کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو


 



۶-۳-۱-۵ : سایر موارد……………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۱
بخش چهارم : نقش تحریم های شورای امنیت در حفظ واعاده صلح وامنیت جهانی…………………………… ۱۷۱
نتیجه گیری……………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۴
منابع………………………………………………………………………………………………………………………………………….. ۱۷۷
چکیده
درادامه روند دموکراسی خواهی مردم اکراین از انقلاب نارنجی وسرخوردگی از حکومت فاسد یانوکویچ طرفدارروسیه ،باردیگراکراین رادرآستانه تغییرات جدی قرارداد . درسال ۲۰۱۳ مجددا مردم آن کشوربا حضورگسترده درخیابانهای کییف مقدمات سقوط دولت یانوکویچ و فراروی به روسیه را فراهم آوردند.با روی کار آمدن دولت و پارلمان مخالف روسیه در این کشور با حمایت های معنوی غرب نفوذ روسیه درآن کشور کم رنگتر شد و حوزه نفوذ غرب تا پشت دروازه های روسیه رسید.این تغییرات به مزاق روسیه خوش نیامد و این کشور را مجبور به واکنش تند نمود که منجر به الحاق کریمه در ژانویه ۲۰۱۴ به خاک آن کشور شد.روسیه برای توجیه اقدامات غیرقانونی و نامشروع خود در اکراین تفسیرهای غیر منطقی و آزاد از اسناد و قواعد بین‌المللی ارائه داده‌، بنحوی که در عمل اراده مداخله ‌جویانه آن کشور به ‌کلی اصل حاکمیت قانون را در روابط بین‌المللی زیرسوال برده است. روسیه در مسیر تحمیل اراده خود به جامعه جهانی به اصولی همچون « دعوت دولت حاکم به حضورنظامی» ، «حق تعیین سرنوشت »، «مداخله بشردوستانه»و«اصل مسئولیت برای حمایت از اتباع»متوسل شده‌است. اتحادیه اروپا نیز با همراهی ایالات متحده امریکا برای مقابله با روسیه و کنترل افزون طلبی های آن کشور،اقدام به اعمال تحریم های یک جانبه و فرا قطعنامه ای ،بدون مجوز از شورای امنیت نموده است. بحران اکراین برخورد دوگانه و مصادره به مطلوب کردن قواعد و استانداردهای حقوق بین‌الملل از سوی غرب و روسیه را بخوبی نشان داد و بار دیگر ثابت نمود که آنها چگونه در یک زمان واحد در مقابل دو وضعیت کاملا مشابه به لحاظ حقوقی، دو موضع متفاوت و متضاد را اتخاذ می کنند. برای نمونه مواضع اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا در مقابل تحولات سوریه ، بحرین و یمن این دوگانگی را به‌وضوح نشان می‌دهد، و عدم شناسایی استقلال کوزوو در بحران بالکان از سوی روسیه به بهانه مغایرت با اصل لزوم حفظ تمامیت ارضی کشور و اصل عدم مداخله در مقابل دفاع پرشورآن کشور از استقلال و تمامیت ارضی سوریه و محکوم ‌کردن مداخلات بیگانگان در آن کشور، با تهاجم نظامی روسیه به قلمرو حاکمیت اکراین در تعارض آشکار قرار دارد. الحاق کریمه و حضور نظامی روسیه به تجویز مجلس آن کشور و نادیده‌ گرفتن حاکمیت ملی کشور اکراین نقض آشکار حقوق بین‌الملل می باشد.مواضع اتخاذی روسیه نشان می‌دهد که آن کشورهیچ اعتقادی به حق تعیین سرنوشت ملت‌ها ندارد و دغدغه اصلی آن کشور اجرای قواعد حقوق بین‌المللی نیست ،بلکه هدف تامین منافع خود به بهای نادیده‌گرفتن استقلال و تمامیت ارضی کشورهای پیرامونی است. بحران اکراین نشان داد که حقوق بین‌الملل در مواجهه با قدرت های بزرگ چقدر ناتوان و زمینگیراست و شورای امنیت نیز هرجا که به داوری در مورد رفتار یکی از اعضای دایم خود فراخوانده می‌شود در آنجا اصول پایه حقوق بین‌الملل به ‌سادگی زیرپا گذاشته می‌شود گویی که رعایت اصول و قواعد حقوق بین‌الملل صرفا به شرط انطباق آن با منافع ملی قدرت های بزرگ ضروری است.هدف ما در این پژوهش،بررسی بحران اکراین و ریشه های آن و همچنین تحلیل و بررسی دکترین روسیه و اتحادیه اروپا در این بحران از منظر حقوق بین الملل با توجه به مواد منشورسازمان ملل متحد،اعلامیه جهانی حقوق بشر،میثاقین حقوق مدنی- سیاسی،کنوانسیونهای حقوق بشری،آرای دیوان بین المللی دادگستری وعملکردشورای امنیت می باشد که برمبنای تحلیلی -توصیفی انجام شده وبا استفاده ازمنابع کتابخانه ای،اسنادی و منابع اینترنتی گردآوری شده،بررسی گردیده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
واژه های کلیدی:بحران اکراین،حق تعیین سرنوشت،مداخله بشردوستانه، اصل حمایت،دعوت دولت حاکم برای حضور نظامی ،اتحادیه اروپا و دکترین تحریم
فصل اول :
مقدمه وکلیات
مقدمه
با بروز بحران های زنجیره ای در خاومیانه (بهار عربی )وبا سرنگونی حکومت طرف منازعه غرب در لیبی ،تغییرحکومت های تاریخ مصرف گذشته در تونس و مصر ، بروز بحران در سوریه که حیات خلوت روسیه در خاورمیانه محسوب می شد وتنها پایگاه دریایی روسیه در مدیترانه در آن کشور واقع شده ،خواسته های غرب در این منطقه - که بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثمانی هرگز روز خوش ندیده و همیشه با تنش وکشمکش مواجه بوده- ،تامین گردید. شروع بحران داخلی اکراین در نوامبر۲۰۱۳ و الحاق کریمه به روسیه توجهات بین المللی را معطوف اکراین نمود،گسترش بحران آن کشور از کی یف به شبه جزیره کریمه در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۴ و اعلام استقلال جمهوری خود مختار کریمه در ۱۱ مارس ۲۰۱۴ و متعاقب آن با برگزاری رفراندوم و الحاق به روسیه در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ در زیر لوای حق تعیین سرنوشت ، عملا” بحران اکراین را از یک بحران داخلی ( صاحبان قدرت) ومنطقه ای ( بین روسیه واکراین) به یک بحران تمام عیار بین المللی (روسیه وغرب ) تبدیل کرد. قدرت نمایی روس ها در کریمه و متعاقب آن نا آرامی ها خونین در ایالت های شرقی اکراین ، اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا را وادار به واکنش های تند دیپلماتیک،ازجمله اخراج روسیه از گروه کشورهای صنعتی (G8) و تقابل در قالب دکترین تحریم نمود.از سوی دیگر تاکید کرملین به حمایت از روس تبارها و دست آویز حقوقی قرار دادن حمایت از روس تباران در اکراین به بهانه در معرض تروریسم وپاکسازی قومی بودن زنگ خطر جدی متوجه سایر جمهوری های جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی را بصدا در آورد و باعث ایجاد نگرانی در این جمهوری ها از قبیل آذربایجان، گرجستان، ازبکستان و حتی قزاقستان طرفدار روسیه گردید.
با الحاق کریمه به روسیه ،تغییر مرزهای جغرافیایی در دریای سیاه ودگرگونی وضعیت ژئوپو لتیکی این دریا ،این منطقه بار دیگر به مرکز مناقشه روسیه وغرب تبدیل شد.بعد از وقوع انقلاب های رنگی در این حوزه جغرافیایی در طی سال های ۲۰۰۳ و۲۰۰۴ مخصوصا” انقلاب نارنجی در اکراین که منجر به روی کار آمدن طرفداران غرب در این کشور شد و کفه ترازوی قدرت را به نفع غرب سنگین نمود،از آن روز به بعد این موضوع باعث بروز تنش خزنده و زیر پوستی بین روسیه وغرب گردید. این تنش و رقابت پنهان بعد از رخدادهای نوامبر ۲۰۱۳ که منجر به سقوط دولت ویکتور یانوکویچ طرفدار روسیه گردید وارد فاز جدیدی شد و با گسترش بحران کی یف به کریمه ، جنگ سرد نوین بین دو بلوک قدرتمند نظامی جهان (روسیه وغرب) شکل گرفت. روسیه بر آن است تا جهان را متقاعد کند که جهان تک قطبی عملا” فروپاشیده و بعد از مارس ۲۰۱۴ دنیای متفاوتی از لحاظ توازن قوا در روابط بین المللی شکل گرفته که بر گرفته از تعاریف و برداشتهای حقوق بین المللی است که جهان غرب خود مبدع آن در بحران های بین المللی و منطقه ای همانند بحران کوزو وبهار عربی بوده است.
با گذشت هر روز از شروع بحران اکراین،اختلافات روسیه وغرب عمیق ترمی شود.اقدامات وقرارهای اتحادیه اروپا در قبال بحران اکراین و تقابل و حضور فزاینده روسیه درمنطقه شرق آن کشور و شمال دریای سیاه بار دیگراین منطقه را به یکی از کانون های بحران بین المللی تبدیل کرده است. گرچه با وقوع انقلاب های رنگین در اروپای شرقی در طی سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ علی الخصوص انقلاب نارنجی اکراین،سیاست های توسعه طلبانه اتحادیه اروپا بسوی شرق ودخالت ناتو در بحران کوزو در سال ۱۹۹۹با چراغ سبز شورای امنیت گمان آن می رفت موازنه قدرت در منطقه به سود غرب وبه ضرر روسیه تغییر یافته است.اما با گذشت زمان،ناتوانی غرب گرایان در تامین حداقل خواست های انقلابیون ، فساد گسترده در بین حاکمان منطقه و ساختار اجتماعی جوامع اروپای شرقی مخصوصا اکراین با تنوع قومیتی و مذهبی ( روس تباران، کاتولیک های مرکز وغرب و ارتدوکس های شرق آن کشور) از یک سو و رهایی روسیه از بحران داخلی (بحران اقتصادی و بحران هویتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی) با افزایش قیمت نفت و ثبات مدیریتی با روی کار آمدن پوتین ، بار دیگر نقش روسیه دراین منطقه را پر رنگ نمود و با روی کار آمدن دولت طرفدار روسیه در انتخابات ۲۰۱۰ اکراین این نقش پر رنگ تر هم گردید.بحران اکراین نشان داد که حقوق بین‌الملل در مواجهه با قدرت های بزرگ چقدر ناتوان و بی‌مقدار است و شورای امنیت نیز در برخورد با اعضای دایم خود صلح وامنیت بین المللی را بسادگی قربانی می کند. گویی که رعایت اصول و قواعد حقوق بین‌الملل صرفا به شرط انطباق آن با منافع ملی قدرت های بزرگ ضروری است.از انجائیکه امور جهانی امروزه به‌طور تنگاتنگی به همدیگر گره خورده است و هر نا امنی و بحرانی در یک گوشه از جهان سریعا به مناطق دیگر منتقل می‌شود وصلح وامنیت بین المللی رابه مخاطره می اندازد و اگر طرفین یا احدی از طرفین منازعه اعضای دایم شورای امنیت باشد متاسفانه آن شورا عملا"به عنصر بی خاصیت تبدیل می شود. از اینرو مساله بسیار حیاتی و حائز اهمیت در این میان ضرورت بازنگری در ساختار شورای امنیت برای اعاده و حفظ صلح و امنیت بین المللی است.
در این نوشتار سعی می کنیم به دو سوال مهم و اصلی این پژوهش از منظر حقوق بین الملل پاسخ قانع کننده ای بیابیم ،اولا” دکترین روسیه در بحران اکراین چه بوده است ؟ ثانیا” اتحادیه اروپا درقبال بحران اکراین به چه دکترینی متوسل شده است ؟ از اینرو در این پژوهش سعی خواهیم کرد در ۶ فصل به تشریح ،بررسی و تحلیل بحران اکراین بپردازیم.درفصل اول ضمن آشنایی اجمالی با تاریخ و جغرافیای سیاسی آن کشور به بررسی چگونگی شکل گیری وریشه های بحران اکراین می پردازیم .
مقامات روسیه همواره تاکید کرده اند که اقدامات آنها در اکراین مطابق با اصول حقوق بین الملل بوده است.از اینرو برای راستی آزمایی ادعاهای روسیه مبنی بر تطابق اقداماتشان با اصول حقوق بین الملل در ۴ فصل اقدامات و دکترین روسیه در بحران اکراین را با توجه به اهداف و مواد منشور سازمان ملل متحد ،آرای دیوان بین المللی دادگستری ، اقدامات عملی شورای امنیت و اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسناد مرتبط با آن،تحلیل و بررسی می کنیم . نهایتا” در فصل ششم دکترین اتحادیه اروپا در قبال بحران اروپا را از منظر حقوق بین الملل بررسی وسعی خواهیم نمود در این اثنا به سوالات فرعی یگری نیز پاسخ دهیم که:آیا حضور نظامی روسیه در خاک اکراین منطبق با حقوق بین الملل می باشد یاخیر؟این اقدامات در حقوق بین الملل با «اصل لزوم حفظ تمامیت ارضی» کشور ها و «اصل تساوی حاکمیت ها » تعارض دارد یا خیر؟ جایگاه حقوقی برگزاری رفراندوم جدایی به استناد «اصل حق تعیین سرنوشت مردم» درشبه جزیره کریمه و الحاق به خاک روسیه چگونه است؟ «اصل حمایت از اتباع »و «مداخله بشر دوستانه» درچه مواردی ازمشروعیت قانونی برخوردار است؟ عکس العمل غرب وروسیه در پرونده های مشابه درموارد گذشته چه بوده است؟ آیا اقدامات یک جانبه اتحادیه اروپا با حقوق بین الملل هم خوانی دارد یا خیر؟آیا تحریم های اعمال شده اتحادیه اروپا بدون جواز شورای امنیت سازمان ملل متحد از مشروعیت قانونی برخوردار است؟ نظرمنشور سازمان ملل در خصوص اعمال تحریم های فرا قطعنامه ای چیست؟عملکرد شورای امنیت در بحران اکراین چگونه بوده است؟
روش تحقیق این پژوهش تحلیلی – توصیفی و با بهره گرفتن از منابع کتابخانه ای ،اسنادی واینترنتی می باشد.
بخش اول :آشنایی اجمالی با کشور اکراین[۱]
۱-۱-۱ ) جغرافیای سیاسی
اکراین از کشورهای اروپای شرقی است. این کشور از شرق با روسیه؛ در شمال با بلاروس؛ از غرب با لهستان، اسلوواکی و مجارستان؛ از جنوب شرقی با رومانی و مولداوی هم مرز است و در جنوب آن دریای سیاه و دریای آزوف قرار دارد و پایخت آن شهر کی‌یف می‌باشد نوع حکومت اکراین جمهوری بوده که از ۲۴ استان تشکیل شده‌است و دارای یک بخش خودمختار (کریمه) نیز می‌باشد( بود ).
۱-۱-۲) حکومت و سیاست
نظام سیاسی اکراین، جمهوری ترکیب شده نیمه پارلمانی، نیمه ریاست جمهوری است که در آن قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه مستقل می‌باشند و رئیس جمهور در یک انتخابات عمومی برای ۵ سال به عنوان رئیس دولت انتخاب می‌شود.
۱-۱-۳ ) نظامی
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اکراین بعد از روسیه دارای بزرگترین ارتش در اروپا است.اکراین صاحب ۰۰۰/۷۸۰ سرباز در خاک خود و سومین زرادخانه تسلیحات هسته‌ای در جهان شد. در ماه می۱۹۹۲ در حالی که اکراین با تحویل تسلیحات هسته‌ای خود به روسیه برای دفن موافقت کرده بود، پیمان کاهش سلاح‌های اتمی را امضا نمود تا به عنوان یک کشور بدون سلاح اتمی به عضویت در پیمان‌نامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در آید. اکراین این پیمان را در سال ۱۹۹۴ در دوران ریاست جمهوری لئونید کوچما، به تصویب رساند و در سال ۱۹۹۶ به یک کشور فاقد سلاح اتمی تبدیل شد.اکراین تاکنون کشوری بدون تسلیحات اتمی شناخته شده است.
۱-۱-۴ ) اقتصاد
اکراین پس از روسیه پهناورترین کشور اروپاست. با ذخیره وسوسه انگیزی از معادن فلزی ارزشمند. نیمی از آهن و فولاد کل شوروی از اکراین بدست می‌آمد. چهل درصد از کل سنگ منگنز دنیا در دوران شوروی از اکراین صادر می‌شد. به این فهرست، منابع ذغال سنگ، جیوه، تیتانیوم و نیکل را هم باید فزود. اکراین یکی از مهمترین کشورهای معدنی دنیاست که هم از نظر تنوع و هم حجم ذخایر در دنیا کم نظیر است. گفته می‌شود ۸۰۰۰ معدن از ۹۰ کانی ارزشمند در سراسر خاک اکراین وجود دارد.بر خلاف بیشتر کشورهای معدنی که کشاورزی خوبی ندارند اکراین صاحب نوع بسیار حاصلخیزی از خاک هم هست. این خاک که بنام خاک سیاه (یا چرنوزیوم) معروف است حاصلخیز ترین خاک کره زمین است و در روسیه و کانادا نیز یافت می‌شود. اکراین صاحب یک چهارم از خاک سیاه کره زمین است. این خاک استثنایی و حاصلخیز، یکی از سرمایه های ملی اکراین است. کشاورزی در این خاک بدون کود انجام می‌شود. کشاورزان اکراینی می‌گویند سربازان نازی در جنگ جهانی دوم این خاک را با خود به آلمان می‌بردند.
موقعیت ژئوپولتیک اکراین برای غرب هم بی نظیر است. مرزهای اکراین تنها ۶۰۰ کیلومتر تا مسکو فاصله دارند. در زمان جنگ سرد رسیدن پای غرب به این فاصله از قلب بلوک شرق رویایی بیش نبود. اکراین یکی از سرنوشت سازترین حلقه های غرب در زنجیره مهار روسیه است.علاوه بر همه این امتیازات بالقوه، اکراین گلوگاه انرژی اروپا هم هست. ۲۵ کشور اروپایی، وارد کننده گاز از روسیه هستند و همه خط لوله‌ها به جز یکی از خاک اکراین می‌گذرند. این یعنی اکراین گلوگاه درآمد گازی روسیه نیز هست. در روز اول ژانویه سال ۲۰۰۶، روسیه شیر خطوط صادرات گاز از خاک اکراین را در پی اختلاف بر سر حق ترانزیت، بست. البته روسیه و اکراین پس از چهار روز به تفاهم اولیه رسیدند. اما اصل اختلاف پابرجا ماند. سه سال بعد در ژانویه ۲۰۰۹، بار دیگر شیر گاز بسته شد و قربانی این اختلاف هم صنایع اروپایی بودند. اروپا هنوز سرمای شب های بدون گاز، به خاطر بسته شدن این گلوگاه را به خوبی به یاد دارد. در آن سال ۱۸ کشور اروپایی افت فشار یا قطع کامل جریان گاز را گزارش کردند.در حال حاضر اتحادیه اروپا تقریباً ۱۸.۷ تریلیون فوت مکعب گاز در سال مصرف می‌کند که ۱۶% آن از خاک اکراین ترانزیت می‌شود. پس عجیب نیست که این کشور فقیر (از نظر مالی) تا این اندازه مهم است و همین اهمیت است که جامعه اکراین را دچار دو دستگی کرده.در زمان شوروی، اقتصاد اکراین دومین اقتصاد بزرگ اتحاد جماهیر شوروی بود و یک بخش صنعتی و کشاورزی مهم به حساب می‌آمد. پس از فروپاشی شوروی، نظام اقتصاد با برنامه این کشور به سمت یک اقتصاد بازاری تغییر کرد که روند این انتقال برای اکثریت جامعه که دچار فقر بودند، بسیار دشوار بود. پس از فروپاشی شوروی اقتصاد اکراین به شدت محدود شده و زندگی روزانه برای یک فرد معمولی که در اکراین زندگی می‌کرد بسیار دشوار بود. تعداد قابل توجهی از روستاییان بوسیله غذایی که خودشان می‌کاشتند زندگی می‌کردند، برخی نیز دو یا چند شغل داشتند و از طریق مبادله کالا با کالا ، مایحتاج اولیه‌شان را تهیه می‌کردند.
۱-۱-۵ ) تقسیمات کشوری
کشور اکراین به ۲۴ اوبلاست (استان) و استان‌های اکراین به نوبه خود به ۴۹۰ رایون (بخش) تقسیم شده‌اند. اکراین دارای یک منطقه خودمختار به نام کریمه می‌باشد(بود) و شهر سواستوپول به لحاظ موقعیت نظامی خاص از وضعیت قانونی ویژه‌ای برخوردار است. روز جمعه، ۱ فروردین ۱۳۹۳ (۲۱ مارس ۲۰۱۴)، ولادیمیر پوتین، رییس جمهور وقت روسیه، مصوبه پارلمان روسیه در مورد الحاق شبه جزیره کریمه به خاک این کشور را امضا کرد و به این ترتیب، این مصوبه از نظر قوانین روسیه رسمیت یافت.اکراین با ۵۵۰/۶۰۳ کیلومتر مربع مساحت و ۷۸۲/۲ کیلومتر خط ساحلی چهل و چهارمین کشور بزرگ جهان و پس از روسیه دومین کشور وسیع در اروپا است.
این کشور از زمین‌های مسطح و دشت‌های حاصلخیز (یا استپ) تشکیل شده‌است که از میان آن‌ها رودخانه‌هایی چون دنیپر، سورسکی دونتس، دنیستر و بوگ جنوبی می‌گذرند و به دریای سیاه و دریای کوچک آزوف منتهی می‌شوند. در جنوب غربی اکراین دلتای رود دانوب در مرز این کشور با رومانی قرار گرفته‌است. تنها کوه‌های این کشور بخشی از رشته کوه‌های کارپات می‌باشد که بلندترین نقطه آن در اکراین، کوه هورلا است که ۰۶۱/۲ متر ارتفاع دارد و در شبه جزیره کریمه نیز رشته کوه‌های کریمه تا ساحل جنوبی کریمه امتداد دارد.
اکراین دارای آب و هوای معتدل قاره‌ای است، هرچند در سواحل جنوبی کریمه شرایط آب و هوایی مدیترانه‌ای وجود دارد. بارش باران در نقاط مختلف اکراین متفاوت است، بطوری که بیشترین میزان بارش در شمال و غرب این کشور صورت می‌گیرد و کمترین میزان بارش در شرق و جنوب شرقی است، بطور مثال بارش سالیانه در منطقه غربی حدود ۲۰۰/۱ میلی‌متر است، در حالی که بارش سالانه در کریمه ۴۰۰ میلی‌متر می‌باشد.
۱-۱-۶ )آموزش وجمعیت
طبق قانونی اساسی اکراین، تمام شهروندان اکراینی از تحصیل رایگان برخوردار هستند.جمعیت این کشور بالغ بر ۲۲۶/۱۷۹/۴۶ نفر می‌باشد با توجه به آن که بیشتر نواحی صنعتی در شرق و جنوب شرقی اکراین واقع شده‌اند، تراکم جمعیت در این نواحی بیشتر است، همچنین ۶۷٪ از جمعیت اکراین نیز در مناطق شهری زندگی می‌کنند.
طبق سرشماری سال ۲۰۰۱ اکراین، ۷۸٪ از جمعیت اکراین را نژاد اکراینی و مابقی را نژادهای روسی (۱۷٪)، بلاروسی (۶/۰%)، مولداوی(۵/۰٪)، تاتارهای کریمه (۷/۰٪)، بلغارها (۴/۰٪)، مجارستانی (۳/۰٪)، رومانیایی (۳/۰٪)، لهستانی (۳/۰٪) یهودیان (۲/۰٪)، ارامنه ((۲/۰٪)، یونانی ها (۲/۰٪) تشکیل می‌دهند.
۱-۱-۷ ) دین و مذهب
تا سال ۹۸۸ میلادی ساکنین اکراین فعلی نیز به مانند بسیاری از مردم اروپا بت پرست بودند ولی با پذیرش آئین مسیحیت از سوی پرنس ولادیمیر این کشور نیز مسیحی شد. در سال ۱۰۵۴ به دنبال تکفیر متقابل پاپ روم و پاتریاک بیزانس مذهب ارتدوکس توسط پاتریاک بیزانس به وجود آمد و کشورهای زیادی از جمله اکراین ارتدوکس گردیدند و به همین دلیل بیشتر مردم اکراین تابع کلیسای ارتدوکس بوده و اقلیتی تابع کلیسای کاتولیک می‌باشند که بیشتر ساکن نواحی غرب اکراین هستند. علاوه بر ارتدوکسها و کاتولیک‌ها، پیروان مذهب پروتستان و برخی فرق مسیحی دیگر نیز در اکراین وجود دارند. یهودیان هم دارای کنیسه‌های مختلف هستند (در کیف ۲ کنیسه) که مراسم مذهبی خود را انجام می‌دهند.
حدود ۲/۹۶ درصد جمعیت اکراین مسیحی هستند و پس از آن اسلام با ۷/۰% درصد و یهودیت ۶/۰%درصد و سایر ادیان ۵/۲ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهنداز زمان فروپاشی اتحاد شوروی، هیچیک از دولتهای حاکم بر اکراین قوانین لازم برای حمایت و دفاع از زبان، مذهب و سایر حقوق اقلیت های ساکن این کشور را تصویب نکرده اند. از آغاز درگیری‌ها در شرق اکراین، احساسات ضد یهودی در شرق این کشور بالا گرفته است. گفته می‌شود این نگرش با پخش اعلامیه هایی از طرف جمهوری مردمی دونتسک (وابسته به دولت روسیه) دامن زده می‌شود.
۱-۱-۸ ) زبان
زبان مردم اکراین از گروه زبان‌های اسلاو شرقی است و شباهت زیادی به زبان روسی دارد. به عبارت دیگر لغات مورد استفاده در زبان اکراینی بیشتر بر گرفته از زبان لهستانی است ولی دستور زبان آن به مانند زبان روسی می‌باشد. زبان روسی بیشترین رواج را پس از زبان اکراینی در این کشور دارد. الفبای زبان اکراینی نظیر زبان روسی سیریلیک می‌باشد و تفا وت میان این دو اندک است.
© - Copyright hotels-world.com Travel Info / hotels-europe.com
بخش دوم : تاریخ اکراین
۱-۲-۱ ) تاریخ اولیه اکراین[۲]
در دوران باستان یعنی از دویست سال قبل از میلاد تا حدود دویست سال بعد از میلاد بخش عمده ای از اکراین امروزی تحت نفوذ وسیطره اقوام سکاها [۳]بود.(سَکاها دسته‌ای از مردمان کوچ‌نشین ایرانی تبار بودند که محل زندگی آنان از شمال به دشت‌های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر ودریاچه آرال، از خاور به ترکستان چین و از باختر تا رود دانوب می‌رسید.  سکاها از شاخه‌های‌ نژاد هند و اروپایی‌ بودند. سکاها برای اولین بار در سده هشتم پیش از میلاد در تاریخ نمایان شدند. با اینکه برخی از محققین سکاها را از هون ها و برخی ترک می دانند اما بیشتر پژوهشگران هم داستانند که سکاها جزء هند و اروپاییان و احتمالا از نژاد ایرانی هستند.) که بعدها این اقوام توسط قوم سرمتی ها آواره شدند(سَرمَت یا سرم ها یکی از مجموعه اقوام باستانی ساکن استپ ‌های جنوب روسیه بودند.سرمت ها قومی ایرانی‌زبان بودند و شاخه ‌های از سکاها بشمار می ‌آمدند. البته به مروز زمان نام سرمت به مجموعه بزرگی از ایل ‌های با تبارهای گوناگون اطلاق شد ولی قوم غالب در میان آنها بویژه در منطقه جنوبی «سرمتستان» قوم ایرانی‌ تبار بود.)[۴] در اوایل عصر مسیحیت، یک سری از مهاجمان (Goth ها، هون، Avars) که عمدتا” از نژاد اسلاو بودند با تصرف استپ های اکراین، تا قرن ۷ میلادی در این سرزمین حاصلخیز ساکن شدند.(هون ها دراصل مغول بودند و به زبان آلتایی سخن می گفتند. بعضی منابع هون ها را قوم بزرگی از تورانیان می دانند که چند قرن قبل از میلاد در مغولستان حکومتی قدرتمند تشکیل داده بودند.در قرن اول میلادی حکومت هون ها در مغولستان منقرض شد و بخشی از مردم آن به سمت غرب مهاجرت کردند)[۵].در قرن ۹ میلادی تا قبل از قرن ۱۳ اکراین تحت سیطره حکومت قدرتمند روسی کی یفی[۶] قرار داشت تا اینکه این حکومت توسط مغول ها سرنگون شد.در اواسط قرن ۱۴ اکراین به صحنه رقابت لهستان و لیتوانی تبدیل وبین آنها تقسیم می شود و از این زمان بخش غربی اکراین تحت فشار لهستانی های در حمایت ازکلیسای کاتولیک در مقابل کلیسای ارتدوکس که تحت حمایت کلیسای ارتدوکس یونان وروسیه بود بیشتر رنگ کاتولیکی گرفت.در این گذر به علت نبود حکومت قدرتمند مرکزی جنوب اکراین نیز به کنترل تاتارها درآمد و همچنین در سال ۱۴۷۸ میلادی بخش ساحل دریای سیاه و شبه جزیره کریمه نیز به بعلت در خواست تحت الحمایگی خان کریمه از امپراطوری مسلمان عثمانی این بخش نیز عملا” در اشغال امپراطوری عثمانی قرار گرفت .” بدین ترتیب بخش شرقی اکراین ارتدوکس مذهب ؛بخش غربی کاتولیک مذهب و جنوب آن نیز مسلمان مسلک شدند. از این تاریخ به بعد تخم اختلاف در سرزمین اکراین کاشته شد و هر زمان به بهانه ای باعث بروز تنش و کشمکش بین طرفداران آنها گردیده که ظاهرا تا به امروز نیز ادامه دارد.”
۱-۲-۲ ) مبارزه برای استقلال
اصطلاح اکراین، که در لغت به معنا و عنوان “در مرز” و یا “مرز"، ترجمه شده از قرن ۱۶ به بعد مصطلح شد و عمومیت یافت . در آن زمان حکومت مشتر ک المنافع لهستان، لیتوانی با تزار روسیه بر سر اکراین و تسلط و کنترل براین منطقه وسیع حاصلخیز رقابت داشتند و اکراین مرز کشمکش این دو قدرت بزرگ منطقه ای بود. حکومت لهستانی هر روز شرایط سخت تری را به اکراینی ها تحمیل می کرد و به آزار و اذیت مذهبی می پرداخت که منجر به فرار بسیاری از اکراینی ها به بخش جنوبی رود دنیپر شد تا اینکه این فراریان که با عنوان قزاقها[۷]، که اقتباسی از یک کلمه ترکی (قزاق) به معنی “ماجراجو.” شناخته می شدند در سال ۱۶۴۸ به رهبری یکی از این قزاقها بنام هتمن بوهدان چمی لنیچکی[۸] انقلابی عظیم علیه سلطه لهستانی ها به راه انداختند .این واقعه از مهمترین رخدادهای استقلال طلبی اکراینی ها در طول تاریخ آن کشور محسوب می شود.با این وجود بوهدان در جنگ با لهستانی ها شکست خورد و به ناچار به دربار تزار روسیه پناه برد. با امضای قرارداد پری اسلاول[۹]و با اعطای امتیازاتی به تزار مقرر شد که روسیه از اکراینی ها در مقابل لهستانی ها دفاع نماید. از این زمان نفوذ روسیه در اکراین شروع شد.بعد از امضای قرار داد متارکه آندروسو[۱۰] بین روسیه و لهستان در سال ۱۶۶۷ اکراین به دو منطقه نفوذ تقسیم شد.شرق رودخانه دنیپر از جمله کی یف تحت نفوذ روسیه واقع شد.آخرین والی اکراین نیز در سال ۱۷۶۴ توسط ملکه کاترین(ملکه تزار روسیه) مجبور به استعفا شد و بدین ترتیب استقلال سیاسی اکراین نیز خاتمه یافت.
در اواخر قرن هیجدهم امپراطوری اتریش جای لهستان را در مناطق غربی گرفت وسهم روس ها از سرزمین اکراین به ۸۰ درصد رسید و ما بقی ۲۰ درصد حوزه نفوذ اتریش گردید.استعمارروسیه در قرن ۱۹ اقدام به استخراج زغال سنگ در استپ های اکراین نمود و درسال۱۸۷۰ بزرگ ترین منطقه صنعتی استخراج زغال سنگ اکراین در این منطقه تاسیس شد. با وجود ممنوعیت در استفاده از زبان اکراینی در مدارس و در نشریات توسط روسیه ، در اواخر قرن ۱۹ جنبشی برای احیای فرهنگ ملی و زبان اکراینی شکل گرفت و در راستای اتحاد همه سرزمین های اکراین و استقلال اکراین با حمایت امپراطوری اتریش – مجارستان جنبش ناسیونالیستی اکراینی اقداماتی در مبارزه با استعمار روسیه انجام دادند. این جنبش توسط گروه مخفی بنام هرومداس[۱۱] آموزش می دید و بارها توسط تزار روسیه سرکوب گردید.
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ کمونیست ها به رهبری لنین در روسیه که منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی تزارو خاندان رومانوف گردید،با توجه به اعلامیه حقوق ملل روسیه[۱۲]( این اعلامیه که در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷ اعلام شد به ملل غیر روس حقوق کامل خود مختاری اعطا کرد از جمله آزادی جدایی از روسیه وتشکیل دولتی مستقل .اولین کشوری که از این اعلامیه بهره برداری کرد فنلاند بود که استقلال خود را در ۲۳ نوامبر ۱۹۱۷ اعلام کرد . پس از آن لیتوانی در ۲۸ نوامبر،لتونی در ۳۰ دسامبر، اکراین در ۹ ژانویه ۱۹۱۸،استونی ۲۴ فوریه ،کشورهای ماورای قفقاز ۲۲ آوریل و لهستان در ۳ نوامبر ۱۹۱۸ به استقلال دست یافتند.) در ژوئن همان سال از سوی بلشویک ها حکومت جمهوری سوسیالیستی اکراین با بیانیه استقلال ۹ ژانویه ۱۹۱۸ دراین کشور شکل گرفت و میخائیلو هروشوسکی[۱۳]بعنوان رئیس جمهور و وینی چینکو[۱۴] به سمت نخست وزیر انتخاب شدند.در جریان جنگ جهانی اول( از اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ ) اکراین به یکی از صحنه های اصلی نبرد تبدیل و تعداد بسیار زیادی اکراینی در جریان جنگ کشته شدند.تنها نتیجه جنگ جهانی اول برای اکراین تضعیف امپراطوری ها و ایجاد فرصتی برای تحصیل استقلال بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 08:50:00 ب.ظ ]




 

بنابراین، در هر صنعت، پژوهش، بر روی شرکت معرفی شده انجام می گردد و برای شناسایی سری های زمانی مشابه نیز از شرکت های موجود در همان صنعت استفاده خواهد شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

۳-۳- پیش پردازش داده ها

همانگونه که شرح داده شد، برای هر یک از سه شرکت مذکور اندیکاتورهای تکنیکی به دست خواهد آمد و علاوه بر این سری های زمانی مشابه نیز شناسایی خواهند شد. بر طبق متدهای داده کاوی در ابتدا باید پیش پردازشی روی داده ها انجام گیرد و کاهش سطری صورت پذیرد، اطلاعات لازم ساخته شده و متغیرها و پارامترها شناسایی شوند و پس از آن برای جلوگیری از بیش برازش شبکه عصبی باید بر اساس متدهای داده کاوی کاهش ستونی نیز صورت گیرد.

۳-۳-۱- کاهش سطری داده ها

داده های به دست آمده در مورد هر شرکت و سری های زمانی مشابه آن باید در ابتدا مورد بررسی قرار گیرند تا داده های مغشوش[۲۳۴] و داده های پرت[۲۳۵] شناسایی و از میان پایگاه داده حذف گردند. داده های مغشوش شامل داده هایی هستند که اعداد آنها غیرمنطقی بوده و قابل استفاده نیستند و داده های پرت نیز همانگونه که گفته شد، دارای تأثیر به سزایی در کاهش دقت شبکه بوده و آن را دچار بیش برازش می کند. در این راستا همانگونه که در ادامه خواهیم دید، در ابتدا به حذف داده های مغشوش و سپس داده های پرت خواهیم پرداخت.

۳-۳-۱-۱- حذف رکوردهای مغشوش

همانگونه که گفته شد، داده های مورد نیاز این پژوهش عبارت از قیمت های بالا، پایین، بسته شدن و حجم معاملات. تعریف داده های مغشوش در یکی از سه حالت زیر رخ خواهند داد :

 

  • قیمت بالا کمتر از قیمت پایین باشد

 

  • قیمت بالا کمتر از قیمت بسته شدن باشد

 

  • قیمت بسته شدن کمتر از قیمت پایین باشد

 

مشخص است که بر طبق قواعد بالا، داده های با این وضعیت کاملا غیر منطقی بوده و به دلایل خطاهای ثبتی ایجاد شده اند و لذا از میان پایگاه داده حذف خوهند شد. علاوه بر این قسمتی از داده ها نیز اصلا ثبت نشده و یا به صورت غیر منطقی ثبت شده اند، برای مثال به جای اعداد NaN نوشته شده و یا رکورد خالی ثبت شده است. این موارد از داده ها نیز از میان پایگاه داده حذف خواهند شد.

۳-۳-۱-۲- حذف داده های پرت

برای شناسایی داده های مغشوش از حدود بلینگر[۲۳۶] استفاده می شود. حدود بلینگر در واقع حدود نوسانی[۲۳۷] هستند که بر روی یک میانگین متحرک قیمت زده می شوند. هنگامی که پراکندگی داده ها زیاد می شوند این حدود از هم باز شده و در هنگام کاهش این پراکندگی، حدود به هم نزدیک می شوند. فرمول کلی حدود بالا و پایین بلینگر در این تحقیق به شکل زیر هستند :
۳-۱
۳-۲
از آنجا که این حدود وابسته به واریانس قیمت های گذشته می باشد، می توان گفت که این اندیکاتور انتظارات سرمایه گذار را برای قیمت آتی با توجه به قیمت بیست دوره گذشته مشخص می کند و لذا در صورتی که داده ای از این حدود خارج شود، می توان گفت که داده پرت بوده و به علت خاصی رخ داده است. داده های پرت تأثیر به سزایی در کاهش دقت مدل و افزایش بیش برازش دارند و علاوه بر این به دلایلی رخ می دهند که قابل تشخیص نبوده و تکرار هم نمی شوند. بنابراین در تحقیقات با دو رویکرد به این داده ها پرداخته می شود؛ برخی آنها را تلطیف[۲۳۸] کرده و برخی آنها را حذف می کنند. در پژوهش حاضر، پس از تشخیص داده های پرت از طریق حدود بلینگر، این داده ها از پایگاه داده حذف می گردند و لذا رکوردی که شامل این داده است نیز به صورت کلی از میان داده ها پاک می شود.

۳-۳-۲- ساخت اطلاعات مورد نیاز

در این تحقیق، از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال و همچنین سری های زمانی مشابه به عنوان ورودی های شبکه عصبی استفاده می شود. در این بخش در ابتدا اندیکاتورهای بررسی شده در این تحقیق و سپس سری های زمانی مشابه که توسط داده کاوی سری های زمانی[۲۳۹] شناسایی می گردند، شناسایی می شوند. این مرحله به این دلیل پس از کاهش سطری انجام می گیرد که این اطلاعات بر پایه رکوردهای به دست آمده در مرحله اول ساخته شده و یا شناسایی می شوند و لذا در صورتی که داده های مغشوش یا داده های پرت در میان داده های ابتدایی وجود داشته باشند، این اطلاعات و متغیرها را نیز دستخوش تغییر و داده های مغشوش می نمایند.

۳-۳-۲-۱- ساخت اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال

همانگونه که در فصل دوم شرح داده شد، اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال حوزه بسیار وسیع و گوناگونی دارند و علاوه بر این می توانند به دلخواه سرمایه گذاران تغییر کرده و یا با ترکیب با یکدیگر، اندیکاتورهای جدیدی را تشکیل دهند. لذا باید توجه کرد که بررسی تمام اندیکاتورهای در دسترس سرمایه گذاران و جمع آوری آنها کاری تقریبا ناممکن است و علاوه بر این، هیچ سرمایه گذاری از تمام اندیکاتورها استفاده نمی کند. لذا در این تحقیق تعداد مشخصی از اندیکاتورها که در جدول ۳-۲ معرفی شده اند مورد استفاده قرار خواهند گرفت. لازم به ذکر است که این اندیکاتورها بر اساس اندیکاتورهای پرکاربرد شناسایی شده در ادبیات تحقیق انتخاب شده اند.
جدول ۳-۲ : اندیکاتورهای به کار رفته در پژوهش

 

اندیکاتور
شرح و کارکرد

 

ADL
با ترکیب قیمت و حجم معاملات، تعیین می کند که جریان پولی وارد شونده یا خارج شونده از سهم چقدر است

 

Aroon
با بهره گرفتن از دو اندیکاتور ارون بالا و ارون پایین، وجود روند در قیمت را تأیید یا رد می کند

 

Aroon oscillator
تفاوت دو اندیکاتور ارون بالا و ارون پایین را مشخص می کند

 

ADX
نشان می دهد که آیا روند خاصی در قیمت سهام در حال ایجاد شدن است یا خیر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ب.ظ ]




ارزش ذاتی امور پیچیده و مرکب، مانند زندگی، کاملاً بر اساس ارزش‌های ذاتی لذت­ها و الم‌هایی که در آن وجود دارد معین می­ شود.
گفته‌شده آریستپوس شاگرد سقراط به چنین دیدگاهی قائل بوده است. او که مؤسس مکتب کورنائی است لذت را هدف اخلاق می‌داند ولی افراط را در این زمینه نادرست می‌شمارد.(کاپلستون، ۱۳۶۸)
لذت‌گرایی محدود یا اپیکوری
اپیکور برخلاف آریستپوس کوشیده است تقریر عمیق­تری از لذت‌گرایی به دست دهد. به‌طور خلاصه می­توان اندیشه اخلاقی اپیکور را در پنج اصل خلاصه کرد:(مصباح یزدی، ۱۳۸۴)
لذت عبارت است از فقدان الم
لذت روحی به دلیل دوام بیشترش، بر لذت جسمانی ترجیح دارد و به همین دلیل برای از میان بردن الم فعلی یا اهمیت ندادن به آن، می‌توان از لذت روحی و عقلانی استفاده کرد.
پایان نامه
ارزیابی و سنجش عقلانی لذت‌ها و الم‌ها به ما این امکان را می‌دهد که از یک زندگی بهره­مند شویم که در آن لذت بادوام، بیشتر از درد گذرا باشد.
از امیال و خواسته‌های فراوان انسانی ما باید فقط آن دسته از امیال را ارضا کنیم که ضروری و طبیعی باشند.
هرچند لذت دارای خیر ذاتی است؛ اما امور دیگری از قبیل سعادت و مصلحت‌اندیشی را نیز می‌توان دارای خیر ذاتی دانست.
اپیکور با قبول اینکه لذت روحانی بر لذت جسمانی ترجیح دارد، معتقد بود بر‌آورد عقلانی در باب منابع لذت و درد دست‌یابی انسان را به زندگی‌ای که در آن لذت دیرپا بر درد گذرا غالب باشد، ممکن می‌سازد. (لارنسی سی، ۱۳۷۸).
میل، بنتام و نفع عمومی
چنانچه در دو تقریر گذشته از لذت­گرایی مشاهده شد، متعلق لذت در آن دو، خود شخص یعنی فاعل اخلاقی بود. اشکال عمده این نوع لذت‌گرایی این است که تنها لذت خود انسان را معیار درستی می‌شناسد. توجه به این نکته برای «جرمی بنتام «و شاگردش «جان استوارت میل «بسیار مهم بود که تنها لذت من نیست که اهمیت دارد بلکه سعادت یا نفع شخصی هرکسی که نسبتی با عمل من دارد نیز مهم است. این ایده پایه نظریه‌ای شد که علی‌رغم تفاوت‌های عمده‌اش با لذت­گرایی شخصی تقریری دیگر از لذت‌گرایی به دست دهد. بنتام و میل یک لذت‌گرا بودند و مانند نیاکان لذت‌گرایشان به این اصل اساسی معتقد بودند که لذت تنها خیر و الم تنها شر است. این نکته به‌وضوح در جملات آغازین کتاب مبانی اخلاقیات و قانون‌گذاری بیان‌شده است. در ابتدای این کتاب آمده: «طبیعت، بشر را تحت سیطره دو ارباب مطلق، لذت و الم قرارداده است. فقط به دلیل آن‌هاست که آنچه را باید انجام دهیم، خاطرنشان می‌کنیم و آنچه را می‌خواهیم انجام دهیم، تعیین می‌کنیم. «(پالمر، ۱۳۸۵).
لذت‌گرایی خاصی که این دو بدان قائل بودند به سودگرایی یا قاعده نفع عمومی مشهور است. اصل محوری در سودگرایی این است که اصول اخلاقی حاکم بر اعمال ما باید با توجه به تأثیرشان بر همه افراد ذی‌ربط داوری شوند، خواه به بیشترین سعادت برای بیشترین افراد بینجامد یا نه. ازنظر بنتام معیار اخلاقی درست اصل سود است و غایت اخلاقی که در تمام اعمال باید به دنبال آن باشیم همانا بیشترین غلبه ممکن خیر بر شر در کل جهان است. (فرانکنا، ۱۳۸۳).
تفاوت عمده لذت‌گرایی تبلوریافته در سود‌گرایی با لذت‌گرایی شخصی در این است که در سود‌گرایی لذت همه موردتوجه است. در این تقریر از لذت نکته بسیار مهم نحوه محاسبه لذت و تعیین بیشتر یا کمتر بودن آن است. بنتام هفت معیار را برای بررسی و اندازه ­گیری لذت‌ها معرفی می­ کند. پیش‌فرض اساسی سخن بنتام این است که لذت و الم‌های انسانی قابل‌اندازه‌گیری کمی‌اند و بدین ترتیب می‌توان بر اساس نوعی محاسبه اخلاقی حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد. حاصل جمع لذت‌ها یا الم‌های موردبحث منتظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بردارند.

محاسبه لذت ازنظر بنتام
محاسبه لذت در دیدگاه بنتام بر این نظر مبتنی است که لذت­ها و الم‌های انسانی قابل‌اندازه‌گیری‌اند؛ و بدین ترتیب می‌توان بر اساس نوعی «محاسبه لذت اخلاقی«حکم به صواب و یا خطا بودن اعمال کرد؛ حاصل جمع لذت­ها یا الم‌ها متناظر است با میزان لذت یا المی که این اعمال در بردارند. بنتام می‌پذیرد که تجربه لذت بسیار پیچیده است و لذت‌های خالص اندک شمارند و بالاخره این‌که بیشتر لذت‌ها با درد عجین شد‌ه‌اند. بر این اساس و با در نظر گرفتن همه این عوامل بنتام هفت شاخص برای محاسبه لذت معرفی می‌کند. وی معتقد است برای یک انسان فی‌نفسه بر طبق شرایط چهارگانه زیر مقدار لذت یا الم بیشتر یا کمتر خواهد شد: (فرانکنا، ۱۳۸۳).

 

    1. شدت

 

    1. مدت

 

    1. قطعیت یا عدم قطعیت

 

    1. نزدیکی یا دوری

 

زمانی که مقدار لذت یا المی به‌منظور ارزیابی گرایش عملی که به‌وسیله آن ایجادشده ‌است، ملاحظه می‌شود، باید به دو شرط زیر نیز توجه جدی کرد:(پالمر، ۱۳۸۵)

 

    1. بار‌آوری، یا امکان این‌که به دنبال آن، عواطفی از همان سنخ پدید ‌آید. به این معنا که اگر لذت باشد در پی آن لذت و اگر درد باشد در پی آن آلام پدید آید. به این معنا که این لذت چه میزان لذت دیگر به همراه خود به ارمغان خواهد آورد؟ یا برعکس.

 

    1. خلوص، یا امکان این‌که به دنبال آن عواطفی از سنخ متضاد پدید آید. به‌عنوان‌مثال اگر کسی مقداری پول پیدا کند یا بدزدد قطعاً به‌واسطه خرج کردن این پول لذتی خواهد برد اما لذت بردن او همچنین همراه است با دردی که به‌واسطه احساس گناه و شرمندگی برایش پدید‌ می‌آید؛ بنابراین می‌توان گفت این لذت، خالص نیست زیرا مقداری الم با خود به همراه دارد.

 

    1. گستردگی، آخرین شرط در محاسبه لذت تعداد افرادی است که مشمول لذت یا الم می‌شوند.

 

نظریهخواسته‌ها[۲۰]
بر اساسایننظریهنشاطوخوشبختیبهمعنایدستیابیبهخواسته‌هااستوزمانیکهفردخواستهخودتعریف«دستیابیبهشادیورهاییازغم«رادرقالبمی‌کندنظریهخواسته‌ها،نظریهلذت‌گراییرانیزدربرمی گیرد (سلیگمن،٢٠٠٢).
نظریهدستیابیبهارزش‌ها[۲۱]
بر اساسایننظریهنشاطیکاحساسفردینیست،بلکهواقعیتیمستقلازاحساساتفردیاستوعبارت استازدستیابیبهچیزهاییکهازنظرعمومواقعاًارزشمندبه‌حسابمی‌آیند. مثلاًاگرکودکانخیابانیاحساسنشاط،خوشبختیورضایتکنندممکناستبر اساسنظریهلذت‌گرایییانظریهخواسته‌هاشادوخوشبختبه‌حسابآیندامابر اساسایننظریه،افرادیشادوخوشبختقلمدادنمی‌شوند (دارلینگواستینبرگ،۱۹۹۳)
اگر درست بودن را به خوب بودن تعبیر کنیم، می‌توانیم سه نامزد اصلی برای نظریه ارزش لیبرالی تشخیص دهیم. نخستین نظریه که پیش‌تر مطرح شد کمال‌گرایی جان استوارت میل است. ازآنجاکه کمال‌گرایی نظریه‌ای درباره کنش صحیح است - اینکه درستی مشتمل بر چیزی است که میل «فایده به وسیع‌ترین معنای کلمه«می‌خواند، یعنی شکوفایی انسانی می‌توان کمال‌گرایی را رویکردی به اخلاقیات دانست. بااین‌حال، آشکار است که این رویکرد نظریه‌ای در باب ارزش یا خیر را نیز پیش‌فرض می‌گیرد: غایت ارزش انسانی شکوفایی شخصیت یا داشتن یک زندگانی خودمدار است. رقیب این نظریه عینیت‌گرایی ارزش، دو رویکرد لیبرال دیگر هستند: پلورالیسم (تکثرگرایی) و سوبژکتیویسم (ذهنی‌گرایی)
آیزایا برلین در دفاع مشهورش از آزادی منفی، تأکید می‌کند که ارزش‌ها یا اهداف، متکثر‌ند و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان یک درجه‌بندی موجه غیرشخصی از این اهداف ارائه داد. به‌علاوه، برلین می‌گوید که پیگیری یکی از اهداف ضرورتاً منجر به عدم تحقق دیگر اهداف می‌شود. به‌این‌ترتیب اهداف تصادم پیدا می‌کنند، یا به بیان رایج اقتصادی، پیگیری یک هدف ضرورتاً به بهای هزینه کردن فرصت پیگری دیگر اهدافی است که توافقی بر سر کم‌ارزش‌تر بودنشان نیست. پس هیچ شیوه غیرشخصی موجهی برای درجه‌بندی اهداف وجود ندارد و هیچ راهی نیست که بتوان به همه اهداف دست‌یافت. نتیجه اینکه هر شخصی باید خود را وقف اهدافی کند که بهای آن‌ها را با چشم‌پوشی از دیگر اهداف می‌پردازد. به‌این‌ترتیب، در نظر تکثرگرا، خودمداری، کمال یا شکوفایی ضرورتاً در مرتبه‌ای بالاتر از لذت‌گرایی، حفاظت از محیط‌زیست یا برابری اقتصادی قرار نمی‌گیرد. همگی این اهداف برای جلب نظر ما باهم رقابت می‌کنند، اما ازآنجاکه باهم ناسازگارند، هیچ گزینشی را نمی‌توان برای همگان درست انگاشت.
پلورالیست ذهنیت‌گرا نیست: اینکه ارزش‌ها بسیار، رقیب و ناسازگارند به‌منزله وابستگی‌شان به تجربه سوبژکتیو نیست؛ اما این ادعا از دیرباز بخشی از سنت لیبرال بوده که ارزش‌های شخص مبتنی بر تجربه اوست که از شخصی به شخص دیگر فرق می‌کند. در نظر هابز، امیال خود شخص است که برایش ارزشمندند. لاک هم یک «نظریه ذوقی ارزش«پیش می‌نهد (گاوس، ۱۹۸۶)
ذهن هم مانند ذائقه سلیقه‌های گوناگون دارد؛ تلاش برای خشنود کردن همگان با ثروت یا افتخار همان‌قدر عبث است که تلاش برای ارضای ذائقه همگان با پنیر یا خرچنگ؛ که گرچه نزد برخی بسیار مطبوع و لذیذ‌ند، برای دیگران به‌غایت تهوع‌آور و زننده‌اند: و بسیاری شکم‌گرسنه را به چنین غذاهایی که ضیافت آرای سفره دیگران است برتری می‌دهند. به همین سیاق، در نظر من فیلسوفان قدیم که بیهوده به دنبال این پرسش بوده‌اند که خیر غایی چیست؟ آیا ثروت است یا لذات جسمی، یا فضیلت است یا تأمل: و این تحقیق همان‌قدر بخردانه باشد که می‌پرسیدند بهترین طعم کدام است؟ آیا در سیب است، در سرب است، یا در گردو؛ و بر این پایه فرقه‌هایی درست کنند؛ زیرا … طعم‌های مطلوب بستگی به خود چیزها ندارند، بلکه مطلوبیتشان در این یا آن غذای خاص است که در آن تنوع بسیار است.
کمال‌گرا، تکثرگرا و ذهنیت‌گرا در یک نکته کلیدی اتفاق‌نظر دارند: اینکه سرشت ارزش چنان است که مردم شیوه‌های زندگی گوناگونی را پی می‌گیرند. برای کمال‌گرا، علت این گوناگونی این است که هر فردی قابلیت‌های یکه‌ای دارد که ارزش او در شکوفایی آن‌هاست؛ برای تکثرگرا، علت تفاوت شیوه‌های زندگی این است که ارزش‌ها بسیار و ناسازگارند و هیچ حیاتی نمی‌تواند واجد همگی ارزش‌ها باشد، یا از میان آن‌ها دست به‌گزینشی مقبول همگان بزند؛ و به نظر ذهنیت‌گرا، علت تفاوت در این است که ارزش‌های ما ناشی از میل‌ها یا سلیقه‌هایمان است که از فردی به فردی دیگر فرق می‌کنند. پس هر سه این دیدگاه‌ها مدافع این ایده اصلی لیبرال هستند که مردم بخردانه شیوه‌های زیست بسیار گوناگونی را پی می‌گیرند؛ اما این فهم‌ها از خیر به‌خودی‌خود بر سازنده یک اخلاق لیبرالی تمام‌عیار نیستند، زیرا برای پیوند دادن نظریه ارزش لیبرالی با هنجار تساوی آزادی، برهانی دیگر لازم می‌آید. مسلماً در نظر برلین چنین برهانی بسیار سرراست است: چندگانگی ذاتی اهداف نشانگر اهمیت سیاسی آزادی است (کوسیس: ۱۹۸۰). برلین استدلال می‌کند که بزرگ‌ترین ایدئال بشری، تضمین میزانی از آزادی منفی برای همگان است، چراکه اصل «اهداف آدمیان بسیارند«را به رسمیت می‌شناسد و هیچ‌کس نمی‌تواند گزینشی کند که مقبول همگان باشد؛ اما چنین می کند که به‌آسانی نتوان تساوی آزادی و حقوق افراد را از تکثر اهداف مردمان نتیجه گرفت؛ در اینجاست که ذهنیت‌گرایان و تکثرگرایان غالباً به روایت‌هایی از قرارداد گرایی اخلاقی متوسل می‌شوند. منظور آن‌کسانی را هم که تأکید می‌کنند که لیبرالیسم در غایت خود یک نظریه نیهیلیستی است، می‌توان چنین تعبیر کرد که این نتیجه‌گیری موفقیت‌آمیز نیست: به نظر اینان، لیبرال‌ها در نظریه‌های ذهنیت‌گرا یا تکثرگرا گیرکرده‌اند، یعنی نمی‌توانند برابری حقوق و آزادی‌ها را نتیجه بگیرند.
نظریهنشاطوخوشبختیواقعی[۲۲]
بر اساسایننظریهسهنوعمنبعبراینشاطوخوشبختیوجودداردکهعبارت‌انداز:لذایذزندگی،دلبستگیهایزندگیوکارهایمفیدهدفمند.دومورداولسلیقه‌ایهستندوبهبرداشتشخصیفردازوقایعورویدادهایزندگیبستگیدارنداماموردسومبهنظرسلیگمنبهمعنایانجامکارهاییاستکهبه‌منظور دستیابیبهارزش‌هاصورتمی‌گیرندوهدفیفراترازارضایتمایلاتفردیرادنبالمی‌کنند. بهنظرسلیگمنخوشبختیتلفیقیازسهموردفوقبهشمار می‌رودوخوشبختیواقعیزمانیحاصل می‌شود کهفردبهاینسهمنبعخوشبختیدست‌یافتهباشد (سلیگمن،۲۰۰۲).
دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضاد درباره زندگی، خوشبختی و عوامل سعادت و بهروزی، به‌گونه‌ای است که پاره‌ای از آن‌ها تعجب آفرین، برخی حیرت‌افزا و تعدادی موجب خنده و یا استهزاء خواهد بود. ازاین‌رو انبوه بی‌شماری از انسان‌های حقیقت‌جو که به دنبال واقعیت ناب مفاهیم و معارف هستند، سرگردان و حیران گشته و گاه سرخورده و اندوهگین می‌شوند. به‌طور مثال؛ «شکسپیر«تمام جهان را صحنه نمایش می‌داند و تمامی مردان و زنان تنها بازیکنان پرده‌های مختلف که نقش خوشبختی یا بدبختی را ایفا می‌کنند. او هستی را دارای ورودی‌ها و خروجی‌های خاص خود می‌داند و انسان‌ها را صاحبان نقش‌های فراوان می‌بیند.
«ویکتور هوگو «معتقد است : «خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد: ۱- کتاب خوب ۲- دوستانی که اهل کتاب باشند. سراسر عمر ما تلاشی است پیوسته برای دست‌یافتن به کامیابی و سعادت درحالی‌که شاید خوشبختی همین لحظه‌ای بود که به آن می‌اندیشیدیم. «
اما «والتر اسکات «شهرت را بنیان خوشبختی دانسته می‌گوید: «یک ساعت زندگی باافتخار و شکوه به یک قرن گمنام زیستن می‌ارزد. «چنان‌که «ناپلئون بناپارت «استفاده از لحظه‌ها را کامیابی دانسته، بر این اعتقاد اصرار می‌ورزد و می‌گوید: «ممکن است ببینید من در جنگ شکست‌خورده‌ام، اما هرگز نخواهید دید که من یکی دقیقه از وقت خود را ازدست‌داده‌ام.«اراده قوی پلکان پیروزی و خوشبختی در سخن «گوته «است. او بر این باور است که: «شرط پیروزی و سعادت یک اراده قوی است، شرایط دیگر اهمیت چندانی ندارند. «همان‌گونه که «ادیسون «با گفتاری دیگر این نکته را تأیید کرده در پاسخ به این پرسش که: چه موقع از کار کناره‌گیری می‌کنی؟ گفت: یک روز پیش از مراسم کفن‌ودفنم. برخلاف این نگاه، «کارل سند برگ «زندگی را مانند پیاز می‌داند که انسان‌ها پوست‌های آن را یکی‌یکی می‌کنند و گاهی نیز گریه می‌کنند. «فردریک پرلز«نگاه افراد به خوشبختی، یا ادای خوشبختی و یا واقعیت هستی را به سه گروه جامعه بیان می‌کند و به‌صورتی زیبا می‌نویسد: دیوانه می‌گوید: من «آبراهام لینکن هستم«عصبی می‌گوید: «کاش من آبراهام لینکن بودم«و آدم سالم می‌گوید: «من‌منم و تو تویی.
با تأملی در برخی جوامع درمی‌یابیم که هنوز بسیاری از افراد آویزان کردن خرمهره را به خود، فرزندان و یا وسیله نقلیه، پاشیدن آب پشت سر مسافر و یا نشستن کبوتر، پشت پنجره اتاق را زمینه‌ساز سعادت و خوشبختی می‌دانند، اما رد شدن زیر نردبان، گره کردن انگشتان هنگام خطبه عقد، شکسته شدن آینه عروس و یا یکی از لوازم جهیزیه هنگام چیدن آن‌ها، خولاندن کلاغ بر روی بام و عطسه کردن شخصی وقت شروع کار را سبب تلخ‌کامی، سیاه‌بختی و ظلمت زندگی می شمرند! و گاهی بدان جا می‌رسند که با فال بد، سوءظن و یا تلقین سیه‌روزی و بدبختی، کانون پرمهر و محبت زندگی و همسر دلسوز و کوشای خود را ازدست‌داده و با یأس، نومیدی و اندوه کشنده، روزهای پرنشاط و زیبای خود را تلخ و اندوه‌بار می‌کنند؛ و در پایان با نگاهی واژگون به آفرینش و هستی و گمانی بد نسبت به آفریدگار جهان، زندگی خود را خاتمه می‌دهند!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ب.ظ ]




برای کنترل اثرات سوء کلید زنی بانکهای خازنی بر روی زمان کلید زنی و تجهیزات کلید زنی کار می شود. بطور کلی روش های مختلف برای این عمل عبارتند از:
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
کنترل بستن همزمان با مقدار اولیه بیشینه ولتاژ ( VPSC )،
( Voltage peak synchronous closing)
۲- روش کلید زنی در صفر ولتاژ ( VZSC)، ( Voltage zero synchronous closing )
استفاده از کلید همراه با امپدانس، ( Preinsertion impedance switch)
استفاده از برقگیر (Arrester).

روش کنترل بستن همزمان با بیشینه ولتاژ
فرض کنید یک بانک خازنی بوسیله یک منبع سینوسی  برقدار شود، بطوریکه  مقدار بیشینه ولتاژ AC می باشد. آلفا زاویه فاز قراردادی است که کلید در آن لحظه از سیکل ولتاژ بسته می شود. هنگامیکه کلید بسته می شود معادله زیر بصورت رابطه ای از جریان برقرار است:
۳-۴
که در رابطه ۳-۴،  ظرفیت بانک خازن و  اندوکتانس موثر بین منبع و بانک خازنی می باشد. در این رابطه از مقاومت صرفنظر شده است.
معادلات لحظه ای ولتاژ و جریان بانک خازنی بصورت زیر بیان می شوند:
۳-۵
۳-۶
که  و  به ترتیب مقادیر اولیه جریان سلف و ولتاژ خازن می باشند، و  فرکانس طبیعی مدار کلید زنی و  مقدار درواحدی فرکانس طبیعی می باشد.

امپدانس خازن در فرکانس اصلی و  مقادیر بیشینه مولفه های فرکانس اصلی جریان و ولتاژ خازن می باشند.
۳-۷
معادلات لحظه ای ولتاژ۳-۵ و جریان ۳-۶که در بالا مطرح شدند، پاسخ حوزه زمان ولتاژ و جریان خازن در مدار کلید زنی می باشند. قسمت اول مولفه فرکانس اصلی می باشد. قسمتهای دوم و سوم نمایش مولفه های مدار در فرکانس طبیعی  می باشند. اندازه مولفه های نوسانی تابعی از ولتاز شبکه، ولتاژ اولیه خازن،جریان اولیه سلف و زمان کلید زنی می باشند.
بدترین حالت کلید زنی زمانی اتفاق می افتد که یک خازن بی بار در لحظه بیشینه ولتاژ برقدار شود، که نتیجه آن ایجاد اضافه ولتاژ به اندازه دو برابر بیشینه عادی ولتاژ می باشد.
برای کلید زنی ایده ال مولفه های نوسانی جریان در رابطه لحظه ای آن (ولتاژ در رابطه لحظه ای آن) باید صفر باشند. این مورد تنها زمانی بدست می آید که دو شرط زیر بطور همزمان با یکدیگر موجود باشند:
۳-۸ و۳-۹
در مدار کلید زنی جریان اولیه صفر می باشد یعنی  . اولین شرط از کلید زنی ایده ال بدین معنی است که کلید باید در قله مثبت یا منفی شکل موج سینوسی ولتاژ منبع (  ) بسته شود. شرط دوم بدین معنی است که خازن باید در یک سطح ولتاژ مشخص برقدار شود.
۳-۱۰
با برقرار شدن شرایط کلید زنی ایده ال مولفه های نوسانی ایجاد شده از بین خواهند رفت. سپس هر دو مورد ولتاژ و جریان خازن فقط شامل مولفه های فرکانس اصلی خواهند بود.

روش کلید زنی در صفر ولتاژ Voltage zero synchronous closing) )
در این روش خازنها دارای کلیدهای مجزایی هستند و هر کلید به هنگام عبور ولتاژ آن فاز از صفر بسته می شود. کلیدها باید دارای سرعت قطع و وصل زیادی بوده و بتوانند در حدود  ۱ عمل قطع و وصل را انجام دهند. اگر زمان عملکرد از این مقدار بیشتر شود این روش کارایی خود را از دست خواهد و به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. این کلیدها همچنین باید قادر باشند در شرایط مختلف شبکه و محیط سرعت خود را حفظ کنند. در حال حاظر کلیدهای الکترونیکی به سرعت مورد نیاز دسترسی دارند.

استفاده از کلیدهای همراه امپدانس
الف) کلید همراه مقاومت
در این روش از کلیدهایی به شکل۳-۷ استفاده می کند.
در این روش در لحظه وصل کلید ابتدا از مسیر به همراه مقاومت سری کلید زده می شود و پس از طی چند سیکل این مقاومت با زدن کلید  اتصال کوتاه شده و از مدار خارج می گردد. این مقاومت سبب می شود که در لحظه وصل کلید از فروپاشی ولتاژ شینه به میزان قابل توجهی جلوگیری کند و در نتیجه بیشینه گذرای بازیافت ولتاژ را کاهش می دهد.
در این روش به دو نکته باید توجه کرد:
اول اینکه میزان تلفات توان ناشی از مقاومت ها باید برای مقاومت قابل تحمل باشد و قابلیت اعتماد شبکه را کاهش ندهد.
دوم اینکه گذرای ثانویه که به هنگام بایپس نمودن حاصل می شود بیش از گذرای اولیه نباشد.
کلید با مقاومت
کلید همراه با سلف
در نوع دیگر کلیدهای با امپدانس بجای مقاومت از سلف استفاده می شود، که در شکل ۳-۸ آورده شده است.
کلید با سلف
از آنجاییکه امپدانس سلف به فرکانس در لحظه برقدار شدن بانک خازنی وابسته است، در این لحظه امپدانس بزرگی از خود نشان داده و از فروپاشی ولتاژ شینه جلوگیری نموده و در نتیجه باعث کاهش بیشینه جریان گذرای اولیه می شود. در هنگام خروج سلف از مدار گذرایی تولید می شود که اغلب از گذرای اولیه کوچکتر است.
در این نوع کلیدها از دو نوع سلف استفاده می شود:
یکی سلفهایی که از سیمهای فولادی ساخته شده و دارای مقاومت بالایی هستند و دیگری سلفهایی که از سیمهای آلومینیومی ساخته شده و دارای مقاومت کوچکی هستند.
سلفهای با مقاومت زیاد برای مواردی که گذرای ولتاژ بزرگ است کاربرد دارند، البته این سلفها منجر به گذرای ثانویه بزرگی می شوند و برای مواردی که خازنها بزرگ هستند نباید از این سلفها استفاده نمود، چون گذرای ثانویه می تواند خیلی شدید باشد.
سلفهای با مقاومت کم با توجه به اینکه دارا ی اندوکتانسی مشابه سلفهای مقاومت بالا هستند، در کاهش میزان گذرای ولتاژ رفتاری مشابه با نوع قبلی دارند، ولی به علت داشتن امپدانس کوچکتر، گذرای ثانویه کوچکتری هم دارند. غالباٌ این سلفها پس از گذشت چند سیکل بایپس می شوند که این مدت به سطح ولتاژ شبکه وابسته است. در ضمن این سلفها چون با خازن سری هستند موجب تغییر فرکانس گذرای کلید زنی هم می شوند.
این روش برای بانکهای خازنی با کلید زنی پشت به پشت بسیار موثر بوده و گذرای جریان کلید زنی را به خوبی کنترل می کند. این روش در مقایسه با مقامتهای بایپس شونده دارای قابلیت اعتماد بیشتری بوده و اقتصادی تر نیز می باشد.
در روش دیگر از وجود سلفهای دائمی بصورت سری با کلید خازنی استفاده می شود. این سلفها که حدوداً ۰.۵ تا ۲ میلی هانری می باشند به شکل موثری جریانهای گذرای کلید زنی پشت به پشت را کاهش می دهند، ولی تاثیر قابل ملاحظه ای در کنترل و کاهش گذرای ولتاژ ندارند.
اثر قابل توجه این سلفها این است که آنها می توانند با ایجاد فاصله مناسب بین فرکانس تشدید سری و فرکانس مدار کلید زنی به شکل موثری بر چگونگی تقویت هارمونیکی ناشی از خازنهای تصحیح ضریب توان اثر گذاشته و موجب کاهش تقویت هارمونیکی می شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ب.ظ ]




با توجه به نتایج به‌دست آمده در جدول ‏۲‑۱۲، در ازای کاهش ۲۰۰ مگاوات ساعت پارامتر بار ۳، مازاد بار ۱ و ۲ به ترتیب حدود ۲ و ۳ درصد افزایش می‌یابد. با کاهش پارامتر بار ۲ به میزان ۸۰ مگاوات، مازاد بار ۱ و ۲ به ترتیب حدود ۵/۰ و ۱ درصد کاهش می‌یابند. کاهش ۴۰ مگاوات بر ساعتی پارامتر و بار ۲، منجر به کاهش تقریباً ۴ درصدی مازاد بار ۱ و کاهش جزئی در مازاد بار ۳ شده است. بنابراین مطابق با نتایج فوق، تغییر در پارامتر یکی از بارهای خوشه منجر به تغییر مازاد بارهای دیگر و به‌صورت غیریکسان می‌شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
با توجه به اینکه جبهه پارتو این ترکیب به‌صورت سه‌بعدی است، امکان مقایسه گرافیکی سناریوهای مختلف در یک شکل وجود ندارد. لذا در اینجا تنها به‌منظور نمایش اثر قیود بر نقاط تعادل بازی همکارانه، جبهه پارتو سناریو الف-۴ در شکل ‏۲‑۱۳ ترسیم شده است. به‌منظور نمایش فضایی جبهه پارتو، نقاط تعادل بازی همکارانه توسط ابزار برازش منحنی[۳۷] در MATLAB برازش شده‌اند. رویه سه‌بعدی حاصله دربرگیرنده بخشی کاسه مانند در فضا است.

شکل ‏۲‑۱۳ جبهه پارتو در سناریو الف-۴ در شبکه با خوشه­ای از سه بار

ترکیب سوم: خوشه‌ای از هفت بار
در این ترکیب به بررسی نتایج حاصل از شبیه‌سازی در یک شبکه واقعی متشکل از هفت بار مطابق با شکل ‏۲‑۱۴ می‌پردازیم. اطلاعات اولیه این شبکه از [۲۸] گرفته شده است. گفتنی است که به‌منظور ارائه نتایج گویاتر، برخی از مشخصات فنی بارهای شبکه در [۲۸] تغییر یافته است. در این ترکیب فرض می‌شود که حداکثر توان قابل دریافت از شبکه اصلی ۲۶۰ مگاوات باشد.

شکل ‏۲‑۱۴ شبکه ۵ شینه با خوشه‌ای از هفت بار [۲۸]
اطلاعات شبکه در این ترکیب مشابه جدول ‏۲‑۲ می‌باشد، با این تفاوت که ظرفیت توان خطوط ۱ تا ۶ به ترتیب مقادیر ۹۰، ۱۰۰، ۸۵، ۹۰، ۵۰، ۸۵ مگاوات می‌باشد.
اطلاعات هفت بار شامل مشخصات فنی و حداقل سطح بار ساعتی برای بارها در شبکه به ترتیب در جدول ‏۲‑۱۳ و
جدول ‏۲‑۱۴ آمده است.
جدول ‏۲‑۱۳ مشخصات فنی بارها در شبکه با خوشه­ای از هفت بار

 

شماره بار [MWh] [MW] [MW/h] [MW/h] [MW]
۱ ۱۵۰ ۷۰ ۴۰ ۴۰ ۳۰
۲ ۲۰۰ ۷۰ ۴۵ ۴۵ ۲۶
۳ ۶۰۰ ۱۴۰ ۸۵ ۸۵ ۵۶
۴ ۷۰۰ ۲۰۰ ۱۱۰ ۱۱۰ ۸۹
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]