamin 1999 ) (3)
ارتباط استفاده ازاینترنت و سن :
Kraut و همکاران در سال ۱۹۹۸ بیان کردند، اختلال اعتیاد به اینترنت در بین نوجوانان بیشتر از والدین آنها شیوع دارد. طی تحقیقات Graphics,Visualization and usability center در سال ۱۹۹۷، بیشترین تعداد کاربران را دانشجویان کالج تشکیل داده‌اند، این تحقیق میانگین سنی کاربران را ۳۵ سالگی می‌داند. طبق تحقیقی که در دانشگاهAlfred نیویورک انجام شد، ۴۳ درصددانش آموزانی که ترک تحصیل کرده بودند معتاد به اینترنت بودند. ( Kennedy – Souza، ۱۹۹۸ ) (۲۰)
Erbring و Nai در سال ۲۰۰۰ بیان کردند، افراد بزرگسال به احتمال زیاد کمتر مبتلا به اختلال اعتیاد به اینترنت می‌شوند. تحقیقات Sarter در سال ۱۹۹۸ نشان داده حدود ۱۱ درصد از افراد بالای ۵۵ سال از اینترنت استفاده می‌کنند. افراد مسن تر وقتی می‌توانند استفاده از اینترنت را کنترل نمایند، ناراحتی کمتری از خود نشان می‌دهند. (Brenner، ۱۹۹۷) (۳)
ارتباط بین جنسیت و استفاده اینترنت :
در اولین تحقیق در مورد استفاده از اینترنت در دانشگاه Georgia tech در سال ۱۹۹۴، فقط ۶ درصد شرکت کنندگان زن بودند در حالیکه در نهمین تحقیق در این باب در آوریل ۱۹۹۸، ۳۸ درصد آنها زن بودند, Graphics , Visualization and usability center) 1997) (21)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:54:00 ب.ظ ]