کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

distance from tehran to armenia


آخرین مطالب


جستجو


 



گروه دارویی به عنوان داروی سطح اول برای درمان فشارخون بـالا منطقـی نیسـت. اگرچـه معمـولاً شرایطی وجود دارد که در این شرایط براساس شواهد موجود بعضی از داروها برای درمان اولیه یا به عنوان بخشی از درمان ترکیبی نسبت به دیگر داروها ارجحیت دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    •  

 

این دسته دارویی عمدتا برای کاهش فشار خون به کار می روند و با مهار کردن آنزیم آنژیوتانسیون ۲ اثر خود را می گذارند. در ریه‌ها آنژیوتانسیون ۱به ۲ تبدیل می‌شود آنژیوتانسین ۲ با انقباض عروق باعث افزایش فشارخون می‌شود ACEها این آنزیم را مهار می‌کنند که شامل کاپتوپریل، انلاپریل و لوزارتان هستند.
۲-۲-۳-۲-۲ کنترل غیر دارویی
١. کنترل وزن : اگر اضافه وزن دارید، وزن خود را کم کنید. از رژیمهای غذایی سخت
پرهیز کنید. برنامه کاهش وزن معمولاً شامل یک رژیم غذایی سالم همراه با فعالیت جسمی می باشد.
٢. محدودکردن نمک وچربی های اشباع شده
٣. ترک سیگار
۴. قطع نوشیدنی های الکلی
۵. تمرینات ورزشی منظم : فعالیت منظم فیزیکی می تواند به کاهش فشارخون کمک کند. این
کار می تواند سلامت عمومی شما را نیز بهبود بخشد. فعالیت هایی انتخاب کنید که لذت
بخش باشند مثل پیاده روی، شنا، دوچرخه سواری، یا باغبانی.
۶. بکارگیری تکنیک های کاهش دهنده استرس : مانند تنفس عمیق و تمرکز (فیپس، ۱۳۷۵)
۲-۲-۴ عوارض پرفشارخونی
پرفشاری خون، مهمترین عامل خطرِ قابل پیشگیری در مرگ زودرس در سراسر جهان است. پرفشاری خون باعث افزایش خطرِ بیماری‌ ایسکمیک قلب، سکته مغزی و دیگر بیماری‌های قلبی - عروقی شامل نارسایی قلب، آنوریسم آئورت، تصلب شرایین فراگیر و آمبولی ریه می‌شود.
تصویر ۲-۲ عوارض پرفشارخونی
پرفشاری‌ خون همچنین عامل خطر در اختلال شناختی، زوال عقل و بیماری مزمن کلیوی می‌باشد.  عوارض دیگر عبارتند از : رتینوپاتی ناشی از پرفشاری خون، نفروپاتی ناشی از پرفشاری خون.
۲-۲-۵ ساختار و عملکرد عروق
دستگاه عروق انسان، آرایش گسترده‌ای از عروق خونی است که دو عملکرد اصلی دارد: توزیع خون به سرتاسر بدن و تبادل موارد بین خون و بافت‌ها. توزیع خون در برگیرنده‌ی انتقال خون به قلب و از قلب به بیرون است. مکانیسم‌های فیزیولوژیک که قطر شریان‌ها و شریانچه‌ها را کنترل می‌کنند، تنگ شدن و گشاد شدن عروق را به دنبال خواهند داشت که میزان جریان خون را مشخص می‌کند و ضریب اطمینانی است برای این که اندام‌ها میزان خون مورد نیاز برای سوخت و سازهای بافت را دریافت می‌کنند. تونوس رگ نیز تاثیر زیادی بر فشارخون دارد و نیروی رانشی خون را در سرتاسر سیستم عروق افزایش می‌دهد. هدف نهایی دستگاه عروقی، این است که امکان تبادل گازها، مواد مغذی و مایعات بین فضای عروقی و بافت‌های بدن را فراهم سازد.اکسیژن به داخل خون در مویرگ‌های ریوی انتشار می‌یابد، و اساسا به طور متصل به هموگلوبین، از طریق مویرگ‌ها، خون را به بخش‌هایی که اکسیژن به داخل بافت منشر می‌شود، حمل می‌کنند. میزان اکسیژنی که به داخل بافت منتشر می‌شود وابسته به نیازهای سوخت و سازی موضعی سلول‌ها است. افزون بر این عملکرد پایه، دیواره‌ی رگ عملکردهای مهم دیگری نیز دارد. از جمله سدی بین خون و بافت‌های بدن به شمار می‌رود، ضمنا نقش پوشش‌دهی به میانجی‌های شیمیایی که به تنظیم انعقاد خون کمک می‌کند را دارد. همچنین نقشی مهم در تولید آنژیوژنز و دفاع عوامل التهابی بر علیه عوامل بیماری‌زا دارد. عملکرد سیستم عروقی به طور گسترده‌ای توسط ساختار عروقی مشخص می‌شود. در انشعاب عروقی، همانند گردش خون‌های اختصاصی، تفاوت‌های ساختاری چشمگیری در عروق خونی وجود داردکه تفاوت‌های عملکردی را مشخص‌تر می کند (اسمیت[۴۵]، ۲۰۱۱).
۲-۲-۶ ساختار عروق خونی
عروق خونی از نظر اندازه و ساختار با توجه به جایگاهشان در بدن و عملکردی که دارند متفاوت هستند. به طور کلی عروق خونی شامل سه لایه‌ی مجزا از یکدیگر می‌باشند: پوشش بیرونی، پوشش میانی و پوشش درونی (تصویر۲-۳).
تصویر۲-۳ ساختار عروق خونی
خارجی­ترین لایه، پوشش بیرونی شامل بخش عصب­رسانی است و از تارچه‌های کلاژنی که به صورت نرم قابل ارتجاع در هم تنیده شده و رگ را حفظ و محکم می‌کند، تشکیل شده است. لایه میانی، پوشش میانی بین پوشش بیرونی و درونی واقع شده است. این لایه توسط لایه ارتجاع پذیر خارجی از پوشش بیرونی و توسط پوشش ارتجاع پذیر داخلی از پوشش درونی جدا شده است. پوشش میانی رگ از سلول‌های عضله صاف که در ماتریکس آنها کلاژن، الاستین و گلیکو‌پروتئین‌های مختلف وجود دارد تشکیل شده است. سلول‌های عضله صاف پوشش میانی شریان‌های کوچک و شریانچه‌ها، اساسا عامل تعیین اندازه قطر عروق هستند. به علاوه آنها نقش مهمی در توزیع جریان خون و حفظ فشارخون ایفا می‌کنند. درونی‌ترین لایه که پوشش درونی عروق است، اساسا از یک لایه سلول‌های پوششی و یک لایه سلول‌های پایه تشکیل شده است.
اندوتلیوم به عنوان سدی بین خون و بافت‌های زیرین بدن قرار دارد. در سرتاسر سیستم عروقی، زمانی که خون به داخل مجرای رگ وارد می‌شود، اندوتلیوم به گونه ­ای عمل می‌کند که اصطکاک را به حداقل برساند. اندوتلیوم به گستره‌ای از نیروهای مکانیکی و سیگنال‌های شیمیایی از سوی بدن پاسخ می‌دهد و نقش حیانی در تشخیص سلامت قلبی - عروقی ایفا می‌کند. (اسمیت[۴۶]، ۲۰۱۱).
۲-۲-۷ اندوتلیوم
اندوتلیوم عروقی، لایه‌ای منفرد از سلول‌های اپیتلیال است که همه عروق خونی را می‌پوشاند. به طورکلی اندوتلیوم، سطح وسیعی را ایجاد می‌کند که اندازه آن چند هزار مترمربع برآورد می‌شود (کروخ[۴۷]، ۱۹۲۹). از نظر ساختاری، اندوتلیوم یک غشای نیمه تراوا است که یک میانجی زیستی بین خون در حال گردش و بافت‌های بدن به وجود می‌آورد. این غشاء، پلاسما و خون در حال گردش را حفظ می‌کند در حالیکه به طور همزمان امکان جابجایی سریع مواد مغذی بین خون و بافت را نیز فراهم می‌سازد. از آنجا که اندوتلیوم به عنوان یک سد غیرفعال بین خون و بافت‌های اساسی در نظر گرفته می‌شود امروزه از آن به عنوان یک بافت پویا یاد می‌شود که به تنظیم فعالیت‌های بی‌شماری از جمله تونوس عروق، تبادل گازها و مواد مغذی، تعادل هموستاتیک، تعادل مایعات، عملکرد سیستم ایمنی و آنژیوژنز کمک می‌کند. اندوتلیوم، توانایی کنترل، جمع­آوری و تبدیل نیروهای مکانیکی و سیگنال‌های به وجود آمده از خون را دارد و آنها را به اندام حسی که با فرستادن سیگنال به سمت بیرون (خون) و به سمت داخل (سلول‌های عضله صاف در دیواره‌ی عروق)، قادر به پاسخگویی به سیگنال‌های زیادی هستند، تبدیل می‌کند. مشخصه مهم دیگر اندوتلیوم، تخصصی بودن منطقه‌ای در آنها است(دیکورلتو[۴۸] و همکاران، ۲۰۰۵). پوشش اندوتلیوم عروق خونی با توجه به جایگاهشان در انشعاب عروقی و حتی در اندام‌های ویژه، عملکردهای خاصی را به همراه دارند.
۲-۲-۸ ساختار اندوتلیوم
اندوتلیوم شامل سلول‌های تختی است که از یک لایه تشکیل شده‌اند و کل سیستم عروق را آستر می‌کند و سدی را بین خون و بافت‌های مربوطه به وجود می‌آورد. اندوتلیوم توسط تیغه­ی (لامینا) پایه‌ای (غشای پایه) از سایر بافت‌ها جدا می‌شود. در بیشتر عروق- به استثنای مویرگ‌ها- اندوتلیوم بالای عضله صاف در غشای میانی قرارگرفته است. سطح گسترده‌ی اندوتلیوم بیشتر عملکردهای آن را از جمله تبادل گازها مواد مغذی و ارسال نیروهای همودینامیک به عضله‌ی صاف مربوطه را تسهیل می‌کند (اسمیت [۴۹]، ۲۰۱۱).
۲-۲-۹ عملکرد اندوتلیال
عملکرد مناسب اندوتلیوم برای سلامتی و عملکرد سیستم قلبی - عروقی امری حیاتی است. عملکرد اصلی اندوتلیوم شامل موارد زیر است:

 

    • به عنوان سدی با نفوذپذیری انتخابی عمل می‌کند تا تبادل خون- بافت را تنظیم کند.

 

    • تونوس عروق را تنظیم می‌کند.

 

    • فاکتورهای ضدانعقادی و انعقادی را رها می‌کند.

 

    • در دفاع التهابی علیه پاتوژن‌ها مشارکت دارد.

 

    • تشکیل رگ خونی جدید را میسر می‌سازد (آنژیوژنز).

 

تبادل مایعات، مواد مغذی و گازها بین خون و بافت‌ها، اساسا در مویرگ‌ها رخ می‌دهد. نقش اصلی اندوتلیوم در تنظیم این تبادل، تشکیل یک غشای نیمه نفوذ پذیر است که حاوی خون در رگ است و به مواد مغذی و گازها امکان جابجایی به داخل بافت را می‌دهد. تونوس عروقی توسط میزان انقباض عضله صاف در لایه‌ی میانی رگ مشخص می‌شود. اندوتلیوم که شریان‌ها را آستر می‌کند نقشی اساسی در تنظیم انقباض عضله صاف ایفا می‌کند. سلول‌های اندوتلیوم، آزادکننده‌ی میانجی‌های شیمیایی هستند که منجر به گشاد شدن عروق (NO [۵۰] ، PGI2[51] ) و یا تنگ شدن آنها (E1[52]) می‌شوند. تعادل این میانجی‌ها، نقش مهمی در تعیین توزیع جریان خون به بخش‌های مختلف اندام‌ها دارد.
اندوتلیوم در دفاع التهابی علیه پاتوژن‌ها نیز نقش ضروری دارد. در پاسخ به آسیب، اندوتلیوم وریدی مولکول‌های چسبنده تولید می‌کنند که لوکوسیت‌های در گردش خون را ایجاد می‌کنند که به اندوتلیوم وصل هستند. مولکول‌های چسبنده درون سلولی(ICAM)[53] و مولکول‌های چسبنده‌ی عروق (VCAM)[54] موجب پیوند قوی‌تر لکوسیت و اندوتلیوم می‌شود. در نهایت، لکوسیت‌ها حرکت به داخل اتصالات درون سلولی را آغاز می‌کنند. اندوتلیوم وریدی می‌تواند شکاف‌های اندوتلیال بزرگی را ایجاد کند که انتقال آنتی‌بادی‌ها به بافت را افزایش دهد تا پاسخ ایمنی بدن را در پاسخ به شرایط عفونت فراهم سازد (اسمیت، ۲۰۱۱).
اندوتلیوم نقشی حیاتی در توسعه شبکه عروقی جدید ایفا می‌کند که آنژیوژنز نامیده می‌شود. از طریق ایجاد انشعاب جدید مویرگی تمامی عروق خونی جدید ایجاد می‌شوند و زمانی که نیاز به تشکیل رگ جدید است (برای رشد یا ترمیم یا حمایت از بافت جدید)، سلول‌های اندوتلیال می‌توانند به سرعت تقسیم شوند. تشکیل رگ جدید با تخریب غشای پایه و جوانه زدن اندوتلیوم از کناره‌ی مویرگ آغاز می‌شود و موجب گسترش سلول توسط اندوتلیوم می‌شود که پای کاذب نام دارد و در جهتی که تحریک صورت گرفته است به منظور تامین خون جدید رشد می‌کند.
تونوس عروق، مکانیزم اصلی کنترل جریان خون به بافت در سطح اندام به شمار می رود و برای حفظ مقاومت کل محیطی و افزایش فشار خون و حجم خون در سطح سیستمیک، یک عامل ضروری است. جریان خون به هر اندامی به طور اساسی توسط تونوس عضله صاف شریانچه‌ها تعیین می‌شود. تونوس عضله صاف توسط تعادل فاکتورهای درونی و بیرونی که موجب تنگ‌شدن و گشاد‌شدن عروق می‌شوند، تعیین می‌گردد. شریانچه‌ها یک تونوس پایه دارند. به این معنا که حتی زمانی که همه تاثیرات بیرونی حذف شوند، آنها تا حدودی منقبض باقی می‌مانند. فاکتورهایی که منجر به انقباض عضله صاف می‌شوند، تونوس عروق را افزایش می‌دهند درحالی‌که فاکتورهایی که منجر به شل شدن عضله صاف می‌شوند تونوس عروق را کاهش می‌دهند.
در اواخر دهه ۱۹۷۰، نقش اندوتلیوم در تنظیم تونوس عروق توسط وان و همکاران کشف شد که عروق خونی ماده‌ی گشادکننده عروق، پروستاسیکلین (PGI2) را ترشح می‌کنند. در دهه ۱۹۸۰ فروچکون و زاوادزکی کشف کردند که یک فاکتور توانمند آزاد شده است که منجر به شل شدن و گشاد شدن عضله صاف عروق می‌شود. این ماده اساسا به عنوان فاکتور شل کننده مشتق از اندوتلیال(EDRF) شناخته شده بود ولی امروزه به عنوان نیتریک اکساید شناخته می­ شود. در سال ۱۹۸۹، یک گروه ژاپنی ماده اندوتلیال را کشف کردند که اندوتلین نامیده شد که موجب تنگ شدن رگ در عضله صاف عروق می‌شود. این مواد در اندوتلیوم ساخته می‌شوند و همزمان با تولید، ترشح (یعنی این مواد برای ترشح آتی ذخیره نمی‌شوند) می‌شوند (لیویک[۵۵] ۲۰۰۳).
برای حفظ سلامت دیواره‌ی عروق و تونوس وازوموتور در هر دوی شریان‌های بلند و شریانچه‌ها، اندوتلیوم ضروری است. این عملکرد به سبب میزان زیاد تولید و رهایش مواد تغییر دهنده قطر عروق به شمار می‌روند.
۲-۲-۱۰ اختلال در عملکرد اندوتلیال
تغییرات پاتولوژیک در ساختار و عملکرد اندوتلیوم می‌تواند عواقب زیانباری بر سلامتی انسان داشته باشد. تغییرات در عملکرد اندوتلیال می‌تواند منجر به افزایش نفودپذیری به لیپوپروتئین‌های پلاسما، افزایش چسبندگی به لوکوسیت‌ها، و عدم تعادل در آزاد کردن فاکتورهایی که تونوس عروق و انعقاد خون را تنظیم می‌کنند، شود (کلر ماجر[۵۶] و همکاران ۱۹۹۴). شواهدی وجود دارد که نشان می­دهد اختلال عملکرد اندوتلیال با فعالیت ورزشی بهبود می‌یابد. به همین دلیل، اختلال عملکرد اندوتلیال نقش مهمی در آغاز، پیشروی و عوارض بالینی بیماری شریان کرونری دارد و برای اقدامات پزشکی از جمله فعالیت‌های ورزشی یک هدف مهم به شمار می‌رود.
۲-۲-۱۱ ارزیابی اندوتلیال و عملکرد عروق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 10:20:00 ب.ظ ]




(کوین و اسلوین،۱۹۸۸)[۱۳۹] معتقدند که میزان جهت گیری کارآفرینانه مدیریت عالی سازمان در ساختارهای ارگانیکی بر عملکرد سازمان تاُثیر مثبت دارد و در ساختارهای مکانیکی تاُثیر منفی دارد. به عبارت دیگر هرچه درجه ویژگی هایی مانند ریسک پذیری، گرایش به نوآوری و کنشگری فعالانه (غیر انفعالی بودن) در مدیریت عالی سازمانی که دارای ساختار ارگانیکی است نسبت به سازمانی که دارای ساختار مکانیکی است بیشتر است.
به عقیده (بارتلت و گوشال،۱۹۹۶)[۱۴۰] ساختارهای کارآفرین فاقد واحدهای وظیفه ای که دارای روابط مشخصی از نقش‌ها و مسئولیت‌های کارمندان، می‌باشند بلکه اینگونه ساختارها دارای سیستم‌های پشتیبان و محرک عملکرد با سطح پائینی از قواعد و ترتیبات و همچنین دارای ماُموریت و استانداردهای مشخص و واضحی هستند. این دو محقق، کلیه نقش‌های سازمانی درون یک ساختار کارآفرینانه را در سه سطح تشریح می‌نمایند سطح نخست، کارمندان خط مقدم که به عنوان بازیگران و نوآوران اصلی به حساب می‌آیند. سطح دوم، مدیران میانی می‌باشند که در نقش یک پشتیبانی کننده و مربی، وظیفه انسجام کارها، توسعه مهارت‌های بازیگران اصلی، تسهیل یادگیری سازمانی و کمک به دیگران برای دستیابی به بهترین سطح تلاش خود را بر عهده دارند. و سطح سوم که رهبران عالی سازمانی هستند که اهداف و مقاصد سازمانی را شکل داده و قدرت می‌بخشند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اخیراً برخی از محققین به بررسی و تحقیق در مورد سبک‌های سازمانی گوناگون و ارتباط آنها با نوآوری و کارآفرینی در سازمان پرداخته اند. به عنوان مثال (دس و همکارانش،۱۹۹۹)[۱۴۱] در تحقیقی که در ارتباط با رابطه میان ساختار، استراتژی و فرایند با کارآفرینی سازمانی انجام دادند اشاره می‌کنند که سه گونه طراحی سازمانی (ساختار) برای کاهش مرزهای سازمانی مؤثر می‌باشند که شامل سبک واحدی و بخشی، سبک مجازی و سبک بدون مرز هستند. در حالی که سبک‌های ساختار بخشی (مدولار) و مجازی برای کاهش مرزهای بیرونی سازمان مؤثر هستند سبک ساختار بدون مرز برای کاهش تمامی مرزهای سازمانی (داخلی و خارجی) مناسب است. سبک مدولار بر فعالیت‌ها و وظایف محوری سازمان تاُکید دارد و منابع و نیازهای کسب و کار را از متخصصان خارجی سازمان جذب می‌کند. به عبارت دیگر، مدولاریتی به سازمان این امکان را می‌دهد که بر قابلیت‌های منحصر به فرد خود تمرکز نموده و نیازهای خود را از بهترین متخصصان خارجی دریافت کند. سازمان‌های مجازی نمونه ای از سازمان‌های آینده ای هستند که در آنها پیچیدگی، وسعت و حجم عملیات به گونه ای است که دیگر نمی توان آنها را به صورت سازمانی متمرکز و واحد اداره کرده، بلکه برای ادامه کار آنها نیاز به سازمان‌های دیگر است. در مجموعه سازمان‌هایی که با هم سازمان مجازی را تشکیل می‌دهند، هر سازمان اثربخشی خود را در ارتباط با سازمان دیــگر به دست می‌آورد و آنچه به آنها معنی می‌بخشد نوعی اتفاق و اتحاد موقت است. سبک سازمان مجازییکی از جدید ترین سبک‌های سازمانی است که بعد از سبک مدولار، برای ایجاد نوآوری و کارآفرینی و کاهش هزینه‌ها در سازمان‌ها بوجود آمد. در این ساختار مجازی، سازمان به عنوان بخشی از یک شبکه کسب و کاری مستقل (تاُمین کنندگان، مشتریان و حتی رقبا) است که در آن مهارت ها، هزینه‌ها و دستیابی به بازارهای دیگر تقسیم شده است. ساختار مجازی با تقسیم بندی و پذیرش مسئولیت‌ها بین مشارکت کنندگان کسب و کار قابل توصیف است. سبک ساختاری بدون مرز نیز در ساختن یک محیط سازمانی کارآفرینانه، عنصری بسیار اساسی است. چنین ساختاری نشان دهنده تمایل مدیریت برای برقراری ائتلاف‌ها و پیمان‌های مشترک چه در داخل سازمان و چه در خارج از سازمان و با تاُمین کنندگان، مشتریان و… است. ساختار درونی سازمان‌های بدون مرز، اغلباً شناور و نا مشخص است و عمدتاً نقش‌ها و کارها در آن به درستی طراحی نشده اند. در این گونه ساختارها لایه‌های مدیریتی کمتر و واحدهای سازمانی کوچکتر می‌باشند، ایجاد تیم‌های فرایندی و گروه‌های کاری مختلف حمایت می‌شوند و به سرپرستان خطوط اول و کارکنان غیر مدیریتی اختیارات و قدرت بیشتری اعطا می‌شود، ارتباطات باز و بصورت افقی و جانبی است و حسابرسی نتایج نسبت به تاُکید بر فعالیت در اولویت است.
بطور کلی اگر ساختارهای سازمانی را به دو نوع ماشینی و زیستی تقسیم کنیم، ساختار سازمانی زیستی یا ارگانیک، ساختار مناسب خلاقیت و نوآوری در سازمان است. ساختار زیستی با شرایط متحول محیطی به سرعت هماهنگ شده، امکان انعطاف و آزادی عمل را برای اعضاء فراهم آورده و بستر مناسبی را برای رشد خلاقیت و نوآوری آماده می‌سازد. این ساختار واجد ویژگی هایی از قبیل ارتباطات موازی، انجام امور در سطوح مربوطه (عدم تمرکز تصمیم گیری در سطوح بالای مدیریتی)، تعهد به اهداف وظیفه ای، مسطح بودن هرم سازمانی، روابط نزدیک شغلی و تخصصی، و همکاری و همراهی پرسنلی است. در این ساختار ارتباطات به عنوان عاملی برای ارسال اطلاعات و درک متقابل سطوح و واحدها از یکدیگر بوده و کمتر جنبه دستوردهی و مسئولیت پرسی دارد. این گونه ساختارها با دوری جستن از خصوصیات سازمان‌های بوروکراتیک و قید و بندها و ضوابط سخت و ثابت آن محیطی مناسب برای خلاقیت کارکنان ایجاد کرده و یکی از عوامل تسهیل نوآوری بشمار می‌روند (رابینز، ۱۳۷۹).
آین چستون در سال ۱۹۹۵ به بررسی ارتباط بین کارآفرینی و نوع ساختار سازمانی پرداخت که نتیجه تحقیق به عمل آمده این بود، ارتباط بین کارآفرینی و نوع ساختار سازمانی وجود دارد یعنی کارآفرینی در سازمان‌ها متناسب با ساختار، نتایج به خصوصی را می‌دهند. در سازمان‌های با ساختار ارگانیک کارآفرینی باعث ارتقاء عملکرد می‌شد اما در سازمان‌های بوروکراتیک نتیجه برعکس بود.
هارنسبی و همکاران ( ۲۰۰۲ ) تحقیقی را انجام دادند که نتیجه آن بیانگر این بود که ۵ فاکتور درون سازمانی بطور مجزا برای حمایت از کارآفرینی لازم است که عبارتند از: پاداش؛ حمایت مدیریتی؛ منابع؛ ساختار سازمانی و پذیرش ریسک.
ساختار سازمانی ای که از کارآفرینی حمایت می‌کند مکانیزمی را ارائه می‌کند که به ایده‌ها این امکان را می‌دهند که ارزیابی، انتخاب و به کار گرفته شوند (بورگلمن و سایلس ۱۹۸۶).تحقیقات دیگر در شناخت ما از اولویت‌های سازمانی رفتارهای کارآفرینانه سهم داشته است. برای مثال میلر ( ۱۹۷۳) چندین متغیر سطح کلان ( یعنی نوع شرکت، محیط، ساختار و تصمیم گیری ) را با شدت فعالیت‌های کارآفرینانه همبسته کرد. در مورد ساختار سازمانی توسط (کوین و سلوین،۱۹۹۱؛ نامان و اسلوین، ۱۹۹۳؛ دس و همکاران ، ۱۹۹۹ ) کار شده است.
در سال ۱۹۹۱ شاکر الزهرا مطالعه ای بر روی ۱۱۹ نفر از مدیران اجرایی شرکت‌های حاضر در لیست مجله فرچون ۵۰۰[۱۴۲]انجام داد و مدلی ارائه داد که بر اساس آن تاثیر عوامل محسوس ( ساختار سازمانی، ارتباطات، ادغام، تفکیک و نظارت ) و نامحسوس ( ارزشها، هنجارها و الگوها ) بر کارآفرینی مورد بررسی قرار گرفت.
مدل مفهومی پژوهش
همان‌گونه که از بررسی سوالات تحقیق کنونی می‌توان استخراج نمود متغیر مستقل یا همان متغیر پیش‌بین در تحقیق حاضرساختار سازمانی است. ساختار سازمانی براساس ادبیات پژوهش دارای سه بعد رسمیت، پیچیدگی و تمرکز است. متغیر ملاک یا وابسته در پژوهش حاضر کارآفرینی استراتژیک است. برای سنجش کارآفرینی استراتژیک از هفت بعد استخراج‌شده در ادبیات تحقیق استفاده می‌شود. مدل مفهومی تحقیق کنونی به ترتیب زیر است:
کارآفرینی استراتژیک ساختار سازمانی
رسمیت
تمرکز
پیچیدگی
کارآفرینی استراتژیک
ساختار سازمانی
فصل سوم
روش پژوهش
مقدمه
روش­شناسی، کاربرد مجموعه­ها یا ترکیبی از روش­ها برای نیل به اهداف بالاتر و پیچیده­تر است (میرزایی اهرنجانی، ۱۳۸۵: ۱۰). روش یک یا چند عمل معین نیست، بلکه فرآیندی از فعالیت­های منظم و متوالی برای رسیدن به هدفی از پیش تعیین شده است.
روش­شناسی در درون معنای نظریه نهفته است و از الزامات یک نظریه مفید و خوب محسوب می­ شود. روش­شناسی­ها باید دو ویژگی اساسی داشته باشند؛ اول اینکه قابلیت پیش ­بینی پدیدارهای بدیع را داشته باشند و دوم این که پدیدارهای واقعی کنونی را بتوانند تبیین کرده و توضیح دهند. در واقع روش­شناسی مناسب از هر دو ویژگی اظهار شده برخوردار است. مفهوم روش شناسی به معنای شناخت شیوه ­ها و یافتن راه اصلی هر کاری است. روش­شناسی برای شناخت کارهای درست ملاک­هایی در اختیار قرار می­دهد. از نظر تحلیل پارادایمی، روش­شناسی­های تحقیقاتی متناظر با هستی­شناسی­ها و شناخت­شناسی­های خاص خود هستند.
روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی است، زیرا پژوهش حاضر قصد دارد تا به «شناسایی رابطه بین ابعاد ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک» بپردازد و نتایج آن را در جهت بهبود وضعیت فعلی بکار بندد.
پژوهش حاضر از نظر گردآوری داده ­ها و اطلاعات و روش تجزیه‌وتحلیل یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است که سعی پژوهشگر بر این است تا جواب یک مسئله و پرسش واقعی که در عمل وجود دارد طی یک فرایند پژوهش مورد شناسایی قرار دهد.
این تحقیق به صورت کتابخانه‌ای و میدانی انجام گرفته، و با انجام مراحل زیر به فرضیات تحقیق پاسخ داده شده است:
۱). بررسی ادبیات تحقیق.
۲). مطالعات علمی پیرامون موضوع با بهره گرفتن از کتب و مقالات فارسی و لاتین.
۳). تعیین روش تحقیق.
۴). تهیه و تنظیم پرسشنامه بر اساس ادبیات موضوع.
۵). جمع آوری اطلاعات.
۶) تجزیه و تحلیل داده‌های آماری با بهره گرفتن از نرم افزارSPSS.
۷) نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات لازم.
جامعه آماری
جامعه آماری همان جامعه اصلی است که مورد مطالعه و تحقیق قرار می‌گیرد. در واقع جامعه عبارتست از همه اعضای واقعی یا حقیقی که علاقه‌مند هستیم تا نتایج تحقیق و یافته‌های پژوهشی را به آن‌ها تعمیم دهیم. تعاریف مختلفی برای جامعه آماری تحقیق ارائه شده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: جامعه تحقیق عبارت است از مجموعه‌ای از افراد یا اشیایی که دارای ویژگی‌های همگون، مشترک و قابل اندازه‌گیری می‌باشند و با اهداف موضوع مرتبط باشند(خاکی، ۱۳۸۲، ۲۲۵). جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان واحد‌های جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران هستند.
نمونه‌ آماری و حجم نمونه
برای جمع آوری اطلاعات مورد نظر امکان شمارش کامل وجود ندارد. بنابراین باید به بررسی خواص تعداد معینی از افراد جامعه که مبین جامعه باشند پرداخت و نتیجه را به کل تعمیم داد. در یک تعریف کلی نمونه عبارتست از مجموعه‌ای از نشانه‌ها که از یک قسمت، یک گروه یا جامعه‌ای بزرگتر انتخاب می‌شود. نمونه باید طوری انتخاب شود که معرف کل جامعه اصلی باشد و بتوان نتایج حاصل از آن را به جامعه اصلی تعمیم داد. محقق باید با توجه به مقتضیات روش تحقیق، ماهیت داده‌ها، نوع ابزار گردآوری داده و ساختار جامعه آماری، نمونه‌ای که معرف کیفیت و کمیت جامعه باشد را انتخاب کند(خاکی، ۱۳۸۲، ۲۲۷).
تعداد نمونه آماری مورد نیاز در تحقیق کنونی با بهره گرفتن از فرمول زیر محاسبه شد:

بر اساس فرمول فوق چنانچه تعداد افراد جامعه آماری (N) برابر ۱۵۰۰ نفر، مقدار έ برابر پنج صدم و مقدار P برابر ۰٫۵ باشد آنگاه به تعداد ۳۰۵ نفر نمونه آماری نیاز داریم:

 

۱۵۰۰ N=
۰٫۵ P=
۰٫۰۵ έ=
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش
محدودیتهای پژوهش
پیشنهادهای پژوهش
۲-۵ تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش
با توجه به اطلاعات ارائه شده در فصل چهارم، مشخص شد ۷۰ درصد پاسخ دهندگان به پرسشنامه ها مرد و نزدیک به ۲۲ درصد زن بودندهاند، لذا غالب افراد گروه مورد مطالعه مرد هستند و نگاه جنسیتی احتمالا در نتایج تحقیق موثر باشد.
همچنین بررسیها نشان میدهد که غالب کارکنان نمونه آماری( نزدیک ۸۰ درصد)، از تحصیلات دانشگاهی برخوردارند، بنابراین نظرات آنها تا حد زیادی می‏تواند از نظر کارشناسی قابل قبول تر باشد،
پایان نامه - مقاله - پروژه
از نظر سابقه کاری نیز با توجه به اطلاعات ارائه شده در فصل چهارم مشخص می شود؛ بیشترین فراوانی را افرادی تشکیل می دهند که سابقه کاری آنها بین ۱۱ تا ۲۰ سال(۳۰٫۶درصد از افراد بین ۱۶ تا ۲۰ سال و ۲۹٫۹ درصد هم بین ۱۱ تا ۱۵ سال سابقه دارند) است این امر باعث می شود تا افراد با توجه به داشتن سابقه کاری نسبتا مناسب در سازمان، آگاهی بیشتری از سازمان و جوانب آن داشته باشند و در نتیجه نظرات و دیدگاه هایشان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. همچنین اطلاعات ارائه شده نشان می دهد بیشترین فراوانی افراد نمونه را افرادی تشکیل می دهند که محدوده سنی آنها ۳۱ تا ۴۰ سال(۲۸ درصد افراد ۳۱ تا ۳۵ سال و ۳۲٫۵ درصد هم بین ۳۶ تا ۴۰ سال سن دارند) است، بنابراین همان گونه که ملاحظه می شود درصد قابل ملاحظه ای از افراد را جمعیت نسبتا جوان تشکیل می دهد که به دنبال ساختن، بهبود، تغییر و پیشرفت هستند.
در مورد وضعیت استخدامی نیز اطلاعات ارائه شده نشان می دهد که بیشترین تعداد افراد نمونه را افرادی تشکیل می دهند که وضعیت استخدامی آنها قراردادی و رسمی هست. تا حدی این امر باعث می شود تا افراد با توجه به داشتن وضعیت نسبتاً پایداریتری در سازمان، با خیال و آرامش و شرایط ناشی از ثبات شغلی بهتری به سنجش و ارزیابی مؤلفه های پژوهش بپردازند.
۱-۲-۵ اطلاعات توصیفی پرسشنامه رهبری تحول آفرین
با عنایت به تحلیل اطلاعات توصیفی پرسشنامه رهبری تحول آفرین:
در مورد میانگین سوالات بالاترین میانگین(۳٫۷۱) به سوال یک پرسشنامه” درباره کارهایی که باید انجام شود با جدیت و شوق صحبت می کند.” و ” وی با کلمات مشخص و با بحث و تبادل نظر روشن می سازد که چه کسی مسئول دستیابی به اهداف عملکرد است."(۳٫۶۳) و کمترین میانگین(۲٫۶۸) به سوال ۱ پرسشنامه” به دلیل ارتباط با او احساس غرور می کنم” و ” منتظر می ماند تا اشتباهی رخ دهد سپس برای حل آن اقدام نماید."(۲٫۹۴) اختصاص دارد.
نکته بعدی از بررسی سطحی میانگین های سوالات این است که تنها در مورد دو سوال یک “به دلیل ارتباط با او احساس غرور می کنم"(۲٫۶۸) وسوال سی ” منتظر می ماند تا اشتباهی رخ دهد سپس برای حل آن اقدام نماید."(۲٫۹۴)؛ میانگین سوال از میانگین مقیاس کمتر است و در بقیه سوالات میانگین سوالات از میانگین مقیاس(عدد ۳) بالاتر است.
در مورد انحراف معیار هم می توان گفت که بالاترین انحراف معیار به سوال یک پرسشنامه” به دلیل ارتباط با او احساس غرور می کنم.(۱٫۲۶۵)و کمترین انحراف معیار به سوال سه پرسشنامه” به خاطر مصلحت گروه از علایق شخصی خود چشم پوشی می کند"(۷۹۴٫) است.
در تحلیل نتایج مورد اشاره از سوالات پرسشنامه رهبری تحول آفرین شاهدیم که با عنایت به مولفه های رهبری تحول آفرین میزان همفکری(انحراف معیار کم) و نیز ارزیابی صورت گرفته در مورد این طیف از مدیران با ویژگی های ذکر شده از آنها تناسب دارد: از قبیل:
مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل می‌شناسند و سعی می‌کنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است.
رهبر کارکنان را ترغیب می‌کند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند.
رهبر به صورت ذهنی کارکنان را بر می‌انگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق می‌کنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب می‌کنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مسئله نوآورانه را پیاده کنند.
رهبر نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده می‌کند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص می‌دهند و به آنها کمک می‌کنند تا مهارتهایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند
همجنین با توجه به اطلاعات جدول ۹-۴ مشخص شد که از میان مؤلفه های رهبری تحول آفرین، مولفه انگیزش الهام بخش بالاترین میانگین(۳٫۴۹) و مولفه ویژگیهای آرمانی کمترین میانگین(۳٫۲۴) را به خود اختصاص داده است. همچنین میانگین کل رهبری تحول آفرین نیز ۳٫۳۶ است. که نسبتا در سطح بالایی قرار دارد. بر اساس ادبیات نظری تحقیق مشخص شده که رهبران تحول آفرین، نیازها و انگیزه های پیروان خود را بالا می برند و باعث می شوند تا در افراد، گروه ها و سازمان ها تغییر برجسته رخ دهد؛ این افراد با تمرکز بر روی محیط درونی و آگاهی از محیط بیرونی به تقویت عملکرد کارکنان و سازمان اقدام می کنند؛ آنها رابطه مثبتی با زیردستان برقرار داشته و آنها را تشویق می‌کنند که از نیازهای شخصی فراتر رفته و در راستای تمایلات گروه و سازمان کار و فعالیت نمایند آنها زیردستان خود را برای انجام آنچه در توان دارند بر می‌انگیزاند.
۲-۲-۵ - تحلیل اطلاعات توصیفی پرسشنامه شهروندی سازمانی
با عنایت به اطلاعات به دست آمده از تحلیل داده های این پرسشنامه:
در مورد میانگین سوالات بالاترین میانگین(۲٫۴۱) به سوال ” انقدر مشکلات کاری خودم زیاد است که به مشکلات کاری همکارانم توجهی نمی کنم” و “صادقانه می گویم هنگامی که مدیر حضور دارد قوانین ومقررات سازمان را بیشتر رعایت می کنم"(۲٫۲۷) و کمترین میانگین(۱٫۶۸) به سوال ” به دلیل این که از این سازمان دل خوشی ندارم حتی اطلاعاتی که به ضرر آن است را افشا می کنم” و ” عقیده شخصی من این است که برای اینکه همکاران درس عبرت بگیرند باید اشتباهات کاری آنها را افشا کرد” اختصاص دارد.
نکته بعدی با بررسی سطحی میانگین های سوالات مشاهده می شود که میانگین همه سوالات پرسشنامه از میانگین مقیاس (عدد ۳) کمتر است.
در مورد انحراف معیار هم می توان گفت که بالاترین انحراف معیار مربوط به سوال ” آنقدر مشغله کاری و فکری دارم که اغلب مواقع تابلوی اعلانات سازمان را نمی خوانم.(۱٫۱۵۴) و کمترین انحراف معیار مربوط به سوال” حقوق و مزایایی که از کار کردن در این سازمان دریافت می کنم اغلب به مشکلات و درد سر های آن نمی ارزد “(۷۸۹٫) است. همچنین براساس اطلاعات جدول۱۱-۴ مشاهده می شود میانگین شهروند سازمانی کارکنان شهرداری منطقه ۸ تهران در سطح پایینی قرار دارد(پایین تر از میانگین مقیاس لیکرت).
همانطور که اشاره شد تنها ۲۲ درصد پاسخ دهندگان به پرسشنامه ها زن بودهاند، پس غالب افراد گروه مورد مطالعه مرد هستند و نگاه جنسیتی احتمالا در نتایج تحقیق موثر بوده است؛ های و پفاو (۲۰۰۶) در پژوهش خود بیان کردند که تفاوت معنی داری بین متغیر مستقل جنسیت و متغیر وابسته رفتار شهروند سازمانی در بعد نوع دوستی و نزاکت وجود دارد. زیرا که زنان احتمالاً بیشتر چنین رفتارهایی را نشان می دهند. کارکنان زن در انجام رفتارهای شهروند سازمانی نظیر کمک به همکاران، انجام وظایف خود به شیوه ای فراتر از ملزومات تعیین شده نقش سازمانی، مشارکت فعال در فرآیندها و رویدادهای سازمان حتی در وقت های شخصی ، احترام به حقوق و امتیاز های دیگران، جلوگیری از وقوع مشکلات کاری در ارتباط با دیگر کارکنان و توانایی در وفق دادن خود با سختی ها و ناسازگاریهای محیط کار ، برتر و موفقتر از کارمندان مرد هستند(به نقل از سیادت و همکاران). بنابراین می توان اظهار داشت که زنان نسبت به مردان از عواطف و احساسات بیشتری برخوردارند و به همین دلیل ممکن است از خود رفتارهای شهروندی بیشتری نشان می دهند و در رفتارهایی مانند کمک به همکاران و نوع دوست بودن نسبت به مردان سبقت بگیرند(همان) و با توجه به اینکه در این تحقیق نسبت زنان به مردان به مقدار قابل توجهی کم بوده است لذا می توان میانگین کم به دست آمده برای متغیر شهروند سازمانی را ناشی از این موضوع دانست که نگاه جنسیتی احتمالا در نتایج تحقیق موثر بوده است.
متغیر دیگر مورد اشاره در اطلاعات جمعیت شناسی سابقه کاری و محدوده سنی کارکنان نمونه آماری است که اشاره کردیم درصد قابل ملاحظه ای از افراد نمونه آماری را جمعیت نسبتا جوان تشکیل می دهد و از نظر سابقه کاری نیز وضعیت نسبتا مناسب است. تحقیق که لامبرت و همکاران(۲۰۰۸) نیز نشان داده که همچنانکه سن افراد افزایش می یابد، تمایل بیشتری به بروز رفتار شهروند سازمانی از خود نشان می دهند لذا میانگین کم به دست آمده برای متغیر شهروند سازمانی را شاید بتوان ناشی از جوان بودن کارکنان نمونه آماری دانست.
می توان گفت رفتار شهروندی سطح بالای رشد فکری را نیاز دارد و طبیعتا افرادی که در سطح پایین نیازهای مازلو گرفتارند به رفتارهای شهروند سازمانی مثل انجام وظایف خود به شیوه ای فراتر از ملزومات تعیین شده نقش سازمانی، جلوگیری از وقوع مشکلات کاری در ارتباط با دیگر کارکنان و.. تمایلی ندارند. بررسی جواب ها نشان می دهد که به نظر می رسد افراد سازمان رضایت شغلی مناسبی ندارند و حقوق ومزایایی که از کار کردن در این سازمان دریافت می کنند را متناسب با مشکلات ودرد سرهای آن کار نمی دانند.
بولینو[۷۳] و همکاران ( ۲۰۰۴ )( نقل از یعقوبی و همکاران۱۳۸۹) دلایل زیر را برای منفی بودن رفتار شهروندی سازمانی ذکر می کند:
رفتار شهروندی سازمانی ممکن است در نتیجه انگیزه های خدمت به خود صورت بگیرد.
رفتار شهروندی سازمانی ممکن است غیر مرتبط و یا حتی ارتباط منفی با عملکرد سازمانی داشته باشد.
رفتار شهروندی سازمانی ممکن است نتایج منفی برای کارمندان داشته باشد.
همچنین نتایج تحقیق سیادت نشان داد که رفتار شهروندی سازمانی متاثر از یک عامل نیست و عوامل مختلفی در آن نقش دارند که عبارتند از : تعهد سازمانی، رضایت شغلی، رهبری تحول آفرین، عدالت سازمانی، حمایت سازمانی، شخصیت، معنویت، جو سیاسی حاکم بر سازمان ها، نگرش و متغیرهای جمعیت شناختی لذا میانگین کم به دست آمده برای این متغیر احتمالا می تواند ناشی از عوامل دیگری باشد.
موضوع مهم این تحقیق پایین بودن سطح رفتار شهروند سازمانی در سازمان است لذا بر مسئولین سازمان است تا در این زمینه دست به اقدام بزنند؛ چرا که رفتارهای شهروند سازمانی، رفتار های هستند که برای سازمان مفیدند، این رفتار ها، اغلب از طرف کارکنان به منظور حمایت از منافع سازمان صورت می گیرند، و احتمالا منافع شخصی را بطور مستقیم به دنبال ندارد کارکنان با داشتن این مشخصه ؛ فراتر از الزامات رسمی و شرح وظایف شغلی خود و بطور فردی و داوطلبانه و با اقداماتی که انجام می دهند باعث ارتقای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان می شوند.
وجود رفتار شهروندی سازمانی باعث کاهش ترک خدمت و غیبت کارکنان می شود. از لحاظ منطقی می توان گفت که رفتار شهروندی سازمانی یک محیط کاری بهتر درون سازمانی را ارتقاء دهد(زارعی متین و همکاران به نقل ازسیادت و همکاران). فضای مشوق رفتارهای شهروندی سازمانی در سازمان، موجبات، جذب و نگهداری نیروهای شایسته را افزایش می دهد. بنابراین از طریق ایجاد رفتارهای شهروندی در محیط کار می توان مطمئن بود که رضایت شغلی کارکنان نیز بالا می رود. افزایش سطح رفتارهای شهروندی در یک سازمان باعث می گردد تا سازمان به محیطی جذاب جهت کار و فعالیت تبدیل گردد. به عبارت دیگر می توان اذعان داشت در سازمان هایی که سطح بالایی از رفتارهای شهروندی وجود دارد، می توان عملکرد بهتری را مشاهده نمود(شاطری، همکاران به نقل ازسیادت و همکاران ).
بررسی های فرا تحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثر گذار برآن بیانگر این واقعیت است که چهار دسته از این عوامل مورد تأکید تحقیقات بوده است که عبارتند از: ویژگی های فردی کارکنان (همچون ؛ رضایت کارکنان، تعهد سازمانی، ادراک از عدالت و ادراک از حمایت گری رهبری)، ویژگی های شغلی (همچون ؛ بازخورد شغلی، تکراری بودن شغل و رضایت مندی درونی شغل)، ویژگی های سازمانی ( همچون سیستم پاداش و قدردانی سازمانی و ادراک از حمایت گری سازمانی)، رفتارهای رهبری (همچون ؛ سبک رهبری تحول آفرین) (Nielsen et al). به نقل از یعقوبی و همکاران، ۱۳۸۹).
عوامل زیادی وجود دارد که باعث افزایش بروز رفتار شهروند سازمانی می شود؛ از جمله این عوامل می توان: نگرش شغلی(نیهوف و مورمن،۱۹۹۳؛ اسچنک و همکاران،۱۹۹۵)، عملکرد(بال و همکاران،۱۹۹۴؛ پیرسی و همکاران ،۲۰۰۶)، رهبری و رفتار رهبری(پودساکوف و همکاران ،۱۹۹۰؛ واینه و گرین،۱۹۹۳؛ تراکینبرت،۲۰۰۰)، اعتماد (دلوگا،۱۹۹۵؛ پودساکوف و همکاران، ۱۹۹۶)، عدالت سازمانی(مورمن،۱۹۹۱؛ شپارد و همکاران،۱۹۹۲؛ اسکیو،۱۹۹۳)، رضایت شغلی(اسمیت و دیگران ،۱۹۸۳؛ بیتمن و ارگان ،۱۹۸۳؛ مورمن،۱۹۸۳)، تعهد سازمانی(اوریلی و چتمن،۱۹۸۶؛ ایزنبرگر و همکارن،۱۹۹۰؛ ارگان،۱۹۹۰؛ تراکینبرت،۲۰۰۰ )( Yılmaz, K. Tasdan به نقل ازسیادت و همکاران)
بر اساس اطلاعات جدول شماره ۱۲-۴ چون میانگین سازه رهبری تحول آفرین و مولفه های آن از میانگین فرضی ۳(در مقیاس پنج درجه ای لیکرت) بیشتر است و از نظر معنی داری آماری تفاوت آن با عدد سه زیاد است می توان اینطور نتیجه گیری کرد که سازه رهبری تحول آفرین و مولفه های آن در سازمان بیش از حد متوسط است.
همچنین بر اساس اطلاعات جدول شماره ۱۳-۴ چون میانگین سازه رفتار شهروندی سازمانی از میانگین فرضی ۳ (در مقیاس پنج درجه ای لیکرت) کمتر است و از نظر معنی داری آماری تفاوت آن با عدد سه زیاد است می توان اینطور نتیجه گیری کرد که سازه رفتار شهروندی سازمانی در سازمان کمتر از حد متوسط است.
۳-۵ تحلیل نتایج
فرضیه اصلی پژوهش عبارت بود از اینکه رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان شهرداری منطقه ۸ تهران رابطه معنی دار دارد. با توجه به اطلاعات جدول۱۴-۴ نتیجه آزمون نشان می دهد که همبستگی معنی داری بین رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان شهرداری منطقه ۸ تهران وجود دارد. مقدار همبستگی پیرسون {-.۲۱۴(**)}محاسبه شده که در سطح ۰٫۰۱ معنی دار است. نتیجه این ازمون قبول فرض کلی پژوهش است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که رهبری تحول آفرین مدیران همبستگی معنی داری با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان شهرداری منطقه ۸ تهران دارد. ثانیا این همبستگی منفی شده است یعنی این دو متغیر با هم رابطه منفی دارند.
تحقیقات نیز به طور تجربی ثابت کردند که ارتباط مثبتی مابین رهبری تحول آفرین و عملکرد سازمانی وجود دارد. همچنین تحقیقات نشان داد که بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد(Bass,1985; Organ,1988;Boyal & brison,1988 به نقل از یعقوبی و همکاران).
نتایج تحقیق میرکمالی و همکاران(۱۳۹۱) نیز نشان داد که رهبری تحول آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تأثیر دارد(میرکمالی و همکاران،۱۳۹۱)
همچنین نتایج تحقیق زاهدی و خیر اندیش(۱۳۸۷) نیز نشان داد که بین رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
فـی چن[۷۴] (۲۰۰۶) رابطه بین رهبری تحول آفرین و تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی را مورد مطالعه قرار داد که نتیجه تحقیق بیانگر این بود که سبک رهبری تحول آفرین باعث ایجاد تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی بالا در اعضای سازمان می‌شود .
تویگ[۷۵] و همکاران(۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان «رهبری تحول آفرین در سازمانهای صنعتی» بر اهمیت نقش سبک رهبری تحول آفرین در بروز رفتارهای شهروندی سازمانی از جانب کارگران تآکید کردند.
چن و لی فار[۷۶] (۲۰۰۱) در پژوهشی نشان دادند بین رفتار های تحول آفرین رهبر و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد ( به نقل از یعقوبی،۱۳۸۹).
نتایج این تحقیق مغایر با تحقیقات ذکر شده است همانطور که در اطلاعات جمعیت شناختی گفتیم تنها ۲۲ درصد شرکت کنندگان زن هستند و اغلب افراد هم در محدوده سنی جوانی هستند این موضوع {احتمالا بتواند این نتیجه را توجیه نمایند بعلاوه اینکه وانکسیان و وایویو[۷۷] ( ۲۰۰۶) در پژوهش خود نشان دادند که کارمندان مُسن و زنان به احتمال خیلی بیشتری رفتارهای شهروندی را به عنوان رفتارهای نقشی و یا شغلی در نظر میگیرند(Wanxian & Weiwu,2006).
زلارز، تی پر و دافی[۷۸](۲۰۰۲) با پژوهش خود معتقدند بین رفتار شهروندی سازمانی زیردستان و رفتار توهین آمیز سرپرستان گارد ملی هوایی ارتش آمریکا رابطه منفی وجود دارد.
رهبران تحول آفرین در باورها، ارزشها و اهداف پیروان نفوذ کرده و تأثیر فوق العاده ای در پیروان خود به جای می‌گذارند. آنها از طریق گفتار و کردارشان کل سازمان را دچار تحول می‌کنند. پیروان این رهبران نسبت به آنها احساس اعتماد و وفاداری می‌کنند. نفوذ رهبران تحول آفرین از طریق کلمات، گفتگو، بینش و الهام بخشی به دیگران است (Moghali به نقل از همان)
رهبران تحول آفرین افراد جذابی هستند که زیردستان شان را به لحاظ عاطفی واحساسی شناسایی می‌کنند و کارکنان زمانی به افزایش تلاشها و کوششهای فوق العاده (اضافی) مبادرت خواهند کرد که آنها با رهبران حمایتی و تحول آفرین کار بکنند. به علاوه رهبران تحول آفرین یک چشم‌انداز هدفمند و آرمانی را به شرکتی که کارکنان را برای اجرای اهداف موفقیت‌آمیز از طریق تأکید و علاقه‌مندی به سازمان بیش از افراد کنار هم گرد می‌آورد، ابلاغ می‌کنند.
کارکنانی که برای رهبران تحول آفرین کار می‌کنند اغلب فراتر از وظایف رسمی برای منفعت رساندن به سازمان انگیزش پیدا می‌کنند، در ضمن وقتی که رهبران تحول آفرین روابط نزدیک، صمیمانه، حمایتی و توسعه یافته را پرورش دهند در آن صورت کارکنان برای بروز سطح بالای از رفتار شهروندی سازمانی تمایل خواهند داشت. به طور کلی سرپرستانی که با کارکنانشان پیوند و روابط ضعیفی را به وجود می‌آورند و با آنها دیر آشنا ‌شوند و نیز هنگامی که کارکنان سرپرستانشان را نا آگاه و بی اطلاع تلقی کنند احتمالاً کمتر در رفتار شهروندی سازمانی درگیر می‌شوند(Zareei et al., به نقل از همان)
بَس و آوولیو ۵ عامل رهبری تحول آفرین را مولفه های: ویژگیهای آرمانی، رفتار های آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی، ملاحظات فردی می دانند در این تحقیق رابطه رهبری تحول آفرین وتک تک مولفه های آن با رفتار شهروندی سازمانی مورد بررسی قرار گرفت؛
در مورد ابعاد رهبری سبک تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی نیز وضعیت به شرح زیر است؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




قرآن کریم می‏فرماید: (تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ )(واقعه/۸۰)، (حم وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ )(زخرف/۱-۴)، آیات لفظی کتاب خدا که در دسترس بشر است، مرحله‌ی نازل قرآن کریم و مربوط به نشئه‌ی طبیعت و عالم اعتبار است. این الفاظ عربی در (أُمِّ الْکِتَابِ) حضور ندارند و محتوای (أُمِّ الْکِتَابِ) نیز به صورت تجلّی نازل شده است؛ نه تجافی و مانند نزول باران، زیرا آن‌جا حرکت و انتقال نیست.
بر این اساس، اطلاق «تنزیل» بر قرآن کریم، از آن جهت «اسناد الی ما هو له» و حقیقت است که رابطه‌ی این صورت لفظی و آن وجود عینی و حقیقی که در (أُمِّ الْکِتَابِ) است، «حقیقت» و «رقیقت» است؛ یعنی آن‌چه در عالم طبیعت است، رقیقه‌ی آن حقیقت است و همین پیوند می‏تواند مصحّح حمل یکی بر دیگری باشد؛ مانند این‌که انسان مطلبی را در اندیشه‏اش می‏پروراند و سپس همان را با زبان یا بَنان بیان می‏کند. او همان مطلب علمی ذهنی خود را منتقل کرده است؛ ولی آن مطلب، هم‌چنان در ذهن او هست و تنها صورتی لفظی پدید آمده است که رقیقه‌ی آن وجود حقیقی است.
درباره‌ی قرآن کریم نیز می‏توان گفت که خدای سبحان محتوای اُمّ الکتاب را فروفرستاد و این قرآن، (تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ )(واقعه/۸۰) است، بنابراین همان‏گونه که اطلاق «تنزیل» بر قرآن صحیح و «اسناد الی ما هو له» است، اطلاق «دارای تأویل بودن» نیز بر قرآن صحیح است و به دیگر سخن، قرآن دارای تأویل است، زیرا معانی قرآن و آن‌چه حاکی از قرآن است، «تأویل» دارد.
پایان نامه
از جهت اشتمال قرآن حکیم بر معارف ژرف که ریشه‌ی آن (أُمِّ الْکِتَابِ) و (عَلِیٌّ حَکِیمٌ) بودن قرآن است می‏توان گفت با این‌که تفسیرهای فراوانی بر قرآن کریم نوشته شده است، روز قیامت بِکْر می‏آید، زیرا تأویل قرآن در قیامت ظهور می‏کند.
۳-۵-۴-۵-تفاوت تعبیر خواب و تأویل
«تعبیر رؤیا به عالم الفاظ و مفاهیم ارتباط دارد و معبّر با بهره گرفتن از آن‏ها بیننده‌ی رؤیا را از صورت منامیّه می‏گذراند و به حقیقت آن می‏رساند، زیرا آن‌چه انسانْ نخست در خواب می‏بیند، اگر اضغاث احلام نباشد، حق است؛ ولی قوه‌ی متخیّله صورت‏هایی را بر آن می‏افزاید؛ یا از آن می‏کاهد و پس از بیدارشدن، آخرین صورت را که به یاد دارد برای معبّر نقل می‏کند و معبّر باید از این صورت‏ها بگذرد و به صورت نخستین برسد که حق است. او اگر دارای چنین قدرتی باشد، دانای به تعبیر است، وگرنه تعبیر به رأی کرده است.
تأویل رؤیا محقق شدن آن در بیرون است، پس «تأویل»، وجود خارجی رؤیاست و «تعبیر»، صورت مفهومی آن، هر چند قرآن کریم، گاهی «تأویل» را مرادفِ «تعبیر» هم به کار برده است؛ دو نمونه:

 

    1. در شرح زندانی شدن یوسف۸: دو زندانی از وی تأویل رؤیای خود را خواستند و حضرت فرمود که پیش از آن‌که طعامی برای شما بیاورند، تأویل رؤیای شما را می‏گویم: (…نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَقَالَ لاَ یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ… )(یوسف/۳۶-۳۷)؛ آن‏گاه پس از دعوت آنان به «توحید» فرمود که یکی از شما دو نفر آزاد و ساقی دربار می‏گردد و آن دیگری به دار آویخته خواهد شد. این بیان در حقیقت، «تعبیر» است که «تأویل» نامیده شده است، زیرا جریان آن دو زندانی هنوز در مرحله‌ی الفاظ و صور ذهنی بوده و در خارج رخ نداده است.

 

    1. در داستان شاه مصر: (قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِینَ )(یوسف/۴۴)، پس «تأویل» که حقیقت خارجی و عینی است، گاهی مرادف «تعبیر» آمده است که از مقوله‌ی الفاظ و مفاهیم ذهنی است. بر این اساس، وقتی گفته می‏شود که کلّ قرآن «تأویل» دارد، می‏تواند معانی ذهنی (تعبیر) یا وجود حقایق خارجی (تأویل) مراد باشد که قرآن در ظرف آن ظهور می‏کند و در بعضی آیات هم که آمده است در قیامت تأویل قرآن روشن می‏شود،[۲۷۷]لزوماً وجود خارجی آن مراد نیست، زیرا به مفهوم ذهنی آن هم «تأویل»گفته شده است و این دو اصطلاح (تأویل و تعبیر)، مثبتین هستند. البته اگر به‌طور حصر در یکی از دو معنای مزبور به کار رود، جمع هر دو پذیرفته نیست.

 

تأویل چنان‌چه با روایتی تأیید شود، یا شاهد قرآنی داشته باشد یا لطایف عقلی آن را همراهی کند و نیز مخالف با ظواهر دینی و برهان عقلی نباشد، پذیرفتنی و معتبر است، وگرنه اعتبار ندارد.»[۲۷۸]
«تأویل در قرآن کریم، هم به تعبیر که از مقوله‌ی الفاظ و مفاهیم ذهنی است، اطلاق شده و هم برای عین خارجی که متن تحقّق و واقعیّت است، استفاده شده و بر این اساس، وقتی گفته می‏شود که همه‌ی قرآن تأویل دارد، این تأویلْ ممکن است هم یک سلسله معانی ذهنی باشد که مفاهیم قرآن به آن‌ها برمی‏گردد، و هم وجودی عینی و خارجی باشد که قرآن کریم در قیامت در آن حقیقتْ ظهور می‏کند؛ این دو معنای تأویل قابل جمعند و یک‌دیگر را نفی نمی‏کنند. پس تأویل که از «اَوْل» و رجوع است، می‏تواند به معنای ارجاع مفهوم به مفهوم دیگر باشد و هم به معنای ارجاع مفهوم به عین خارجی و نیز ارجاع مثال به مُمثّل باشد.
تأویل، خواه به معنای مصدری و خواه به معنای مؤول الیه باشد، سه قسم است: قسم اوّل آن‌ که به مبدأ غیبی ارجاع شود و چون کلمات الهی از مقام غیب ذاتی نشأت می‏گیرند، تأویل آن را غیر از خداوندْ کسی نمی‏داند. قسم دوم آن‌که به مقام ظهور و مشیئت ارجاع شود. بر این پایه، تأویل آن را غیر از خداوند کسانی که به مقام مشیئت الهی نائل آمده‏اند، چونان عترت طاهرین% عالم‏اند. قسم سوم از قسم دوم نازل‏تر است که بر آن اساس، علم به تأویل قرآن نصیب خواصّ از پیروان اهل‏بیت% خواهد شد و به همه‌ی این اقسام در روایت‌ها اشارت شده است.»[۲۷۹]
۳-۵-۴-۶-فرق تفسیر و تأویل[۲۸۰]
خداوند قرآن را به «حکیم» بودن می‏ستاید: (یس وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ )(یس/۱-۲)، و از آن به «قول ثقیل» یاد می‏کند: (إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا )(مزمل/۵) و معنای یسیر بودن آن: (وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ… )(قمر/۱۷ و۲۲ و۳۲ و۴۰)، ساده و سبک بودن نیست؛ بنابراین کتاب حکیم و وزین (ثقیل)، حتماً نیازمند تفسیر مفسران قرآن‏پژوه است و هیچ آیه‏ای نیست که تأمل‏پذیر نباشد، مگر در حدّ ترجمه بیان شود که از سنخ تفسیر نیست.
تفسیر با تأویل فرق دارد: در تفسیر از مدلول لفظ و مقتضای تعبیر بحث می‏شود؛ خواه مقتضای تعبیر به لحاظ قواعد ادبی باشد یا به جهت پای‏بندی‏های عرفی و عقلی؛ ولی در تأویل سخن از تعیین مرجع معنای لفظ و مشخص کردن مراد و مقصود است، زیرا هرگاه مراد مخفی باشد و ظاهر لفظ هیچ بر آن دلالت نکند، به آگاهی از مقصود نیاز است که جز خدا و راسخان در علم، آن را نمی‏دانند.[۲۸۱]
«تفسیر» به ظاهر یا باطن نیز هر اندازه امتداد یابد، از «تأویل» جداست. امام صادق۸ در تفسیر آیه‌ی (فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ )(عبس/۲۴)، فرمود: «علمه الّذی یأخذه، عمّن یأخذ»؛[۲۸۲] یعنی انسان باید بنگرد که دانشش را از چه کسی می‏گیرد. این بیان لطیف، بیان معنا و تفسیر آیه است نه تأویل آن، چون علم و نان هر دو مصداق طعام‏اند؛ طعام بودن نانْ محسوس است و با دقت نظر طعام بودن علم را هم می‏توان از آیه برداشت کرد؛ امّا هرگز از آیه‌ی (…وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ… )(یوسف/۷۹)، نمی‏توان فهمید که «خوبی فرقه‏های دیگر از ماست»؛ حال آن‌که ائمّه% چنین سخنی را فرموده‏اند.[۲۸۳]
در تأویل گاهی لفظ نیست؛ مانند (…هَـذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ… )(یوسف/۱۰۰) و گاهی لفظ و مفهوم هست؛ ولی از لفظ نمی‏توان آن ممثّل را استفاده کرد؛ مانند گفتار حضرت یوسف۸ در تأویل رؤیای زندانیان.[۲۸۴] تأویل در هر دو صورت، به کلّی با «تفسیر» تفاوت دارد.
حقایقی که قرآن کریم از آن نشئت گرفته است و در قیامت بدان بازمی‏گردد، «تأویل» قرآن است که تنها عترت طاهره% بدان آگاه‏اند، زیرا تنها آنان به مقام (أُمّ الکِتَاب)، (کِتابٍ مَکنون)، (لَوحٍ مَحفوظ)، (عِندَ الله) و (لَدَی الله) باریافته‏اند. اگر «تأویل» به معنای «تفسیر» باشد، علم آن به عترت طاهره% اختصاص ندارد و هر کسی می‏تواند با تحصیل مبادی و مبانی بدان دست یابد، زیرا قرآن کریم برای هدایت مردم است و همگان را به تدبّر[۲۸۵] در آیات خویش فرامی‏خواند. افزون بر این، اگر دسترسی به قرآن کریم برای همگان شدنی نبود، ائمّه% نمی‏فرمودند که روایات ما را بر آن عرضه کنید.[۲۸۶]
قرآن کریم علاوه بر این‌که تمامی علوم و معارف را دربر دارد و از دیدگاه تفسیری و الفاظ و مفاهیم، از آن استفاده‌ی ادبی و اصولی و فقهی و کلامی و فلسفی و عرفانی می‏شود، دارای «تأویل» نیز هست که هرگز با لغت و ادبیات و فقه و اصول و مانند این‏ها به دست نمی‏آید.
آیات فراوانی در قرآن، بهشت را دو گونه‌ی «جنه اللقاء» و «جنّات حسی ظاهری» می‏دانند که فهمیدن هر دو قسم، به ویژه جنّات حسی: (…جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ… )(محمد/۱۲)، آسان است؛ امّا فهمیدنِ (مَّثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَآئِمٌ… )(رعد/۳۵)، دشوار است، زیرا در این آیه سخن از مَثَل بهشت است، پس خود بهشت یا «تأویل» و «ممثّل» این مَثَل، چیز دیگری است که فهمش مقدور هر کسی نیست.
هم‌چنین در معرّفی دنیا می‏فرماید: (وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُّقْتَدِرًا) (کهف/۴۵)، این خود دنیا نیست که پژمرده می‏شود، زیرا دنیا غیر از زمین، باغ، بوستان، آب و باران است و اگر این‏ها دنیا بودند، دیگر «مَثَل» نامیده نمی‏شدند، چون پی‌آمدش، اتحاد «مَثَل» و «ممثّل» است.
قلمرو حرکت، نتیجه‏ای جز طلوع و غروب، فراز و فرود، غنا و فقر و حیات و موت ندارد و فصول چهارگانه‌ی متحول آن، مشهود همگان است، بنابراین دنیای طبیعی را نمی‏توان به مَثَل یاد شده تبیین کرد.
از سوی دیگر، زمین و آسمان، باغ و بوستان، آب و باران، طبیعت و ناسوت و عالم ملک، هر یک آیت الهی است و ذات اقدس خداوندی هرگز آن را نکوهش نکرده است، پس دنیای مذموم غیر از این‏هاست.
از آن‌چه در تفاوت «تفسیر و تأویل» بیان شد، فرق بین «مفسّر و مؤوّل» نیز به خوبی روشن گردید: «مُؤوِّل» حقیقی کسی است که از معنای آیه به حقیقتی برسد که لفظ، گویای آن نیست و اگر کسی چنین قدرتی نداشته باشد و به تأویل اقدام کند، «تأویل» به رأی کرده است.
۳-۵-۴-۷-تأویل، غیر از تفسیر باطن است[۲۸۷]
تفسیر باطن قرآن هر اندازه امتداد یابد و عمیق شود، غیر از تأویل آن است؛ مثلاً اگر در تفسیر آیه‌ی مبارکه‌ی (فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ )(عبس/۲۴)، از امام صادق۸ روایت شده که طعام در این کریمه به معنای علم است و معنای آیه این می‏شود که انسان باید بنگرد علمش را از چه کسی فرامی‏گیرد،[۲۸۸] این بیان لطیف، معنا و تفسیر باطن آیه است ولی تأویل نیست؛ چون طعام دو قسم است یکی طعام بدن و دیگری‏ طعام روح و اگرچه مصداق بودن نان مثلاً برای طعام محسوس‏تر است ولی مصداق بودن علم که غذای روح است برای طعام دقیق‌تر است و اگر کسی اهل دقّت باشد می‏تواند طعام بودن علم را از این آیه استفاده کند ولی در تأویلْ چنین‏ نیست و به هیچ صورتی با علم عادی نمی‏توان از خود آیه تأویلش را به دست آورد.
حاصل آن‌که شمول آیه‌ی مزبور نسبت به علم که مصداق معنوی طعام است برای آن است که در مفهوم طعام، آن معنای جامع و فراگیر که هم قابل انطباق بر مصادیق حسّی و هم قابل انطباق بر مصادیق معنوی باشد ملحوظ شده؛ بنابراین، بعد از تحلیل معنای حدیث، معلوم می‏شود که مفاد آن توجه به مفهوم جامع است و این کار از سنخ تفسیر خواهد بود نه تأویل.
در روایات «طینت»[۲۸۹] که از روایات معتبر است، آمده که: کارهای خیر غیر شیعیان به حساب شیعیان نوشته می‏شود و کسانی که اهل ولایت نیستند، از کار خیر خود نفعی نمی‏برند. از آن حضرت سؤال شد که این مطلب از کدام آیه‌ی قرآن استفاده می‏شود؟ در جواب فرمودند، خداوند در سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف می‏فرماید: (قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّـآ إِذًا لَّظَالِمُونَ )(یوسف/۷۹)، «خوبی» متاع ماست که نزد دیگران است و به ما باز خواهد گشت. پس ما متاع خود را نزد دیگران یافتیم و آن را به شیعیانمان می‏دهیم.این مطلب با هیچ ظهوری از آن آیه قابل استظهار نیست و به هیچ قسم از دلالت‌ها از آیه استفاده نمی‏شود. این‌گونه از بیان قرآن را تأویل می‏گویند که تنها از معصومین% پذیرفته می‏شود و دیگران هیچ راهی بدان ندارند.
۳-۵-۴-۸-وضع الفاظ برای مفهوم عام، روح معنا و هدف آن
«وضع الفاظ برای معانی عام و ارواح و اهداف معنا، در کلمات عارفان و حکیمان الهی دایر بوده و هست. گفتار فیض کاشانی H در مقدمه‌ی چهارم تفسیر صافی هم مسبوق به افاضه‌ی اساتید قبلی و هم ملحوق به پیروی محققان بعدی است. بحث از محکم و متشابه، همان‏طور که قبلاً بیان شد، در فقه و اصول رایج نیست؛ ولی در عرفان و حکمت به خوبی دارج است. نوشتار صدرالمتألهینِ به ویژه مفاتیح الغیب وی بیانگر معنای آن دو و تمایزشان از هم و معنای تأویل و کیفیت تأویل متشابهات است.
وضع الفاظ، خواه تعیینی و خواه تعیّنی، طبق مشاهده‏ی آن‏چه در عصر و مصر ما رخ داد و می‏دهد و مطابق حَدس حال گذشته به استناد تشابه ازمان، به این صورت است که اگر لفظی برای معنای منطبق بر ابزار صناعی وضع شود، استعمال آن لفظ در آن معنا حقیقت است و انطباق آن معنا بر مصادیق متنوع و متطور، صحیح و روا، با این‏که تحولات فراوانی در این باره رخ داده و می‏دهد و هرگز با تبدل ماده‏ای به ماده‏ی دیگر و نیز تحول صورتی به صورت دیگر و تطوّر صنعتی به صنعت دیگر با حفظ صحّت کاربرد و تأمین هدف، احتمال غلط یا مجاز مطرح نمی‏شود و این مطلب همان وضع لفظ برای مفهوم عام، روح معنا و هدف آن است.»[۲۹۰]
با روشن شدن دیدگاه این دو دانشمند در معنای تأویل، به دست می‌آید که هر دو تمام قرآن را دارای تأویل دانسته و آن را مختص متشابهات نمی‌دانند، با این تفاوت که آیت‌الله جوادی آملی به اختلاف تأویل متشابهات با تأویل کتاب اشاره می‌کند. آیت‌الله معرفت، تأویل را همان بطن قرآن می‌داند، اما آیت‌الله جوادی آملی، بین تأویل و تفسیر باطن تفاوت قائل است.
۳-۶-علم به تأویل متشابهات
یکی از مسائل اختلافی درباره‌ی آیات متشابه این است که آیا فهم معنا و علم به تأویل و تفسیر آیات متشابه ممکن است یا آن‌که کسی جز خدا به تأویل و تفسیر آن‌ها آگاه نیست؟ در این باره دو نظر است و منشأ این دو نظر نیز اختلاف در واو آیه‌ی (…وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ… )(آل عمران/۷)، می‌باشد که آیا این واو عاطفه بوده و (الرَّاسِخُونَ) را به (الله) عطف می‌کند و در نتیجه راسخان در علم نیز عالم به تأویل آیات متشابه خواهند بود، و با این فرض (یَقُولُونَ) حال برای (الرَّاسِخُونَ) می‌باشد، و یا این‌که واو برای استیناف و (الرَّاسِخُونَ) مبتدا و (یَقُولُونَ) خبر آن می‌باشد و در نتیجه خداوند آگاه به تأویل آیات متشابه بوده و راسخان در علم از علم به آیات متشابه محروم‌اند.
فخر رازی که طرفدار استینافیه بودن واو در آیه می‌باشد، در این زمینه ادله‏ای ارائه می‏کند از جمله:
«۱- کلمات قبل از این آیه، دلالت می‏کند که تأویل متشابه مذموم است، هنگامی که فرمود:( …فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ…  )(آل عمران/۷)؛ اگر تأویل متشابه جایز بود، خداوند آنان را مذمت نمی‏کرد.
۲- خداوند راسخون در علم را مدح کرد به این‌که می‏گویند ایمان آوردیم و در سوره‌ی بقره می‏فرماید: (…فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ… )(بقره/ ۲۶)؛ اگر راسخون به‌طور تفصیل به تأویل متشابهات عالم بودند، دیگر ایمان به آن شایسته‌ی مدح نبود، زیرا هر کسی چیزی را به‌طور تفصیل بداند، حتماً به آن ایمان می‏آورد.
۳- اگر (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) عطف به (إِلاَّ اللّهُ) باشد، قول خدای تعالی (یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ)، باید ابتدای کلام باشد و این از فصاحت بعید است، بلکه بهتر بود بگوید: (و هم یقولون آمنّا به) یا می‏گفت (و یقولون آمنّا به).»[۲۹۱]
مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع به استناد روایتی از امام باقر۸ آورده است: «کان رسول اللّه أفضل الراسخین فی العلم»، لذا قول به عطف بودن «واو» را ترجیح داده است. وی هم‌چنین می‏نویسد: «هیچ وقت در بین مفسران قرآن دیده نشده که از بحث درباره‌ی آیه‏ای خودداری کنند بلکه دائماً برای کشف معانی و اسرار قرآن تلاش کرده‏اند».[۲۹۲]
مرحوم سید شریف رضی نیز گفته است: «آنان‌که (وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) را جمله‌ی استینافی گرفته‏اند، در واقع علما را از مرتبه‏ای که استحقاق آن را دارند، پایین آورده‏اند، با این‌که خداوند به علما راه و روش و نوری اعطا کرده تا در پرتو آن با توفیق الهی تاریکی‏ها را پشت سر نهاده و معارف حقّه‌ی الهی را درک کنند».[۲۹۳]
راغب اصفهانی نخست متشابه را به سه دسته تقسیم کرده است:
«۱- دسته‌ای که علم آن مخصوص خداوند است.
۲- دسته‌ای که همه‌ی انسان‌ها می‌توانند به آن‌ها آگاهی یابند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:19:00 ب.ظ ]




برخی معتقدند که قانون اساسی هویت اصلی زنان و حقوق انسانی آنان را فقط در جهت ایجاد بنیاد­های اسلامی مشروع می­داند و بنابر این حقوق زنان را به طور مستقل مورد توجه قرار نداده است بلکه از آن به عنوان یک ابزار جهت نیل به اهداف خود استفاده می­ کند.[۲۲۴] برخی نیز عقیده دارند که نگرش قانون اساسی به زن مبتنی بر نقش سنتی زنان در جامعه یعنی مشارکت آنان در تشکیل خانواده است و به عبارت دیگر زن به مناسبت همسر و مادر بودن مورد توجه قرار می­گیرد.[۲۲۵]
«قانون اساسی برای رسیدن زن به جایگاه واقعی، دولت را مکلف می کند که با تدابیر لازم نسبت به حصول مطلوب حقوق زنان تلاش نماید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
به موجب اصولِ قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات، با رعایت موازین اسلامى، تضمین نماید. امورى که دولت مکلف به انجام دادن آنهاست
۱- ایجاد زمینه‌هاى مساعد براى رشد شخصیت زن و احیاى حقوق مادّى و معنوى او.
۲-حمایت مادران، بخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزندان، وحمایت از کودکان بی­سرپرست.
۳-ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان وبقای خانواده .
۴- ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی­سرپرست.
۵-اعطای قیمومیت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آن­ها در صورت نبودن ولی شرعی.
در اصل بیست­ویکم، برای استفای حقوق زن دولت موظف گردیده است که در پنج محور اقداماتی انجام دهد، چهار مورد آن صرفا ناظر به حقوق زن در اشاره به «ایجاد زمینه ­های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی» شده است . جملات قانون بر خلاف چهار بند دیگر کلی و مبهم بوده و طرق تحقق آن مشخص نیست».[۲۲۶]
«اصل بیستم مقرر می­دارد که زن و مرد به طور یکسان مورد حمایت قانون قرار دارند. این جمله الزاما به معنای حقوق یکسان داشتن یعنی برابری و مساوات نیست. چه به عقیده برخی از فقهاء و متخصصین حقوق اسلامی، زن و مرد مسلمان از حقوق یکسانی برخوردار نیستند. بنابراین می­توان بر این عقیده بود که نویسندگان قانون اساسی بر تساوی حقوق زن و مرد معتقد نبوده به جای «تساوی حقوق » قائل به «موازنه حقوق» بین زن و مرد هستند و بر این اعتقاداند که ضرورتی ندارد که هرحقی که مرد از آن برخوردار است عینا به زن نیز داده شود بلکه باید درعوض هر حقی که مرد دارد، حقی هم برای زن قائل شد از جمله آن که زن نمی­تواند از هم بستر شدن با شوهرش امتناع ورزد و آمیزش جنسی در هر زمان جزء حقوق شوهر است و در قبال چنین حقی که به شوهر داده شده است باید وی نفقه همسرش را بدهد و به عبارت دیگر زن حق نفقه دارد و با این ترتیب دو حق در برابرهم قرار می­گیرند که یکی متعلق به شوهر و دیگری متعلق به زن است و بدین گونه است که تساوی برقرار می­گیرد».[۲۲۷]
حمایت یکسان از زن و مرد در برابر قانون زمانی معنای واقعی خود را می­یابد که قوانین عادی و موضوعه، تبعیض­آمیز و ناعادلانه نبوده و زن و مرد را از حقوقی مساوی برخوردار کرده باشند و در غیر اینصورت حمایت یکسان خود نوعی تبعیض و ظلم به حساب می ­آید، چرا که بین «حمایت یکسان در برابر قانون » با «برخورداری از حقوق یکسان در برابر قانون » تفاوت ظریف و آشکاری وجود دارد. بعنوان مثال اگر زنی به قتل برسد، اولیاء دم چه زن و چه مرد حق شکایت از قاتل را دارند (حق برابر) اما قصاص قاتل منوط به پرداخت نصف دیه قاتل از سوی اولیاء دم است .
از سوی دیگر اگر از عبارت «رعایت موازین اسلام» که تشخیص آن در اصل ۴ قانون اساسی به عهده فقهای شورای نگهبان گذارده شده است، تفسیری مضیق به عمل آید و موازین اسلامی صرفا مساوی با فقه اسلامی و تبعیت از یک نظر فقهی و یک فتوا قلمداد گردد. نه تنها زنان را برخوردار از حقوق انسانی مذکور در اصل ۲۰ نمی­کند بلکه بعنوان یک مانع مهم، محرومیت آنان را از بسیاری از حقوق به دنبال دارد. بنابر این تفسیر موسع از موازین اسلامی و شریعت و آن را اعم از عمومات قرآنی، اخلاقیات، اصول عقاید و فقه قلمداد کردن و نیز عنایت جدی به مقتضیات زمان و مکان (بر اساس بند ۶ اصل۲) و مصالح و منافع نظام و همگامی اصلاحات فقهی با تحولات جامعه و دنیا، می ­تواند نقش مهمی در اعتلا و رشد حقوق انسانی زنان داشته باشد.[۲۲۸]
۴-۲- حقوق  زن در قانون مدنی
پاره ای از حقوق زنان در قانون مدنی عبارت است از:
۱- حق زن در استقلال دارایی خود: طبق ماده­ ۱۱۱۸ زن دارای استقلال اقتصادی است و می-تواند به هر شکلی، دارایی خود را تصرف کند و این دارایی با اخذ نفقه منافاتی ندارد.[۲۲۹]
۲- حق زن در استفاده و اعمال شروط ضمن عقد: برابر ماده ی ۱۱۱۹ قانون مدنی، زن به هنگام عقد می ­تواند هر شرطی را که مخالف مقتضای ذات عقد نباشد بر مرد اعمال کند. این شروط به استثنای شروطی هستند که در قباله­ی ازدواج آمده است و عاقد یکایک آن­ها را برای طرفین می­خواند و در صورت موافقت، آنها را امضا می­ کنند و متعهد می­شوند. شروطی که در عقدنامه آمده و حق طلاق را به زن می­دهد عبارتند از:
الف) استنکاف شوهر از دادن نفقه: برابر ماده­ ۱۱۲۹قانون مدنی، در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراء حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می ­تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق می­نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه. [۲۳۰]
ب) ترک منزل توسط زوج: برابر (بند ۱) ماده­ ۱۱۳۰ قانون مدنی، ترک منزل توسط زوج حداقل به مدت ۶ ماه و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بودن عذر موجه. در این صورت نیز دادگاه به زن اجازه ی طلاق می دهد.
ج)اعتیاد: طبق (بند۲) ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجددا به مصرف موارد مذکور روی آورد، بنا به درخواست زوجه، طلاق انجام خواهد شد.
د) محکومیت قطعی ۵ سال یا بالاتر: طبق (بند۳) ماده۱۱۳۰قانون مدنی، اگر مرد محکوم به حبس ۵ سال یا بیشتر شود، زن اجازه ی طلاق دارد.
ه) سوء رفتار: ، برابر(بند۴) ماده­ ۱۱۳۰قانون مدنی، زن می تواند با مراجعه به دادگاه از شوهرش طلاق بگیرد.در صورت هر گونه سوء رفتار مستمر زوج که صرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
و) ابتلا به امراض صعب العلاج: طبق (بند ۵) ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، ابتلاء زوج به بیماریهای صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب­العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید. زن می ­تواند با مراجعه به دادگاه طلاق بگیرد[۲۳۱].
ز) مفقود الاثر شدن مرد: طبق ماده ۱۰۲۹ق . م، هر گاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد، در صورتی که ۶ ماه پس از مراجعه ی زن به دادگاه اثری از مرد پیدا نشود، زن حق طلاق دارد.[۲۳۲]
ح) در صورتی که مرد همسر دیگری اختیار نماید، زن می تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق نماید و دادگاه نیز حکم طلاق را صادر می نماید.[۲۳۳]
ط) ماده ی ۱۱۲۸ قانون مدنی می گوید: اگر مرد یا زنی خود را واجد صفاتی معرفی کنند که پس از عقد، فقدان آن مشخص شود این امر تدلیس نام دارد و از موجبات فسخ نکاح است. اگر صفت خاصی در یکی از طرفین شرط شده باشد اما پس از عقد، فقدان وصف منظور شود، طرف مقابل حق فسخ خواهد داشت و درصورت شکایت منجر به شش ماه تا دو سال حبس تعزیری برای محکوم می شود.[۲۳۴]
۳- حق زن در مهریه در ازدواج دائم و موقت: مهریه نوعی حق شخصی است. طبق ماده­ ۱۰۸۲ قانون مدنی، به مجرد عقد، زن مالک مهر می­ شود و می ­تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید و در رأس بدهی­های مرد قرار می­گیرد. مهریه پس از مرگ زن به وراث او می­رسد. اگر مردی مهریه­ی همسر خود را پرداخت نکند، دادگاه پس از مراجعه ی زن برای طلاق، او را محکوم به پرداخت مهریه می­ کند.البته در صورت عدم توانایی مالی، مرد دادخواست اعسار از زندان می­دهد. اگر دادگاه اعسارش را پذیرفت مهریه را تقسیم می­ کند و از زندان آزاد می­ شود، اما اگر با داشتن توانایی مالی، مهریه را نپردازد باید تا روز پرداخت مهریه در زندان بماند. باید توجه نمود که فوت زوج در مهریه تأثیرگذار نیست و مهریه از ماترک شوهر (آن چه به  جا گذاشته) برداشته می­ شود.چنان چه زن هم بمیرد، مهریه ساقط نمی شود. مهریه ارث است و به وراث وی خواهد رسید. هنگام فسخ نکاح، در صورتی که دختر وظایف زناشویی را انجام داده باشد، مهریه به او تعلق می­گیرد، در غیر این صورت نصف مهریه به او می رسد. همچنین طبق ماده­ ۱۰۹۵ در نکاح منقطع، عدم مهر در عقد، موجب بطلان است.[۲۳۵]
۴- حق زن در مسئله ی نفقه: نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف متناسب با وضعیت زن باشد. همچنین استخدام یک خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه­ مرض یا نقصان اعضاء. این حق به محض عقد محقق می­ شود. طبق ماده­ ۱۱۲۹ قانون مدنی اگر مردی ترک نفقه کند، زن می ­تواند با مراجعه به دادگاه، تقاضای طلاق بدهد و دادگاه پس از اثبات عدم پرداخت نفقه، حکم طلاق را صادر خواهد کرد. اگر مردی مرتکب عدم پرداخت نفقه حال همسرش شود، طبق ماده­ ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی به سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم می­ شود.[۲۳۶]
۵- حق زن در ترک منزل شوهر در صورت خوف از ضرر جسمی، مالی یا شرافتی: زن بدون اجازه ی شوهرنمی تواند خانه ی شوهر را ترک کند. اما براساس ماده ی ۱۱۱۵ قانون مدنی، اگر بودن زن با شوهر در یک منزل متضمن خوف ضرر بدنی یا مالی یا شرافتی برای زن باشد، زن می ­تواند مسکن علی­حده اختیار کند. و مادام که زن در بازگشتن به منزل مزبور معذور است نفقه بر عهده شوهر خواهد بود.[۲۳۷]
۶-حق زن در استفاده از حق حبس: تا زمانی که مرد مهریه زن را پرداخت نکرده است، زن می-تواند برابر ماده ی ۱۰۸۵ قانون مدنی از انجام وظایف زناشویی امتناع کند. حتی در این صورت نیز مرد باید نفقه را پرداخت کند. شروط حق حبس به شرح زیر است: [۲۳۸]
شرط اول: مهر زن باید حال باشد – و نه مدت دار - و به مجرد عقد قابل وصول باشد بنابراین اگر مدت دار بود، حق حبس ندارد.
شرط دوم: در صورتی که زن قبل از دریافت مهر از شوهر تمکین کند، حق حبس او ساقط می شود منتهی حق مطالبه­ی مهر او از بین نمی­رود.
شرط سوم: فرق نمی­کند که شوهر ثروتمند باشد یا نباشد در هر صورت زن حق حبس دارد.
شرط چهارم: در صورتی که زن از حق حبس خود استفاده کند و از همسرش تا وصول مهر تمکین نکند و از انجام وظایف زناشویی خودداری نماید، ناشزه محسوب نمی­ شود و مستحق نفقه نیز هست.
۷- حق زن در جهیزیه: جهیزیه­ای را که بر حسب عادت و آداب و رسوم به منزل شوهر می­برند، به منزله ی انصراف از مالکیت محسوب نمی­ شود و تماماً متعلق به زن است و مرد حق هیچ گونه دخل و تصرف یا تبدیل اثاثیه را ندارد. مرد فقط می ­تواند در حد عرف معمول و رایج از وسایل استفاده بکند، زیرا طبق ماده­ ۱۱۱۸ قانون مدنی، استقلال مالی زن به رسمیت شناخته شده و جهیزیه جزء اموال زن است و زن اختیار دارد که با جهیزیه­ی خود هر طور که می­پسندد رفتار کند. بنابراین از نظر حقوقی زن اجباری در تهیه و بردن جهیزیه به خانه شوهر ندارد و شوهر پس از ازدواج مالک جهیزیه نمی­ شود بلکه به طور متعارف می تواند از این وسایل استفاده کند و از منافع آن بهره­مند شود.[۲۳۹]
۸-حق زن در انتخاب محل سکونت: با شرط ضمن عقد، زن می ­تواند حق سکونت را از آن خود کند. برابر قانون، حق انتخاب خانه­ای که باید خانواده در آن مستقر شود با شوهر است، ولی اگر زن ادعا کند که زندگی با شوهرش در یک خانه برای او خطر جانی یا مالی و یا شرافتی دارد، قانون به زن حق انتخاب مسکن جدا می دهد.زن می ­تواند در موقع عقد شرط کند که حق انتخاب مسکن به او داده شود. در این حال اگر شوهر خانه­ای خرید یا اجاره کرد که مورد علاقه یا توافق زن نبود، او می ­تواند از اقامت در آن خانه خودداری نماید. اگر زن و شوهر نسبت به خانه­ی مشترک با هم توافق نکردند، دادگاه با جلب نظر نزدیکان هر دو طرف برای زن محل سکونتی انتخاب می­ کند. در این حال شوهر باید هزینه­ زندگی زن را که جدا از اوست بپردازد.[۲۴۰]
۹- اجرت المثل: اجرت المثل بر اساس ماده ی ۳۳۶ قانون مدنی، مطرح شده است. در این قانون آمده: «هرگاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به انجام کاری کند مستحق اجرت خواهد بود و این امر اعم از امر کردن، دستور دادن و درخواست کردن کارهایی است که زوجه به درخواست مرد انجام می دهد و مستحق اجرت خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که قصد تبرع داشته است.» اگر تعیین اجرت المثل ممکن نباشد، دادگاه مبلغی را تحت عنوان «نحله ی ایام زوجیت» (بخشش) تعیین می نماید تا از سوی مرد به زن پرداخت گردد.
با وضع تبصره­ی ۶ اصلاح قانون طلاق، در صورتی که طلاق به درخواست زوجه نباشد، دادگاه با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کار انجام شده، برای زوجه اجرت­المثل تعیین می­ کند و مرد موظف به پرداخت آن است. زیرا طبق قوانین شرعی، زن در منزل شوهر غیر از تمکین و تربیت فرزند، وظیفه­ی دیگری ندارد و در مقابل کارهایی که در منزل انجام می­دهد مستحق اجرت است. در صورت فوت شوهر، زن مستحق اجرت المثل نیست بلکه دادگاه می ­تواند حکم کند که آیا نیمی از دارایی شوهر به زن تعلق می­گیرد یا مقداری از آن.[۲۴۱]
۱۰- حق زن درطلاق رجعی: در طلاق رجعی، زن و شوهر باید به مدت سه ماه در یک منزل سکونت داشته باشند و مرد به زن نفقه بدهد؛ در این شرایط، در صورت فوت مرد، زن ارث می­برد. چنان چه در این ایام مرد بخواهد زن دیگری اختیار کند حتماً باید با اجازه ی همسر اول یا دادگاه باشد. در ایام عدّه، مرد نمی­تواند با خواهر زن ازدواج بکند و زنا در این دوره، زنای محسنه محسوب می­ شود. زن می ­تواند تمام وظایف زوجیت را که منافاتی با ماهیت طلاق ندارد انجام بدهد. فلسفه­ی این امر در قرآن این است که خداوند می­فرماید: «شما نمی­دانید شاید خداوند خیری دیگر پدید آورد.»
۱۱- حق ارث: اگر زنی فوت کند و اولادی نداشته باشد به همسرش یک دوم ارث می­رسد و اگر اولاد داشته باشد یک چهارم ارث می­رسد. اگر مردی فوت کند و اولاد نداشته باشد به زن یک چهارم ارث می­رسد و اگر اولاد داشته باشد زن یک هشتم ارث می­برد. اگر مردی فوت کند و چند تا زن داشته باشد یک هشتم به همه آن ها به طور مساوی ارث خواهد رسید و اگر اولاد نداشته باشد به آن ها یک چهارم ارث تعلق می­گیرد.
۴-۳- نسبی بودن تفسیر عدالت درحقوق زن
«عدالت را باید در هر زمانی تعریف کرد. ما تفسیر ثابتی ازعدالت، نه­ تنها در مسائل مربوط به زنان و مردان،که در نظام سیاسی و اقتصادی هم نداریم. تعریف عدالت در هر عصری به خود انسان­ها واگذار می­ شود و آنها باید تعریفی از آن ارائه دهند.[۲۴۲]بر این پایه، برای تحقق عدالت و وضع حقوق و قوانین عادلانه در هر عصری، باید دید چه نوع نظام اقتصادی، خانوادگی و سیاسی می ­تواند حق افراد جامعه را استفاده نموده، فرصت­ها را به صورت برابر در اختیار همه قرار دهد. پیامبر گرامی نیز نابرابریهای آن زمان را بر ضد زنان، متناسب با فهم و درک آن روز از عدالت تغییردادند و به سوی عدل زمانه حرکت کردند».[۲۴۳]
حقوق زنان نیز با تعاریف عرف پسند از عدالت در زمان­های مختلف،دچار تغییر می­ شود. مفهوم و مصداق قسط و عدالت نیز سیال و پویاست. چون حقوق نابرابر میان زن و مرد، همچون ریاست مرد بر خانواده و حق طلاق و…، مشکلاتی در جامعه به وجود آورده است، باید احکامی که موجب تحقق برابری و عدالت به مفهوم امروزین آن باشد، به وجود آید.[۲۴۴]
«عدالت نه به معنای برابری، که به معنای برآوردن یکسان نیازهاست که این منظور طبعاً به تفاوتهایی در عمل نیز می­انجامد. به علاوه، همیشه، برابری حقوقی، مقتضای «عدل» نیست چه بسا در مواردی تفاوت های تردیدی نیست که شرایط زیست انسانی در حال تغییر و تحول است و دین کامل و جاوید باید برای شرایط متفاوت، احکام متناسب داشته باشد حقوقی همچون ریاست مرد بر خانواده، حق طلاق برای مرد و…، متناسب با شرایط زمانه نیست و انتظارات تساوی طلبانه را از دین برآورده نمی­سازد. به همین دلیل، باید احکامی جایگزین شود که موجب تحقق برابری و عدالت به مفهوم امروزی آن باشد و مشکلات جامعه و مسائل زنان را حل کند».[۲۴۵]
۴-۴- جایگاه حقوقی زن
«قرآن درباره عظمت حقوقی زن می­فرماید: ای اهل ایمان ! برای شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید و بر زنان سختگیری و بهانه­جویی مکنید که قسمتی از آنچه مهر آنها کرده­اید، به جور بگیرید مگر عمل زشت و ناشایستی از آنها آشکار شود و با آنها در زندگی با انصاف و خوش­رفتار باشید و چنانچه دلپسند شما نباشد، اظهار کراهت مکنید؛ بسا چیزهایی ناپسند شماست و حال آنکه خدا در آن خیر بسیاری قرار داده است؛«یا ایها الذین امنو لایحل لکم ان ترثوا النساء کرها ولاتعضلوهن لتذهبوا ببعض ما اتیتموهن الا ان یاتین بفاحشه مبینه و عاشروهن بالمعروف فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئا ویجعل الله فیه خیرا کثیرا».[۲۴۶]
مسائل مربوط به حقوق زن، بخشی مربوط به ارث و بخشی مربوط به نکاح و تعدد زوجات و مهریه و مانند آن است. این گونه مسائل را عده فراوانی چون مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان بیان کرده ­اند و متاخران هم با رهنمودهای آن بزرگ مفسر جهان اسلام، کتابهای نوشته­اند».[۲۴۷]
۴-۵- سیر تحول قوانین حقوقی مربوط به زنان
۴-۵-۱- سن بلوغ
در قانون مدنی که برگرفته از نظر مشهور فقهای امامیه است، چنین آمده:«بلوغ در پسر پانزده سال و در دختر نه سال تمام قمری است» ظاهراً سن بلوغ منظور شارع، همان بلوغ جنسی است که این سن معمولا به سنی که قانون مدنی برای بلوغ پسران ذکرمی­کند، نزدیک است؛ یعنی غالب پسران حوالی پانزده سالگی به بلوغ جنسی می­رسند،لکن در مورد دختران باید گفت سن بلوغ جنسی آنان با آنچه قانون ومشهور امامیه قائل بدان هستند، تفاوت فاحشی دارد که حدود سه تا چهار سال است. به این ترتیب مقلدان مراجعی که قائل به بلوغ دختر در نه سالگی هستند، چهار سال زودتر از مقلدان مراجعی که قائل به بلوغ جنسی دختر هستند، مکلف می­شوند که این امر قابل تأمل است. سن مناسب برای ازدواج زمانی است که فردبالغ و رشید باشد و هدف از طرح سن بلوغ، یافتن زمان مناسب برای ازدواج است.
۴-۵-۱-۱- بررسی تاریخچه قانون مدنی ایران در رابطه با سن ازدواج
مسأله«سن ازدواج»در سالهای اخیر بحث و بررسى هاى فراوانى در مجامع قانون گذارى برانگیخت که درنهایت منجر به اصلاح قانون گردید.
در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی قدیم مقرر بود: «نکاح اناث قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام و نکاح ذکور قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام ممنوع است. مع­ذلک در مواردی که مصالحی اقتضا کند ببا پیشنهاد مدعی­العموم و تصویب محکمه ممکن است استثناء معافیت از شرط سن اعطاءشود ولی در هر حال این معافیت نمی­تواند به اناثی داده شود که کمتر از ۱۳ سال تمام و به ذکوری شامل گردد که کمتر از ۱۵ سال تمام دارند»(مصوب ۲۱/۱۲/۱۳۱۳)
در تبصره ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی قدیم مقرر بود: «عقد نکاح قبل از بلوغ و با اجازه ولی صحیح است به شرط رعایت مصلحت مولی علیه» ازدواج نهادی متناسب با سـرشـت انسانی و پاسخی به نیازهای عاطفی و جسمی انسان می‌باشـد. قـدمـت این نهاد و همزمانی آن با آغاز پیدایش بشر، مؤید فطری بودن آن است؛ با این وجود این نهاد همواره در طول تاریخ با تحـولات شرایط فرهنگی، اقتصادی، اجـتـماعی، سیاسی، حقوقی و تغییر در هنجـارها و ارزش‌هـای هر جامعه، دستخوش تـغـییر شده و نوع، کارکـرد، زمان شـکل‌گیری و آثـار حقوقی آن متفاوت بـوده؛ آن چنان که در خانواده‌هـای گسترده، ازدواج مبتنی بر تصمیم اعضای خانواده بوده که با تضعیف ایـن الگو، انتخاب آزاد هـمسر در بـسـیاری جـوامع بـروز یافته است.در جوامـع سنـتی، نســبت به جـوامع صنعتی، ازدواج عمومیت بیشتری داشته، استقلال مالی و اقتصادی زن، روند ازدواج و تشکـیل زندگـی مشترک را به تأخیر انداخـته، همچنین الزامات قانونی ادوار مختـلـف بـر سـن ازدواج تأثیر گذاشته اسـت.[۲۴۸]
برای نخستین‌بار در نظام حقوقی ایران، در ماده ۱۰۴۱ ق.م. مصوب ۱۳۱۳آمده بود: «نکاح اناث قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام و نکاح ذکور قبل از رسیدن به سن ۱۸ سال تمام ممنوع است. مع‌ذلک در مواردی که مصالحی اقتضا کند با پیشنهاد مدعی‌العموم و تصویب محکمه، ممکن است استثناء معافیت از شرط سن اعطا شود. ولی در هر حال این معافیت نمی‌تواند به اناثی داده شود که کمتر از ۱۳ سال تمام و به ذکوری شامل گردد که کمتر از ۱۵ سال تمام دارند».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:18:00 ب.ظ ]