کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



آخرین مطالب


جستجو


 



استراتژی عملیات تدافعی در واقع، نوعی خرید زمان در ازای اعطای مکان و پس از آن زمان برای مهیا کردن شرایط مساعد برای حمله از طریق خسته کردن دشمن و سوق دادن آن به ارتکاب اشتباهاتی که آنگاه بتوان از آن به نفع خود بهره برداری کرد، به شمار میآمد. (جانستون،۱۳۹۰: ۳۷۴) بر اساس این مفهوم، در دوره اولیه ضعف استراتژیک، میتوان به عقب نشینیها اتکا کرد و امیدوار بود که دشمن در عمق به دام میافتد یا قدرت آن در اثر تهاجمهای متقابل کوچک در چارچوب دفاع استراتژیک به تدریج تحلیل میرود. به محض این که موازنه نسبی قدرت- در اینجا ترکیبی از متغیرهای انسانی و مادی به نفع ما تغییر میکند، باید به حمله روی آوریم. نقطه پایان این حمله نابودسازی (انهدام) توانایی جنگیدن دشمن است. کل این فرایند- از دفاع استراتژیک تا هجوم استراتژیک، دفاع فعال نامیده میشود. نیاز ابزاری به قالبدهی اقدامات خودمان به عنوان اقداماتی تدافعی و عادلانه- موضعی که جایگاه مهمی برای جلب حمایت و همراهی سیاسی مردمی دارد- لاجرم این اصطلاح را ایجاب میکند. اصطلاح دفاع فعال احتمالا در یک سطح نمادین عمیقتر نیز اهمیت دارد. مفهوم جنگ عادلانه مستلزم آن است که اقدامات تهدیدزای دشمن نه ناشی از وضعیت بیرونی بلکه برخاسته از سرشت ذاتی او و بدین سان از نظر اخلاقی غیرقابل قبول تعریف شود. بر این اساس، ماهیت دشمن، این است که تهدید میکند و ما باید در برابر او از خود دفاع کنیم. (جانستون،۱۳۹۰: ۳۷۶) تغییر جهتگیری از دفاع استراتژیک به تهاجم استراتژیک باید تنها در زمانی صورت گیرد که شرایط نیز مهیا و مساعد باشد، یعنی وقتی موازنه نسبی انواع و اقسام توانمندیها به نفع خودمان تغییر یافته باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بنابراین، دفاع فعال از نظر متفکران استراتژیک چین به عنوان یک اصل استراتژیک کلیدی و ایدهای نسبتا جدید محسوب میشود. این ایده راهنمای مهمی در دوران مائو و دنگ بود و در قرن ۲۱ نیز اهمیت خود را حفظ خواهد کرد. به نظر دنگ شیائوپینگ، دفاع فعال فی نفسه و صرفا دفاع نیست بلکه تهاجمات دفاعی را نیز در بر میگیرد. دفاع فعال شامل حمله در برابر حمله دیگران نیز میشود. ژنرال ارشد ارتش چین، وانگ نای مینگ، توضیح میدهد که دفاع فعال متضمن آن است که ماهیت استراتژی نظامی ما نه تنها دفاعی است، بلکه در مواقع لزوم ، فعال نیز میباشد. این امر مستلزم همگرایی ارگانیک دفاع و تهاجم و حصول اهداف استراتژیک دفاعی از طریق حمله فعال است. در شرایط مقتضی، دفاع استراتژیک باید به ضد حمله و تهاجم منجر شود. در این جا مرز بین دفاع و حمله کدر و مبهم است. در واقع دفاع فعال، ضربه اول را منتفی نمیداند. (اسکوبل،۲۰۰۵: ۴)
در مقام نتیجه گیری از این فصل میتوان چنین بیان داشت که چین همواره با تقابل موضوع آرمانگرایی کنفوسیوسی و واقعگرایی روبرو بوده است. همچنان که این موضوع در افکار دنگ نیز مورد توجه است. او و همکارانش دریافتند که اگر بخواهند به آرمانهای خود دست یابند ناگزیر باید واقعیات را نیز بپذیرند. یکی از این واقعیات وجود نظام سرمایه داری و راهکارهای مقابله با آن بود. برای رسیدن به اهداف سوسیالیستی، آنها بایست ابزارهای نظام سرمایه داری را بدست میآوردند. لذا برای آنان هدف، وسیله را توجیه می نمود. درکل به نظر میرسد برای چینیها، پیروزی واقعگرایانه درکنار پیروزی طبق فرهنگ کنفوسیوسی به یک میزان اهمیت دارد. (دلیوس،۱۹۹۴: ۱۱) همچنان که روبرت جی ساموئلسون اخیرا نوشته است: سیاستهای چین منعکسکننده این مفهوم است که «چین نخست… از نظم موجود حمایت میکند و آنرا میپذیرد وفتی که به آن نیاز دارد، در غیر این صورت نقش خود را با قوانین خودش بازی میکند.»
با توجه به مطالب مذکور میتوان بیان داشت که مهمترین مولفه های سیاست خارجی چین متاثر از فرهنگ استراتژیک این کشور به صورت زیر بر شمرده می‌شود:
۱- توقف استقلال‌طلبی و پیشرفت فرایند الحاق (تایوان)، حفاظت و مقاومت در مقابل تهاجم و دفاع از حاکمیت ملی، انسجام سرزمینی و منافع ساحلی (دریایی)؛
۲- حفاظت از منافع مربوط به توسعه ملی، بسط توسعه اقتصادی و اجتماعی در تمام حوزه‌ها و تداوم مسیر منسجم و پایدار افزایش قدرت ملی؛
۳- مدرنیزه کردن دفاع ملی با توجه به شرایط داخلی و روندهای توسعه نظامی در جهان، جهت هماهنگ کردن توسعه اقتصادی و نظامی و نیز بهبود قابلیت‌های دفاعی در عصر اطلاعات؛
۴- تداوم ثبات اجتماعی و نظم عمومی در جهت حفاظت از حقوق و منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آحاد ملت چین؛
۵- تداوم سیاست خارجی مستقل بر مبنای صلح و نیز مفهوم جدید امنیت (بر پایه برابری، اعتماد متقابل، منافع متقابل و هماهنگی)، در جهت نیل به امنیت پایدار در محیط پیرامونی و بین‌المللی. ( شریعتی نیا، ۱۳۸۳)
بدین ترتیب در نتیجه بحث میتوان گفت که فرهنگ استراتژیک چین از یک فرهنگ استراتژیک ستیزه جویانه به سمت یک فرهنگ استراتژیک همکاری جویانه و صلح طلبانه تغییریافته است. لذا، هم زمان، همان طور که فرهنگ استراتژیک چین در حال تغییر است، رهبران این کشور نیز هر چه بیشتر به سمت پذیرش هنجارها و ارزشهای لیبرالیسم پیش می روند. مکانیسمی که در این رابطه مد نظر است، تنها بحث منابع مادی نیست. بلکه منظور پروسه ای از جامعه پذیری است که بازتابی از میل چین برای مطرح شدن به عنوان یک کشور مدرن و پیشرفته است. علاقه چین به ورود به انواع سازمان های بین المللی نشان از آن دارد که رهبران چین بیش از پیش به محرک های اجتماعی حساس شده اند و از اینکه دوباره در این نظام منفور باشند، می ترسند. این در حالی است که در چند سال گذشته رهبران چینی از ترس آنکه مبادا اصول این نهاد ها آزادی عملشان را سلب کند، از عضویت به آن ها سر باز می زدند. مشارکت و تغییر هنجارها، به طور دو طرفه، توانمندتر میشوند. هر چه چین بیشتر در نهاد های منطقه ای و جهانی مشارکت داشته باشد، باورها و انتظارات رهبران این کشور نیز بیشتر از همیشه با اصول و قواعد آن نهاد ها خود را سازگار می کنند. (فردبرگ،۲۰۰۵: ۴۵-۷)
نمودار مولفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک چین را به شکل زیر میتوان ترسیم نمود.
فرهنگ استراتژیک چین
سطح نظامی
سطح ملی
صلح امری با ارزش است.
ادراک تهدید
هدف اصلی استراتژی رسیدن به اهداف است
چین به لحاظ فرهنگی برتر است.
ماموریت نظامی چین حفاظت از تمامیت ارضی است.
جایگاه ملی چین، پادشاهی میانه است.
دفاع فعال
چین باید داخل را متحد کند و ازمداخلات خارجی رها شود.
جنگ عادلانه
گرایش به تمرکز گرایی در عرصه تصمیم گیری
اگرکسی به ما حمله نکند ما نیز حمله نمیکنیم
جنگ هزینهبر، مخرب و منجر به اختلاف ونفاق داخلی میشود.
بی اعتمادی به سایر کشورها
هرگز به دنبال هژمونی نباشید.
فصل پنجم: فرهنگ استراتژیک و سیاست خارجی چین در خاورمیانه
گفتار اول: فرهنگ استراتژیک و سیاست خارجی چین
فرهنگ خصوصا در کشوری مانند چین با تمدن باستانی و سنت استراتژیک که به هزاران سال پیش باز میگردد، عتصری قدرتمند و با نفوذ محسوب میشود. بر همین اساس، میتوان از این مقوله جهت ارزیابی مشی استراتژیک چین بهره برد. اندیشمندان و سیاستگذاران چینی مکررا اظهار میدارند که رفتار و سیاست گذشته و حال آنها مشروط به فلسفه سنتی خاص چین در مورد روابط بین الملل است. یکی از متفکران نظامی چینی، ژنرال لی. جی. جان، معاون پیشین آکادمی علوم نظامی، استدلال میکند که فرهنگ ریشه و بنیان استراتژی است. تفکر استراتژیک در فرایند تاریخ تحول خود به درون فرهنگ یک کشور یا ملت راه مییابد. فرهنگ استراتژیک هیچ کشور یا ملتی نمیتواند جز حاصل سنتهای فرهنگی باشد که به شیوهای ناخودآگاه و پیچیده تعیین کننده استراتژی است. در واقع نخبگان چینی بر این باورندکه فرهنگ، تاثیری اساسی بر رفتار استراتژیک کشورها دارد. بر این اساس، برداشت چین از سایر کشورها نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. چنین برداشتی، مشروط به تفسیر چین از فرهنگ دیگران است. تصاویر فرهنگی سایر کشورها، به ویژه تصاویر فرهنگهای استراتژیک کشورهای دیگر، تاثیر قابل ملاحظه ای بر ارزیابی چین از تهدیدهای بالقوه و بالفعل در محیط بین الملل دارد.
به طور اصولی، در رفتارهای خارجی است که یک دولت تمامیت تاریخی خود را که ملت نیز بخشی از آن- و بخش مهمی- میباشد، تجلی میدهد، بویژه در جنگ، این تجلی به کمال میرسد. تمامیت حضور ملت در اقدامهای دولت از شاخصه های دوران جدید است و مشخصا از جنگ اول به این سو، در رفتارهای خارجی اغلب دولتها، میتوان توانایی های یک ملت را به عنوان پشتوانه آن رفتارها در نظر آورد. سیاست خارجی چین نیز به گونهی خاص خود، مصداقی از این واقعیت است. به طور مشخص، چین کشوری است که هنگام سخن گفتن از تاثیر عوامل فرهنگی بر سیاست خارجی، اغلب مورد اشاره قرار میگیرد. هویت در حال احیای جامعه و سیاست چین به خوبی مفاهیمی همچون ناسیونالیسم، فرهنگ کنفوسیوسی، نوعی گرایش غیرهجومی به تغایر از اقوام بیگانه و به ویژه غربیها، مصلحت گرایی ، ماده گرایی فلسفی (گرایشهای شدید این جهانی همچون رفاه، دارایی و غیره) را شامل میگردد. این هویت در حال احیاء بدون تغافل از پایبندی به استلزامات توسعهی اقتصادی، به تعبیری، ماهیت تاریخی سیاست خارجی چین مدرن را ایجاد کرده و در همین عرصه نیز خود را جاری میسازد. تقریبا بر حسب اجماع در چین، سیاست خارجی تداوم فرهنگ و تمدن این کشور است، کشوری که به گفتهی لوسین پای نه ملت- کشور، که یک کشور- تمدن است. در یک کلام، سیاست خارجی چین مبتنی بر ویژگیهای فرهنگی و قومی غلیظی است. یک سیاست خارجی از این گونه، بی شک مبتنی بر طرز تلقیها و برداشتهای خاص و تعیین کنندهای نسبت به جهان خارج و سیاستهای بین المللی است. اگر دیدگاه های اساسی و پایدار در سیاست خارجی چین، قدرتمندانه از سابقهی فرهنگی و قومی این کشور ناشی میشود، پس میتوان اندیشیدکه در درازمدت پیکره یا نظامی از تلقیات خاص چینی نسبت به جهان خارج پدید میآید.
هم چنانکه پیش از این نیز گفته شد، فرهنگ استراتژیک چین از فرهنگ سنتی ۵ هزار ساله چین سرچشمه گرفته و اخلاق ملی و ارزش و احساس روانی خاص ملت چین را منعکس می کند. هسته عمده فرهنگ استراتژیک سنتی چین مفاهیم “صلح هماهنگ” و "میانه روی” است. اولی بر «صلح ولی یکسان نبودن» و همزیستی تأکید کرده و با جنگ و لشکرکشی مخالفت می کند؛ دومی طرفدار «بی طرفی » ، «نه گذشتن و نه رسیدن» بوده و بر اصل اخلاقی «آنچه به خود نمی پسندی، به دیگری روا مدار» تأکید میکند. دکترین “میانه روی” تعیین میکنند که خصلت فرهنگ استراتژیک و ماهیت فلسفه دیپلماسی چین حتما وحدت ، صلح طلبی ، ایده آلیسم و اخلاق است. در دوران معاصر ، هر چند مبارزات صد ساله چین علیه امپریالیسم و استعمار برای استقلال و یکپارچگی کشور ، دارای عوامل فرهنگ جنگی بود ، ولی روحیه فرهنگ استراتژیک سنتی چین و ژن فرهنگی آن از بین نرفت. پس از تأسیس چین جدید در سال ۱۹۴۹، بویژه پس از تنظیم استراتژی کشوری در سال ۱۹۷۸، صلح طلبی و ایده آلیسم و اخلاق گرایی در فرهنگ استراتژیک چین مجددا برجسته شد. فرهنگ چین پس از آزمایش سخت تاریخی و اصلاح ایده های معاصر، هم فرهنگ سنتی و هم تحولات معاصر را نشان می دهد. «۵ اصل همزیستی مسالمت آمیز»، سیاست خارجی چین مبنی بر «حسن همجواری، آرامش همجواری و ثروتمندی همجواری»، طرح و توسعه عقیده امنیت جدید چین، همه نشانگر برگشت فرهنگ سنتی چین در زمان معاصر است. بویژه ایده جدید مطرح شده در سالهای اخیر از سوی محافل استراتژیک چین مبنی بر"صلح و پیشرفت"، روشنگر تحول و نوسازی فرهنگ استراتژی سنتی چین در زمان معاصر است. در حال حاضر، وظیفه عمده محافل استراتژی چین این است که بر اساس فرهنگ استراتژی سنتی چین، بر طبق نیازهای اوضاع جهان کنونی و رشد چین در حال توسعه، تا حد امکان منابع فرهنگ استراتژی سنتی چین را جمع آوری و تنظیم کنند تا فرهنگ استراتژی و ایده دیپلماسی چین نه تنها چین را برای رسیدن به هدف استراتژی چین در حال توسعه هدایت کند، بلکه بتواند خدمات شایسته خود را برای نوسازی اصول اساسی روابط بین المللی کنونی ارائه دهد. فرهنگ چین نیز باید ارزش های عدالت، برابری، انصاف را افزایش دهد تا فرهنگ چین در جهان عمومی گردد. (جیان بو،۲۰۰۶)
از منظر دکترین فرهنگی مین (Mean) ، یعنی فلسفه سنتی چین درباره چگونگی استفاده از قدرت و نفوذ، یکی از ارزش‌های اصلی و مهم در فرهنگ چین است. ماهیت دکترین مین روابط متوازن انسان و انسان، انسان و جامعه، انسان و طبیعت و روابط متوازن میان کشورها محسوب می‌شود. تحقق و فعلیت بخشیدن به دکترین مین برمی‌گردد به سازگاری سیاه و سفید، ین (yin) اصل مونث یا منفی در طبیعت و یانگ (yang) اصل مذکر یا مثبت در طبیعت، چپ و راست، خیر و شر، آنها و ما. بر اساس دکترین مین، کمال مطلوب زمانی است که همه طرف‌ها به یک برابری مقبولی برسند. در بستر روابط بین‌الملل، دکترین مین به جهانی اشاره می‌کند که وحدت تضاد نه صلح مطلق یا آشوب مطلق را با آغوش باز می‌پذیرد. کنفوسیانیسم بر روابط دوستی و صمیمانه کشورها با یکدیگر تاکید می‌کند و معتقد است که مهربانی و محبت پادزهر سنگدلی و قساوت است. بنابراین، روابط متوازن می‌تواند با منافع تجاری میان کشورها حفظ شود. (قهرمان پور بناب،۱۳۹۰: ۱۷۸)
بنابراین، مورد چین نشان میدهد که فرهنگ استراتژیک متغیر بیاهمیتی در تحلیل رفتار استراتژیک نیست. چرا که، حداقل درمورد چین، مجموعه دراز مدت، عمیقا دیرپا وکم و بیش منسجمی از مفروضات در مورد محیط استراتژیک و بهترین ابزارهای مواجهه با آن وجود دارد. وانگهی، به نظر میرسد این مفروضات درادوار تاریخی گوناگون نیز تاثیر چشمگیری بر انتخاب استراتژیک کلان دارند. این مفروضات نظامی باوری در تمام نظامهای دولتی در تاریخ چین- از دوره آنارشیک دولتهای در حال جنگ گرفته، تا نظام دولتی سلسله مراتبی امپراتوری چین و دوران پس از جنگ سرد که وابستگی متقابل بیش از پیش تقویت میشود- پابرجا ماندهاند. در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، حتی وقتی اقتصاد چین هر روز بیش از پیش در درون اقتصاد جهانی ادغام شده است، حتی وقتی نهادهای اقتصادی بین المللی نقش فزاینده ای در پیشبرد استراتژیهای توسعه چین ایفا میکند و حتی وقتی چین با کمخطرترین محیط تهدید از سال ۱۹۴۹ روبهروست، قواعد قدرتمداری متصلبانه در تصمیم گیری همچنان رویکرد مسلط رهبری (رهبران) چین در سیاست خارجی و امور امنیتی به شمار میآید. رویکردهای چین در قبال مسائل جهانی از قبیل کنترل تسلیحات، محیط زیست و حقوق بشر نیز همچنان تحت سیطره قواعد و سواری رایگان در حوزه تصمیمگیری است. رهبران چین علنا اذعان میکنند که هدف چین در پیشبرد توسعه، بهرهمندی از «یک دولت غنی و یک ارتش قوی» است. (جانستون،۱۳۹۰: ۳۹۷) چرا که چین خود را کشوری میبیند که برای نسلها توسط قدرتهای غربی و ژاپن استعمار و اشغال و تحقیر شده است. این احساس بسیاری از مطالبات اکنون آن را، تلاشی برای دور شدن از این موقعیت ضعیف میداند که در پی ایجاد قدرت جامع و دستیابی به جایگاه شایسته جهانی است. رشد اقتصادی، فرصتی بود که به تدریج اعتماد به نفس آنها را افزایش داد و آنان برای اولین بار در تاریخ مدرن میبینند که فرصتی برای رسیدن به قدرتهای غربی و تجدید گذشته باشکوه چین و محو خاطره یکصد سال سرافکندگی (۱۹۴۹ تا ۱۸۳۹) را با تبدیل شدن به قدرت جهانی بزرگ دارند. (شفیعی و نژاد زندیه، ۱۳۹۲: ۱۶۱) از این منظر، سیاست خارجی چین گویای خونسردی، در کنار اشتیاق به جبران حقارت است. این جمله بلادورت، توسط محققین دیگر نیز تکرار شده است: «چینیها خونسردند و نقطه جوش بالایی دارند. آنها میتوانند خشم خود را تا قرنها نگه دارند و در لحظه مناسب آن را تخلیه نمایند» اصطلاح مشهور «یکصدسال حقارت» به خوبی مفهوم تداوم را در خود نهفته دارد. هم اکنون تمایل به رفع این مشکل، روح سیاست خارجی چین را شکل میدهد. در سطح داخلی، این حافظهی تاریخی موجبات تحکیم قدرت دولت را فراهم میآورد و از این منظر پیگیری هدف بزرگ رفع حقارتهای داخلی بازتولید میگردد. میتوان به عنوان نتیجه گیری این عبارت بلادورت را آورد که مائو و رهبران نسل اول حزب کمونیست چین، در طول ۴۰ سال پرفراز و نشیب به خوبی توانستهاند وجهه نظرهای آکنده از سوءظن به غرب را در ذهن جوانان چین جاودانه سازند. این جاودانگی به نوبهی خود در خدمت سیطره طلبی فرهنگی چینی قرار گرفت. به واقع مشی مشهور ضد سلطه طلبی در روابط بین الملل، در خدمت الهام هژمونیگرایی فرهنگی است. (طاهایی و اتابکی،۱۳۷۴: ۹۲)
از گذشته چینی ها، میل به نوعی سلطه فرهنگی بر مناطق شرقی آسیا، الهاماتی برای رهبری مسائل جهانی، مصلحت گرایی، عزم تمایل به ارزشهای بیگانه و تحقیر آنها، گرایش به تحسین اعصار زرین تاریخ چین، میل به اعاده مرکزیت اقتصادی سنتی چینی، سنت اطاعت از فرمانروا و بخشی گرایشهای دیگر باقی مانده است. بی شک این تمایلات برای مائو نیز میراث قدرتمندانهای بودند. اگر بپذیریم که در عرصه سیاست داخلی، دنگ به سوی آزادسازی توانایی های بالقوه جامعه و فرهنگ چینی به پیش رفت، میتوان پذیرفت که در عرصه سیاست خارجی نیز امکان تعیین کنندگی تلقیات سنتی چین وجود دارد. بویژه اینکه میدانیم، حساسیت به تحولات سیاسی کشورهای کوچکتر شرق آسیا، بدبینی به غرب، تمایل به اعادهی سرزمینهایی که از کف رفته محسوب میگردد، نگرش آیینی سوءظن به معاهدات دو و چندجانبه که ویژگی اصولی «استقلال سیاست خارجی» را ثمر میدهد، ارجاع چینیهای داخل و خارج به احساس کهن ملی و جلب توجه آنان به سرزمین کهن پدری در هر پیام مهم سالانه، بسیاری میراثهای کهن دیگر برای سیاست خارجی چین باقی مانده است، میراثهایی که بعید به نظر می رسد از میان بروند. (طاهایی و اتابکی،۱۳۷۴: ۹۵)
مائو در دورهی سی سال قبل از اصلاحات، در اجرای سیاست خارجیاش نتوانست به اهداف دیرینه چینیها جامه عمل بپوشاند. مائو تا ابتدای دهه ۱۹۷۰ با عمل کردن به سیاستهای انزواگرایانه و خودکفایی ملی، چین را از جهان خارج جدا کرده بود. به خصوص با حمایت از بعضی نهضتهای آزادیبخش و حرکتهای کمونیستی در جهان، زمینه دشمنی بسیاری از کشورهای دور و نزدیک را فراهم کرده بود. در این میان انقلاب فرهنگی نقش ویژهای در شکست دیپلماسی چین در جهان داشت. کشورهای همسایه، چین را قدرت دخالت کننده و تهدید کننده جدی برای خود میدانستند. کشورهای بزرگ و صنعتی نیز با تردید و بدبینی به اهداف سیاست خارجی چین روبرو شدند. زیرا در این دوره مائو نتوانسته بود در بازگرداندن ماکائو، هنگکنگ و تایوان به دامان سرزمین مادری موفق باشد.
بنابراین ایجاد تحولات و اصلاحات از ضروریات سیاست خارجی چین بود. برخی بر این باورند، سنگ بنای تحولات سیاسی و اقتصادی چین از اقدامات چوئن لای گذاشته شد. چوئن لای در اواخر دهه ۶۰ و یا ۷۰ میلادی در پی آن شد تا روابط چین با غرب را متحول کند و تلقیات منفی غرب نسبت به چین را تغییر دهد و نسل بعدی رهبران بعد از مائو این راه را ادامه دادند. وی معتقد بود چین باید قدرتمند باشد و بایست تضادهای چین را از سطح امنیتی به سطح سیاسی در عرصه بین المللی رساند. به این معنا که هیچ کشوری نباید احساس خطر امنیتی نسبت به چین داشته باشد.
بدین ترتیب، چین که به تازگی از چند دهه انزوای بین المللی خارج شده بود، سعی میکرد خود را از تبعات عقده های حقارت برهاند، از اینرو به دنبال نقشی منطقه ای و بین المللی برای خویش است که بیانگر وزنش بوده و منعکس کننده اهدافش باشد. جون گیتنگز که یک مورخ است در این رابطه می گوید : پکن مدتهای مدید نشانگر قدرتی بالفعل بود و نقشی را ایفا می کرد که در بیشتر اوقات پایینتر از وزن حقیقی خویش در سیاست های بین المللی بود.
به هر ترتیب، هیئت حاکمه بعدی نیز، دگرگونی روابط چین با جهان خارج را مهمترین بخش اصلاحات خود قرار داد. ایجاد اعتماد و پذیرش قاعده های حاکم بر نظام بین المللی برای جذب سرمایه، تکنولوژی و دانش مدیریت جهان خارج مهمترین کاری بود که سیاست درهای باز دنبال میکرد. این افراد اعتقاد داشتند که میزان قدرت و نفوذ کشورها بستگی به قدرت اقتصادی و برتری تکنولوژیک دارد. به همین دلیل، دستیابی به پیشرفتهای علمی- تکنولوژیک و توسعه قدرت کشور را هدف عمدهی چین قرار دادند و در همین راستا بود که سیاست خارجی چین بعد از وحدت ملی در صدر الویتهای این کشور قرار گرفت. استدلال دنگ این بودکه اگر نتوانند توانایی اقتصادی، صنعتی و فناوری خود را بالا ببرند، نه تنها قادر به رقابت در صحنه سیاست جهانی نخواهد بود، بلکه فرصت تبدیل شدن به یک قدرت سیاسی و نظامی را نیز از دست خواهند داد. (کوهکن،۱۳۸۷: ۵۰ و۵۱) به این ترتیب، دنگ شیائو پینگ، با ارائه نظریه «سیاست دربهای باز» و ضرورت گرفتن تکنولوژی و علوم از خارج که به منزله زیربنای قدرت ملی چین بود، باعث برتری اقتدار اقتصادی بر قدرت عقیدتی شد. دنگ استدلال کرد که پیشرفت اقتصادی در سرنوشت و آینده چین عامل اساسی به حساب میآید. (کوهکن،۱۳۸۷: ۴۷)
پس از دنگ شیائوپینگ، تحلیلگران چینی نیز معتقدند که عوامل استراتژیک در روابط بین المللی رو به کاهش گذاشته و قدرت اقتصادی و برتری تکنولوژیک قدرت و نفوذ کشورها را تعیین خواهد کرد. تاکنون، توانایی نظامی و اهمیت ژئواستراتژیک چین از عوامل اصلی قدرتمندی و اعتبار آن کشور به شمار میرود. بنابراین، امروزه هدف عمده جمهوری خلق چین دستیابی به پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک و توسعه قدرت اقتصادی کشور است و بدین منظور، رهبران چین مایلندکه سیاست خارجی مستقل خود را با شرایط متحول جهان تطبیق داده، همکاریهای اقتصادی، علمی و تکنولوژیک با کشورهای پیشرفته را در راس ارجحیتهای سیاست خارجی قرار دهند تا به آرمان و آرزوی خود برای قدرتمندی چین تحقق بخشند. (دفتری،۱۳۷۰: ۳۴۶)
بنابراین، اصلاحات چین ریشه عمیقی در داخل کشور داشت و بدون اثرپذیری از نیروهای خارجی شروع شده بود. روشن است که از یک سو، برداشت ذهنی رهبران چین از تصویر بین المللی آن کشور و از سوی دیگر جایگاهی که آنها برای کشور خود در نظام بین الملل انتظار داشتند، در تغییر نگرش آنها برای بدست آوردن موقعیت جهانی مطلوب و انجام اصلاحات تاثیر بسزایی داشت. اعتقادبه برپایی دوباره امپراتوری بزرگ چین که در گذشته بخشهای وسیعی از قاره آسیا را دربرمیگرفت، جزو آرزوهای رهبران چین است. آنها به برتری و اصالت فرهنگی، تمدن دیرینه ومردم چین اعتقاد داشته و پیروزی بر دیگر ملتهای شرق آسیا را طبیعی میشماردند. چینیها خود را قربانی استعمار ژاپن و غرب دانسته و رهایی از استعمار را جزو افتخارات تاریخی خود میدانند. (داربیشر،۱۳۶۸: ۳۷-۳۴)
بدین ترتیب،کانون نظری و استراتژیک چین،کسب قدرت اقتصادی است و اینکه چین، حداقل در منطقه آسیا جایگاه اول را داشته باشند و آمار و ارقام هم نشان می دهد که در این راه با جدیت گام بر می دارند. سیاست چینی ها بر مبنای بهره برداری وسیع از امکانات بین المللی به منظور متحول کردن چین است. سیاست خارجی هر کشوری باید به نفع مردم آن کشور باشد. هر سخنی، اقدامی، رابطه ای که هر کشوری در صحنه بین الملل انجام می دهد و هر سرمایه گذاری خارجی که دولتی انجام می دهد، باید به نحوی به نفع ملت خودش تمام شود. سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی یک کشور است. ابتدا بایست اولویت ها در داخل یک کشور مشخص شود سپس بر اساس آن اولویت ها، سیاست خارجی پیگیری شود. چینی ها هنرمندانه دیپلماسی همزیستی مسالمت آمیز و بهره برداری جدی از امکانات بین الملل را در پیش گرفته اند. با این اوصاف چینی ها با در دست داشتن ابزار اقتصادی به عنوان ابزاری برای کسب قدرت در عرصه جهانی، قصد دارند که به یک قدرت برتر و بازیگر اصلی در نظام بین المللی مطرح شوند. برای بازیگر شدن در سطح جهانی نیز الزاماتی مورد نیاز است. یک کشور هم به ابزار اقتصادی وهم به ابزار نظامی نیازمند است تا بتواند کار سیاسی انجام دهد. در واقع برای قدرتمند شدن نیازمند به دو استوانه نظامی و اقتصادی هستیم. اما چینی ها امروزه ظرفیت کار نظامی درازمدت در جهان را ندارند و مبنای استراتژی نظامی آنها بازدارندگی است .
اما در بعد اقتصادی، چین از جمله قدرتهایی است که موقعیت آن با سرعتی شگفت انگیز در سیاست بین الملل ارتقا مییابد. دو دهه رشد اقتصادی سریع چین، موقعیت راهبردی و سیاست خارجی این کشور را باز تعریف کرده است. رشد اقتصادی شتابان و تولید گستردهی ثروت در ترکیب با نوسازی نیروی نظامی، باعث گردیده است تا این کشور به گونهای روزافزون بر قدرت، وزن و نقش خود در سیاست بین الملل بیفزاید. این قدرت رو به تزاید، نیازمند آن است که به نفوذ در عرصه های گوناگون سیاست بین الملل تبدیل شود. کاری که چینیها مشغول انجام آن هستند. در حال حاضر رهبران چین سیاست انطباق با جهان پس از جنگ سرد را با شدت بیشتری نسبت به سالهای پیش دنبال میکنند. هدف آنها از عملگرایی در حوزه های گوناگون، مقابله با چالشهای بین المللی فراروی هدف اصلی چین، یعنی تبدیل شدن به قدرت بزرگ در قرن ۲۱ است. بر این مبنا، از جمله عوامل تاثیرگذار بر رشد و توسعهی چین، بی شک سیاست خارجی است تا حدی که میتوان گفت اگر تغییر در سیاست خارجی این کشور در ابتدای دوران اصلاحات و سیاستهای درهای باز رخ نمیداد، روند توسعهی کشور با مشکلهای بنیادین مواجه میشد. در این دوران، چین اصول جدیدی را در سیاست خارجی خود به کار گرفت که به پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز مشهور شدهاند و عبارتند از:
۱-احترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها
۲-اصل عدم تجاوز
۳-برابری و نفع متقابل
۴- عدم مداخله در امور دیگران
۵-همزیستی مسالمت آمیز با همهی کشورها
با طراحی این پنج اصل به عنوان چراغ راهنمای سیاست خارجی چین از دوران اصلاحات تاکنون و پایبندی عملی به آنها، چینیها توانستهاند محیط منطقهای و بین المللی را مناسب رشد و توسعه خود سازند. به بیان دیگر، سیاست خارجی این کشور، نقش بسترساز توسعه را ایفا کرده است. (سلیمانی،۱۳۸۹: ۱۹۹ و ۱۹۸)
چین نیز مانند هر دولتی، برای رسیدن به اهداف خویش در صحنه‌های داخلی و خارجی، نیازمند تدوین استراتژی کلان ملی است تا در پرتو آن بتواند در پاسخ به شرایط متغیر محیطی، استراتژی‌های خرد را از دل آن استخراج کرده و بر محیط اعمال نماید. استراتژی کلان چین (اگر چه هیچ‌گاه به طور رسمی اعلام نشده) مانند هر دولت دیگری متأثر از تجارب تاریخی، منافع سیاسی، فرهنگ استراتژیک و محیط ژئواستراتژیکی آن کشور است. چینی‌ها استراتژی کلان خود را بر مبنای سه محور مرتبط با هم شکل داده‌اند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-13] [ 07:08:00 ب.ظ ]




بهطور کلی از تعاریف میتوان چنین نتیجه گرفت که اضطراب احساسی رنجآور یا انتظار خطری که به شیئــی نامعین یا اتفاق مشخصی وابسته نیست.
۲-۳-۲ علائم اضطراب
۲-۳-۲-۱ علائم رفتاری[۷۱]
اضطراب بر رفتار فرد اثر گذاشته و موجب آسیب به عملکرد فرد میشود. مثلاً میتواند باعث لکنت، بیخوابی، پر تحرکی و رفتارهای تکراری شود. شایعترین اختلال رفتاری ناشی از اضطراب، اجتناب یا گریز است.
۲-۳-۲-۲ علائم فیزیکی[۷۲]
علائم تنفسی، انقباض در قفسه سینه، اشکال در نفس کشیدن، عوارض قلبی –عروقی که شامل تپش قلب، ناراحتی در ناحیه قلب، زق زق کردن گردن، همچنین مشکلات سیستم عصبی مرکزی مانند زنگ زدن گوش، تار دیدن، احساس گز گز و سر گیجه.
۲-۳-۲-۳ علائم معده ـ رودهای
علائم معده– روده ای شامل خشکی دهان، مشکلات بلع، ناراحتی معده و نفخ، مدفوع زیاد یا شل است.
۲-۳-۲-۴ علائم دستگاه ادراری
شامل تکرار ادرار، ناتوانی جنسی در مردان، کاهش میل جنسی، فقدان قاعدگی یا قاعدگی دردناک در زنان.
۲-۳-۲-۵ علائم تنشی
«که شامل سردرد تنشی، لرزش دستها، سفتی یا احساس درد در عضلات و خستگی است.
افکار نگران کننده معمولاً فکرهای پریشان کننده و اغلب تکراریای هستند که با سطح بر انگیختگی بالا همراه هستند. این افکار یا خیال پردازیها به خطر احتمالی تهدید فیزیکی و بیرونی مربوط هستند. ولی اغلب ترس از آسیب روانشناختی یا فیزیولوژیک را در بر دارد »(هلن کنرلی،۱۳۸۴: ۱۲۲).
«بهطور کلی میتوان علائم اضطراب را به دو دسته علائم جسمانی و روانی تقسیم کرد:
علائم جسمانی عبارتند از لرزش، سردرد، کمردرد، احساس تنگی نفس، خستگی پذیری، بازتاب از جا پریدن، اشکال در بلع و بیش فعالی سیستم عصبی خود مختار مثل رنگ پریدگی، تپش قلب، تعرق، سردی دست و پاها، خشکی دهان، اسهال و تکرر ادرار. علائم روانشناختی عبارتند از احساس ترس، اشکال در تمرکز، گوش به زنگ بودن بیش از حد، بیخوابی، کاهش میل جنسی، احساس توده در گلو »(سادوک و سادوک، به نقل از رفیعی و سبحانیان، ۱۳۸۲: ۱۱۱-۱۱۲).
۲-۳-۳ طبقهبندی اختلالات اضطرابی
۲-۳-۳-۱اضطراب تعمیم یافته[۷۳]
این نوع اضطراب به معنای نگرانی مزمن افراطی، و غیر قابل کنترل در مورد رویدادها و فعالیتهای جاری و آتی است. در اضطراب فراگیر شخص مدام احساس ترس و تنش میکند. شایعترین نشانه های جسمانی در این اختلال شامل عدم احساس آرامش، مختل شدن خواب، خستگی، سردرد، تپش قلب علاوه بر اینها فرد نگران پیشامدهای ناگوار است، نمیتواند تمرکز یا تصمیم گیری کند، وقتی هم تصمیم میگیرد، همان تصمیم تبدیل به منبع نگرانیهای دیگری میشود (هیلگارد[۷۴]، ۱۳۹۱). در «اضطراب تعمیم یافته دست کم شش ماه طول و تداوم دارد و به تجارب اخیر زندگی فرد مربوط نیست. معمولاً از جمله نشانه های اختلال اضطراب تعمیم یافته میتوان به نگرانی، گوش به زنگی بیش از حد، تنش حرکتی و فعالیت مفرط دستگاه عصبی خود مختار اشاره کرد که دارای علائمی مانند نگرانی و تشویش در مورد آینده، گوش به زنگی مفرط، تنش حرکتی، واکنش پذیری خـود مختار میباشد» (ساراسون و ساراسون،۱۳۹۰: ۳۰۸).
۲-۳-۳-۲ اختلال وحشت زدگی[۷۵]
حملات مکرر و غیر منتظره، وحشت زدگی که سبب ترس از بروز حملات آتی و اجتناب از موقعیتهایی میشود که به نظر میرسد با وقوع حملات دارند. حمله وحشت زدگی عارضهای ناتوان کننده است و ممکن است بی هیچ مقدمهای روی دهد. در واقع اصطلاح وحشت زدگی به هجوم ناگهانی اضطراب شدیدی اطلاق میشود که به سبب وجود محرکهایی معین یا افکار مربوط به این گونه محرکها یا بدون وجود محرکهای آشکار ایجاد میشود و به سرعت به اوج میرسد. این اضطراب خود انگیخته و غیر قابل پیش بینی است(همان منبع). حملهی وحشتزدگی شامل دوره های کوتاه از بیمناکی شدید است. فرد در این دوره یقین دارد که به زودی چیزی هولناک رخ خواهد داد. این احساس معمولاً با نشانههایی همچون تپش قلب، نفس تنگی، تعرق، لرزش عضلانی، از حال رفتن تهوع همراه میشود. این نشانه ها بر اثر تحریک بخش سمپاتیک دستگاه عصبی خود مختار به وجود میآید و همان نشانههایی هستند که فرد هنگام ترس شدید تجربه میکند. در وحشتزدگی شخص به ترس از مرگ گرفتار میآید (هیلگارد[۷۶]، ۱۳۹۱). در DSM IV-TR اختلال وحشتزدگی به صورت حملات مکرر و غیرمنتظره و وحشت زدگی تعریف شده است که با حداقل یک ماه نگرانی ممتد در مورد وقوع مجدد آن همراه باشد. نگرانی در مورد معانی ضمنی و پیامدهای بروز حملات وحشت زدگی، بخش مهمی از این اختلال است. افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی ممکن است همیشه مضطرب نباشند اما در عوض دچار حملات پیش بینی نشدهای میشوند که پس از دورههایی از کارکرد طبیعی عود میکنند. تپش قلب شدید، تنگی نفس شدید، ناراحتی یا درد در سینه، لرزش، سرگیجه و احساس درماندگی همه از مشخصه های حملات وحشت زدگی است. مبتلایان میترسند بمیرند، دیوانه شوند یا بیاختیار دست به کاری بزنند. این افراد در مورد احتمال رویداد حملات جدید و نیز معنای ضمنی و محتمل آنها، نگرانیهای مستمری دارند (همان).
۲-۳-۳-۳ اختلالات هراس[۷۷]
«اختلالات هراس شامل ترس و اجتناب شدید و در خور توجه از موقعیتهای اجتماعی به احساس شرم یا تحقیر (هراس اجتماعی) یا ترس و اجتناب شدید و قابل توجه از اشیا یا موقعیتهای خاص (هراسهای خاص) است. افراد مبتلا به اختلالات اضطراب تعمیمم یافته و افراد مبتلا به اختلالات هراس میدانند از چه میترسند. دست به تعریف قابل توجهی در واقعیت نمیزنند و به نظر نمیرسد هیچ مشکل جسمانی خاصی داشته باشند. با وجود این، ترس آنها با واقعیت تناسب ندارد، غیر قابل توضیح به نظر میرسد و خارج از کنترل ارادی فرد است»(ساراسون و ساراسون ،۱۳۹۰:۳۰۸).
۲-۳-۳-۴ هراس خاص[۷۸]
هراس، ترس غیر منطقی از یک شئ است (مثل اسب، بلندی، سوزن و …). شخص در رویارو شدن با شئ ترساننده احساس اضطراب مفرط میکند و میکوشد به هر قیمتی از آن اجتناب کند(DSM IV-TR، ۲۰۰۱).
۲-۳-۳-۵ هراس اجتماعی[۷۹]
«ویژگی مشخص هراسهای اجتماعی، ترس و شرمساری در رویارویی با دیگران است. غالباً شخص بیشتر از این میترسد که در مقابل افرادی که با آنها روبه رو میشود، علائم اضطراب از قبیل سرخ شدن زیاد و لرزش دست و صدا را نشان دهد. ترس از صحبت کردن و غذا خوردن در جمع، دو شکایت عمده افراد مبتلا به هراس اجتماعی است. ملاکهای هراس اجتماعی درTR-DSM IV- شامل ترس آشکار و مستمر از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا عملکردی است. معمولاً این موقعیتها در بردارنده عناصری چون افراد ناآشناو مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتن از جانب دیگران هستند. واکنش هراس شامل نگرانی شدید در مورد تحقیر یا شرمنده شدن است.شخص در این موقعیت میداند ترسش افراطی و غیر منطقی است. اجتناب از موقعیتهای ترس آور، انتظار توأم با اضطراب و ناراحتی، زندگی شخص را به شدت مختل میکند »(ساراسون و ساراسون،۱۳۹۰: ۳۱۹).
۲-۳-۳-۶ اختلال وسواس فکری ـ عملی[۸۰]
خصیصه اصلی این اختلال، وجود وسواسهای فکری یا عملی مکرر و چنان شدید است که موجب رنج و عذاب شدیدی برای فرد میشود. این وسواس عملی و فکری سبب اتلاف انرژی و وقت برای فرد میشود و اختلال قابل ملاحضهای در روند معمولی و طبیعی زندگی، کارکر شغلی، فعالیتهای معمول اجتماعی، یا یا روابط فرد ایجاد میکند. این افراد ممکن است فقط به وسواس فکری، فقط وسواس عملی، یا هردوی این اختلالها را با هم داشته باشد (کاپلان و سادوک ، ۱۳۹۱).
پایان نامه
۲-۳-۳-۷ اختلال فشار روانی پس آسیبی[۸۱]
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) عبارت است از مجموعهای از علائم نوعی که در پی مواجهه با حوادث آسیبزای زندگی فرد به صورت ترس و درماندگی به این تجربه پاسخ میدهد. واقعه را دائماً در ذهن خود مجسم کرده و در عین حال میخواهد از یادآوری آن اجتناب کند (کاپلان و سادوک،۱۳۹۱).
“اشپیل برگر[۸۲] دو نوع اضطراب را بیان میکند:
الف) اضطراب حالتی[۸۳]: به حالت هیجان آنی که به وسیله تنش و بیم مشخص میشود، اطلاق میگردد. این اضطراب به وسیله احساسات ذهنی آگاهانه تنش و بیم که با فعالسازی سیستم عصبی خودکار توأم است مشخص میشود.
ب) اضطراب صفتی یا خصیصهای[۸۴]: عبارتست از پیش آمادگی نسبت به ادراک برخی موقعیتهای معین به عنوان موقعیتی تهدید آمیز و پاسخ دادن به این گونه موقعیتها همراه با سطوح مختلف اضطراب حالتی. این اضطراب یک انگیزه یا پیش آمادگی رفتاری اکتسابی است که فرد را جهت ادراک موقعیتهایی که از نظر عینی بیخطر هستند ـ به عنوان موقعیتی تهدید کننده و پاسخ دادن به این موقعیتها همراه با واکنش اضطراب حالتی که تناسبی با میزان خطر عینی ندارد ـ برمی انگیزد»(به نقل از طباطبایی فر ،۱۳۸۹: ۴۶-۴۷).
۲-۳-۵ درمانهای اضطراب
در زمینه اضطراب تاکنون براساس نظریههای گوناگون درمانهای متفاوت صورت پذیرفته است. از جمله این درمانها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

    • روش های درمانگری کلی

 

    • رویکرد روان تحلیلیگری

 

    • درمانگری انساننگری

 

    • درمانگری هستینگر

 

    • درمانگرهستینگر

 

    • درمانگری متمرکز به شکل یا اختلال

 

    • درمانگری رفتاری

 

    • حساسیت زدایی

 

    • آموزش غلبه بر اضطراب

 

    • روی آوری الگوگیری

 

    • درمانگریهای مبتنی برخورد نظم جویی

 

    • درمان با پسخوراند زیستی

 

  • مراقبه متعالی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ب.ظ ]




۴- ۷- ۱- آمار توصیفی[۲۲]
طبق تعاریف فوق در این قسمت محقق به دنبال کشف الگوها و فرایندهای حاکم بر پاسخ­های افراد مورد مطالعه می­باشد، قبل از اینکه محقق به سراغ تجزیه و تحلیل­های آماری نظیر رگرسیون، مقایسه میانگین­ها و… برود مفیدتر آن است که توصیف جامعی از ویژگی­های جمعیت مورد مطالعه نظیر سن، میزان تحصیلات، درآمد، شغل و… را ارائه دهد و از یک سری آماره­ های توصیفی نظیر توزیع فراوانی، انحراف معیار[۲۳]، میانگین[۲۴] برای این کار استفاده گردد. در حقیقت توزیع فراوانی داده ­های کمی، خلاصه انبوه بزرگی از مشاهدات است (میلر، ۹۳:۱۳۸۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
در قسمت توصیفی این تحقیق، به کمک جداولی که در برگیرنده فراوانی، میانگین برخی صفات است سعی بر آن شده است که تا حد امکان بتوانیم توصیفی عمیق­تر، روشن­تر و قابل فهم­تر از تمامی متغیرهای تحقیق به عمل آوریم، برای این کار با توجه به نوع متغیرها (اسمی، ترتیبی، فاصله­ای، نسبی) از آماره­ های متفاوتی استفاده شده است.
۴- ۷- ۲- آمار استنباطی[۲۵]
آمار استنباطی برای استنتاج الگوهای جمعیت از الگوهای نمونه ­ای است که از آن جمعیت بر گرفته شده است (دواس،۱۵۳:۱۳۸۱). همانطور که گفته شد در آمار استنباطی بر پایه احتمالات، ویژگی­های یک جامعه آماری از روی ویژگی­های نمونه آماری استنباط می­ شود. به عبارت دیگر به کمک آمار استنباطی به دنبال پاسخ­گویی به این سؤال هستیم که آیا می­توانیم با اطمینان، نتایج به دست آمده از نمونه آماری را به کل جامعه آماری تعمیم دهیم یا خیر؟ پس کار آمار استنباطی نتیجه ­گیری از شواهد و تعمیم دادن اطلاعات است (گودرزی، ۱۸:۱۳۸۸).
در واقع هدف تحقیق پیمایشی، رسیدن به استنباط علّی از طریق مقایسه دقیق ویژگی­های مختلف متغیرهای مورد مطالعه است. در این تحقیق نیز برای سنجش متغیرها و تایید یا رد فرضیات موجود با توجه به نوع متغیرها از آماره­هایی همچون تکنیک­های مرتبط با بررسی تفاوت­ میانگین­ها و تکنیک‌های بررسی رابطه و همبستگی، استفاده به عمل آمده که در ذیل به آن­ها می­پردازیم.
۴- ۸- تکنیک­های بررسی رابطه بین متغیرها
در پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین متغیرها از یکسری تکنیک­های آماری نظیر رگرسیون[۲۶]، ضریب همبستگی پیرسون[۲۷] استفاده شده است. برای پی بردن و کشف رابطه میان متغیرها علاوه بر این دو مورد از یکسری تکنیک­های دیگری نیز استفاده می­ شود مانند کشف رابطه بین دو متغیر (همبستگی)، پیش بینی نمرات برای یک متغیر بر اساس نمرات متغیر دیگر (رگرسیون دو متغیره) و پیش بینی نمرات متغیر وابسته بر حسب نمرات تعدادی از متغیرهای مستقل مثل رگرسیون چند متغیره قابل استفاده­اند. برای استفاده از هر کدام از این تکنیک­ها بایستی شرایطی موجود باشد، به طور مثال زمانی از تحلیل یکطرفه واریانس استفاده می‌کنیم که متغیر وابسته ما فاصله­ای و متغیر مستقل ما از نوع اسمی یا ترتیبی چند طبقه­ای باشد. در مورد استفاده از رگرسیون خطی باید بیان کرد که در این جا هم متغیر وابسته و هم متغیرهای مستقل بایستی فاصله­ای باشند و در ضمن توزیع متغیرها نرمال بوده و رابطه بین متغیرها هم خطی باشد، در این مورد می­توان جایگاه افراد را بر روی یک نمودار نقطه­گذاری شده مشخص نمودکه آن را نمودار پراکنش[۲۸] می­نامند، در ذیل به یکسری از این تکنیک­های آماری می­پردازیم.
۴- ۹- واحد تحلیل
موضوعی که متغیرهای تحقیق صفت آن باشد واحد تحلیل را معین می کند. واحد تحلیل تابع مسئله و فرضیه ­های تحقیق است. واحد تحلیل ممکن است فرد، خانواده، کشور، استان­های کشور، دوره­ های تاریخی، گزاره و جز آن باشد (ساعی، ۹۳:۱۳۸۶). در اکثر تحقیقات پرسشنامه­ای، واحد تحلیل فرد پاسخگو می­باشد. در این پژوهش، هر کدام از زوجین شهرستان آران و بیدگل، واحد تحلیل آماری در جامعه مورد بررسی محسوب می­شوند.
۴- ۱۰- اعتبار[۲۹]
اعتبار با این سؤال که “آیا واقعا، فرد چیزی را که فکر می­ کند اندازه می­گیرد، اندازه ­گیری می­ کند یا نه؟” سروکار دارد. برخلاف پایایی، که عمدتا یک مسئله کمی و قابل اندازه ­گیری است، اعتبار یا روایی مسئله­ای عمدتا کیفی است. یکی از شیوه­ هایی که به منظور سنجش اعتبار به کار می­رود، اعتبار محتوا[۳۰] می­باشد. اعتبار محتوا روشی برای سنجش میزان اعتبار اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازه‌گیری می­باشد که معمولا توسط افراد متخصص در موضوع مورد مطالعه انجام می­گیرد. از این رو اعتبار محتوا به قضاوت داوران بستگی دارد. وفاق داوران در مورد بررسی شاخص ­ها، دلیلی بر اعتبار آن­ها است (ساروخانی ۱۳۹:۱۳۸۱). زمانی آزمون دارای روایی محتواست که سؤالات آزمون، محتوای آزمون، محتوای کامل صفتی را که آزمون برای اندازه ­گیری آن ساخته شده است در برگیرد، یعنی همان مفهومی را که قصد سنجش آن را داریم، بسنجد. در تایید اعتبار محتوایی (ظاهری) ابزار اندازه‌گیری این پژوهش باید گفت که در طراحی سوالات پرسشنامه، جهت سنجش متغیرها، از نظر کارشناسان و متخصصان استفاده شده و مورد تایید استاد راهنمای تحقیق قرار گرفته است.
۴- ۱۱- پایایی[۳۱]
منظور از پایایی آزمون، دقت اندازه ­گیری و ثبات آن می­باشد. پایایی مسئله­ای کمی و تکنیکی است و بیشتر ناظر به این سؤال است که ابزار اندازه ­گیری با چه دقت و صحتی پدیده یا صفت مورد نظر را اندازه ­گیری می کند. از این رو، شاخصی است دال بر این که تا چه حد سنجه[۳۲] (وسیله اندازه ­گیری) دارای خطاهای تغییر پذیری[۳۳] است. منظور از خطاهای اندازه ­گیری این است که وسیله اندازه ­گیری نتواند به درستی واقعیتی را در زمان­های مختلف و واقعیات مشابه را در یک زمان به درستی بشناسد و دگرگونی­های آن را اندازه ­گیری کند (ساروخانی، ۱۴۷:۱۳۸۱). به منظور سنجش سازگاری درونی گویه ­ها می­توان از ضریب آلفای کرونباخ[۳۴] استفاده کرد. هر اندازه مقدار ضریب آلفا به یک نزدیک­تر باشد، حاکی از آن است که گویه ­ها انسجام درونی بیشتری باهم دارند. هرچه این مقدار به یک نزدیک‌تر باشد، قابلیت اعتبار مقیاس هم بیشتر است. آلفای کرونباخ باید حداقل ۷۰/۰ باشد (البته برخی هم این مقدار را ۵۰/۰ گفته­اند) تا قابلیت اعتماد گویه ­ها کافی باشد (گودرزی، ۳۳:۱۳۸۸). در ادامه آزمون آلفای کرانباخ برای گویه ­ها و متغیرهای تحقیق ارائه می­ شود.
جدول ۴-۱: ضرایب آلفای کرونباخ شاخص ­ها

 

شاخص تعداد گویه ضریب آلفای کرونباخ
میزان برابری در تصمیم ­گیری زوجین ۴ ۶۰۶/۰
ارزش­های دینی ۳ ۷۰۱/۰
نگرش نسبت به داشتن فرزند ۴ ۷۰۳/۰
رسانه­های جمعی ۵ ۶۰۲/۰
تمایل به استفاده از وسایل جلوگیری ۶ ۶۹۴/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ب.ظ ]




خلاصه، جمع‌بندی و پیشنهادات 84
منابع 86
فهرست جدول‌ها
صفحه
عنوان
جدول 3-1- استاندارد وضعيت بارش براساس SPI 36
جدول 4-1- مقادير سطح، حجم و ارتفاع مخزن سد رودبال 41
جدول 4-2- مقادیر تبخیر و بارش بر سطح مخزن سد 46
جدول 4-3- نیاز ماهانه و سالانه مصارف صنعتی از سد رودبال (میلیون مترمکعب) 46
جدول 4-4- نیاز ماهانه و سالانه مصارف شرب از سد رودبال (میلیون مترمکعب) 46
جدول 4-5- نیاز آبی ناخاص محصولات پیشنهادی (مترمکعب در هر هکتار) 47
جدول 4-6- الگوی کشت و سطح زیر کشت پیشنهادی برای ارضی آببران در سال­هال پرآبی- الگوی تیپ الف 48
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول 4-7- الگوی کشت و سطح زیر کشت پیشنهادی برای ارضی آببران در سال­هال نرمال- الگوی تیپ ب 48
جدول 4-8- الگوی کشت و سطح زیر کشت پیشنهادی برای ارضی آببران در سال­هال خشک- الگوی تیپ پ 49
جدول 4-9- عملکرد و قیمت محصولات کشاورزی در منطقه 49
جدول 6-1- شاخص SPI در منطقه 68
جدول 6-2- مقدار آب تخصیص داده شده به آببران در حالت همکارانه و غیرهمکارانه(MCM) 76
جدول 6-3- حد بالا و پایین سود بازتوزیع شده توسط FVLC 81
فهرست شکل‌ها
صفحه
عنوان
شکل 4-1- موقعیت قرارگیری منطقه مورد مطالعه 39
شکل 4-2- منحني سطح - حجم - ارتفاع مخزن سد 45
شکل 4-3- شکل شماتیک آببران کشاورزی منطقه مورد مطالعه 42
شکل 5-1- ساختار مدل پیشنهادی 52
شکل 6-1- عملکرد مخزن در سناریو ترسالی 70
شکل 6-2- عملکرد مخزن در سناریو نرمال 70
شکل 6-3- عملکرد مخزن در سناریو خشک 71
شکل 6-4- نسبت مقدار آب تخصیص داده شده به نیاز آبی (آببراول) 72
شکل 6-5- نسبت مقدار آب تخصیص داده شده به نیاز آبی (آببردوم) 72
شکل 6-6- نسبت مقدار آب تخصیص داده شده به نیاز آبی (آببرسوم) 73
شکل 6-7- نسبت مقدار آب تخصیص داده شده به نیاز آبی (آببرچهارم) 73
شکل 6-8- تغییرات TDS در نقاط کنترل کیفی در حالت خشکسالی 74
شکل 6-9- مقایسه سود حاصل از تخصیص همکارانه وغیرهمکارانه در سناریو خشک 75
شکل 6-10- مقایسه نسبت تأمین نیاز آببر سوم در حالت نرمال و حالتی که TDS در آورد رودخانه حداکثر است، در سناریو نرمال 80
شکل 6-11- مقایسه مقدار رها شده از مخزن در حالت نرمال و حالتی که آورد رودخانه %80 کاهش یافته است، در سناریو نرمال 80
فصل اول

مقدمه

 

1-1- مقدمه

رشد جمعیت و شهرنشینی، افزایش تولیدات کشاورزی و تغییرات آب و هوا از یک سو وکمبود منابع آب شیرین در دسترس از سوی دیگر باعث شده است نحوه­ بهره ­برداری بهینه از منابع آب، بحثی چالش برانگیز باشد. در چند دهه اخیر نظر سیاستگزاران و تصمیم­ گیران بخش آب با توجه به افزایش رقابت بر سر آب در میان فعالیت­های مختلف انسانی و تأثیر آن بر محیط‌زیست و پرهیز از تصمیم ­گیری­هایی در زمینه تخصیص آب که در آینده پاسخ­گویی به آن با مشکل مواجه شود، به سوی توسعه سیاست­های پایدار در تخصیص منابع آب، جلب شده است. به همین علت رویکرد برنامه‌ریزی مبتنی بر مدیریت عرضه[2] که با هدف بیشینه‌سازی عرضه آب برای تقاضاهای آبی عمل می‌کند، امروزه جای خود را به رویکردهایی داده است که عواملی مانند کیفیت آب، عدالت، سود اقتصادی و پایداری در سیستم را در نظر می­گیرد (Zheng et al., 2011). در نظر گرفتن این عوامل در روند تخصیص منابع آب، لحاظ عدم‌قطعیت‌های موجود در عوامل مذکور و وجود ذینفعان متعدد در یک حوضه آبریز باعث می‌شود اعمال یک رویکرد جامع و پایدار در بهره ­برداری از منابع آبی حوضه آبریز، امری پیچیده و دشوار باشد.
در این پایان نامه مدل کمی و کیفی جهت تخصیص آب در سیستم­های رودخانه-مخزن در قالب یک مدل بهینه‌سازی ریاضی فرمولبندی و پیشنهاد گردیده است. این مدل، امکان تصمیم‌گیری در مورد مقدار تخصیص آب به متقاضیان را با لحاظ اثرات بلندمدت خصوصیات هیدرولوژیکی، اقتصادی و زیست‌محیطی، در قالب سه معیار عدالت[3]، بهره­وری[4] و پایداری[5]، با در نظر گرفتن عدم‌قطعیت در پارامترهای هیدرولوژیکی و اقتصادی را برای دست‌اندرکاران بخش آب فراهم می­نماید.
در این مدل ابتدا با رويکرد تخصيص همزمان كمي و كيفي آب، براساس سه شاخص یاد شده تلاش شده است، ضمن تخصيص بهينه آب بين آببران، بار آلودگي وارد‌شده توسط آن‌ها که متأثر از مقدار آب تخصیص داده شده است، به گونه ­ای باشد كه استانداردهاي زيست‌محيطي نيز تأمين شود. سپس با رویکرد تئوري بازي‌ها، مدلی به منظور تخصيص كمي و كيفي منابع آب ارائه مي‌گردد که بتواند ضمن توجه به مطلوبيت‌هاي طرف‌هاي درگير و جلب رضايت آنها، سود حاصل در سیستم حداکثر شود. در مدل­های ارائه شده عدم‌قطعیت موجود در پارامترهای هیدرولوژیکی و اقتصادی به ترتیب با بهره گرفتن از روش بهینه­سازی سناریوها و مدل بازی FVLC[6] لحاظ شده ­اند. این مدل­های بهینه­سازی در محیط نرم­افزار [7]GAMS کدنویسی شده‌اند.

1-2- اهمیت مسئله

بشر تقريباً‌ یک درصد كل آب روي زمين را مورد بهره‌برداري قرار مي‌دهد كه به صورت آب‌هاي سطحي (جويبارها، رودخانه‌ها و درياچه‌ها) و يا آب‌هاي زيرزميني (چشمه و چاه) است و همین مقدار اندک پراکنشی نا­متناسب دارد. با توجه به توزیع نامناسب زمانی و مکانی بارندگی و همچنین ناکافی بودن ریزش‌های جوی (متوسط بارندگی 250 میلی متر)، ایران در رده کشورهای خشک و نیمه خشک جهان دسته بندی می‌گردد. با چنین اقلیمی، ایران کشوری است که سهم کمتری از همین مقدار اندک منابع آب می‌برد. افزایش جمعیت (از 10 میلیون نفر در سال 1925 به 68 میلیون نفر در سال 2005)، توسعه بهداشت، کشاورزی و صنایع نیز افزایش تقاضای آب را در پی داشته است. این در حالی است که الگوهای مدیریتی و رفتاری ما در مصرف همین منابع ناچیز به گونه‌ای است که گویی مشکلی در این باره وجود ندارد؛ چنانچه در گزارش سال 2007 بانک جهانی، سرعت کاهش منابع آب شیرین در ایران 6 برابر میانگین جهانی عنوان شده است. منابع آب شیرین برای برآوردن نیازهای اولیه انسان، جنبه‌ای حیاتی دارد و حفاظت ناکافی از کیفیت و کمیت این منبع حیاتی منجر به پدید آمدن محدودیت‌های جدی در فرایند توسعه پایدار می‌شود و از این رو استفاده بهینه کمی و کیفی از منابع آب موجود امری اجتناب ناپذیر است. بهره‌برداري بهينه‌ از منابع آب به عنوان يکي از مسائل پايه در تحليل سيستم‌هاي منابع آب در چند دهه گذشته مورد توجه محققين قرار داشته است که از عمده‌ترین دلایل آن می­توان به ارزش اقتصادي حاصل از بهره‌برداري بهينه از منابع آب، افزايش نيازهاي آبي و کمبود منابع آب در دسترس اشاره کرد. از طرفي كيفيت آب نيز از پارامترهاي مهمي است كه بسته به مورد استفاده، از طريق ارگان­هاي مختلف داراي محدوديت‌هايي است. بدين معني كه براي مصارف مختلف استانداردهاي مختلفي براي كيفيت آب تعيين گرديده است از اينرو كيفيت آب نيز از پارامترهاي تعيين كننده در تعيين سياست بهره‌برداري از منابع آب موجود است (مجرد، 1391).
باتوجه به نیاز کشاورزی بیش از 94 درصد از کل مصرف آب در بخش کشاورزی می­باشد. استان فارس یکی از مهمترین استانهاي کشور در تولید محصولات کشاورزي می­باشد و با توسعه کشاورزي در این استان و با توجه به نیاز هرچه بیشتر به آب، توجه سیاستگزاران و تصمیم‌گیران بخش آب بیش از پیش به سمت نحوه مدیریت منابع آب این استان جلب شده است (مجرد، 1391).
منطقه داراب با دارا بودن پتانسیل بالقوه­ای که در زمینه کشاورزی دارد، از قدیم یکی از قطب‌های بزرگ کشاورزی و باغداری در استان فارس بوده است. رودخانه رودبال به عنوان اصلی­ترین منبع آب سطحی در این منطقه می­باشد. متأسفانه در سال­های اخیر با توجه به خشکسالی،­ آب رودخانه به شدت کاهش یافته و کشاورزان برای تأمین نیاز خود دست به حفر چاه­های عمیق و نیمه عمیق متعددی در دشت داراب زده­اند و با برداشت بیش از حد و غیر اصولی باعث شده ­اند امروز دشت داراب یکی از دشت­های ممنوعه ­باشد. سازمان آب جهت کنترل آب­های سطحی در این منطقه و بهبود شرایط، سد مخزنی رودبال را بر روی رودخانه رودبال احداث نموده است (مهندسین مشاور آب نیرو، 1390). حال با توجه به شرایط منطقه و اهمیت موضوع، تخصیص بهینه و کنترل شده منابع آب در سیستم مخزن-رودخانه رودبال امری ضروری است.

1-3- هدف

يكي از موارد مهم در بحث بهره‌برداري كمي وكيفي از منابع آب موجود،که تاکنون در بهره برداری بهینه کمی و کیفی از سیستم رودخانه-مخزن مورد توجه قرار نگرفته است، برداشت بهینه از سیستم رودخانه-مخزن براساس سه معیار عدالت، پایداری و بهره­وری می­باشد. به همین دلیل هدف اصلی در این پایان نامه ارائه مدلی بوده است که تخصیص بهینه از سیستم رودخانه-مخزن براساس سه معیار ذکر شده را با لحاظ عدم‌قطعیت­ها مشخص کند. در راستای رسیدن به این مقصود، براساس مطلوبیت­ها و محدودیت­های موجود مدلی جهت شبیه­سازی و بهینه­سازی تخصیص منابع آب در محیط برنامه­نویسی GAMS تهیه و سعی شده است مدل به گونه ­ای فرمولبندی شود که در جواب بهینه حاصل معیارهای یاد شده تا حد امکان رعایت شود. هدف دیگر در این پایان نامه، ارائه الگوهاي تخصيص عادلانه و كاراي آب، به گونه­اي که ضمن حفظ كيفيت آب و عدم تخطي از استاندارد کيفيت آب، منافع حاصله از تخصيص آب نيز حداكثر گردد. بدین منظور براساس تئوری بازی‌ها ابتدا ائتلاف­های ممکن بین آببران شکل گرفته و سپس مدلی ارائه گردیده است که علاوه­بر در نظر گرفتن سه معیار ذکر شده، تخصیص به هر یک از آببران را با هدف حداکثر سازی سود اقتصادی حاصل در ائتلاف انجام دهد. در نهایت از بازی همکارانه FVLC جهت بازتوزیع سود حاصل در ائتلاف­ها استفاده شد.

1-4- سؤالات اساسی تحقیق

در بخش قبل اهداف اصلی پایان نامه تشریح گردیدند. سؤالات اصلی که در قالب مطالعات انجام شده در این تحقیق پاسخ داده شده‌اند، به شرح زیر می‌باشند:
- آیا مي‌توان بر پايه سياست­هاي بهينه به دست آمده از مدل بهينه‌سازي تخصيص کمی وکیفی آب، قوانين تخصیص در زمان واقعي را تدوين کرد؟
- آیا درنظر گرفتن عدم‌قطعیت­ها در افزایش بهره­وری سیستم مؤثر است؟
- در مدیریت تخصیص کمی و کیفی آب در سیستم رودخانه-مخزن آيا تلفيق مدل‌هاي تخصيص کمي و کيفي آب مي‌تواند در افزايش بهره‌وري سيستم مؤثر باشد و منجر به بهبود وضعيت كيفيت آب گردد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ب.ظ ]




عملیات فانتوم‌ها
عملیات اچ ۳ یکی از بزرگترین عملیات‌های هوایی دنیاست که به نام فانتوم‌ها ثبت شده است. فانتوم‌های ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در ۴ آوریل ۱۹۸۱ (فروردین ۱۳۶۰) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ ۳ واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند.
در مجموع بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، تییو ۱۶، تییو ۲۲) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ ۳ از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل ۴۸ هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در ۱۹۸۱ یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی‌چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی‌کرد که پایگاههایی که در غربی‌ترین نقطه خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله جنگنده‌های ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می‌بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ ۳ می‌رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می‌گشتند.در تمام طول مسیر جدای از موشک‌های زمین به هوا و توپ‌های ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامه عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن می‌ساختند. عبور جنگنده‌های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه خاک این کشور مسئله‌ای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند.با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته می‌شد. اما در آن سوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند. تامکت های ایرانی بیشتر در پشت مرزها به پشتیبانی هواپیماهای در عمق رفته می‌پرداختند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ ۳ ، عملیات‌هایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن ۱۹۶۷ طی جنگهای شش روزه، اسرائیلی‌ها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند.
در اکتبر ۱۹۷۳ نیز، طی جنگی بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی‌ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را روی باند فرودگاه از میان بردارد.
در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند).
حال ایرانی‌ها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونه ای عمل شد که در وهله اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود ۸ فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند.
این هواپیماها باید از کوهستان‌های مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می‌کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ ۳ برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمب‌هایشان بر سر هواپیماهای عراقی می‌بایست از همان مسیر قبلی به پایگاه‌های خود بازمی‌گشتند.
عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام می‌شد و فانتوم‌ها تا لحظه‌ای که بر فراز اچ ۳ ظاهر می شدند نباید هیچ نشانه‌ای از یک حمله هوایی را آشکار می‌کردند. در راه بازگشت مسلما عراقی‌ها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می‌فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ می‌کردند.
در تمام طول مسیر هواپیماها می‌بایست در ارتفاع پایین (۲۰ تا ۳۰ متری) پرواز می‌کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقه‌ای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن می‌ماند که تنها از عهده خلبانانی برمی‌آید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند.
عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازه کافی غیرممکن به نظر می‌رسید اما مسئله دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی‌توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده‌ها هم در آن به اندازه کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتوم‌ها با آنان همراه می‌شد.
آیا یک بویینگ می‌توانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتوم‌ها نمی‌توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقی‌ها هدف قرار می‌گرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ ۷۰۷ شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطه‌ای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار می‌گرفت؟
طبق برنامه‌ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر می‌کرد تا فانتوم‌ها عملیاتشان را بر فراز اچ ۳ انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحله‌ای از عملیات امکان داشت واقعه ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت‌رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می‌دانیم که سرنوشت فانتوم‌ها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود.
علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانه‌ای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسی‌ها و برنامه‌ریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید.
فانتوم‌ها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوه‌های آرارات وارد منطقه مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستان‌های این منطقه به سمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ ۷۰۷ متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می‌شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمی‌توانست چیزی را که می‌شنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن به نظر می‌رسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامه فیلم‌های هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و روی پرده نقره‌ای امکان تحقق داشت.
حتی خیال‌بافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمی‌کرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد.اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان می‌یافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ ۷۰۷ هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشت‌سازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت.
برنامه‌ریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ می‌باید بر فراز کوهستان‌های مرزی ترکیه و عراق با فانتوم‌ها ملاقات می‌کرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاه‌های قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است.
در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتوم‌ها در همان نقطه پیش بینی شده روبرو شد. فانتوم‌ها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه‌ای ظاهر می‌شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.
این اشتباهی بود که کنترل‌های زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بی‌صبرانه انتظارشان را می کشید.
هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ ۳ در حرکت بودند.
ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی‌کردند هدف هیچ نوع حمله‌ای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند.
بر فراز پایگاه، فانتو‌مها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمب‌های چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیه عملیات نابود کرد.
دیگر هیچ هواپیمایی نمی‌توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه های هواپیما و توپ‌های ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله می‌کشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ ۳ با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود.
فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه‌های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورم‌هایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبنده‌ای شلیک می‌کردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که روی بازمانده‌های خرابه‌ها افتاده بودند.
فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند به سرعت صحنه عملیات را ترک کردند. پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت.
جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. روی باند فرودگاه و در آشیانه‌هایی که آتش از آنها زبانه می‌کشید تکه پاره‌هایی از آهن و فولاد بچشم می‌خورد که زمانی بر صحنه آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز درمی‌آمدند و بمب هایشان را فرو می‌ریختند. تمامی آن پرنده‌های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتوم‌هایی نظاره می‌کردند که بسوی پایگاه‌هایشان بازمی‌گشتند.
در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوه پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطه موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند.هواپیمای سوخت‌رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت.قبل از عبور فانتوم‌ها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونه‌ای که دیگر نمی‌توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس به عنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست.
بقیه هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتوم‌هایی که بسمت اچ ۳ در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می‌کشیدند و سپس به سمت ایران می‌گریختند.
در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلی‌ها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال ۱۹۶۷ نیز اسرائیلی‌ها فرودگاه‌های این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلی‌ها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.
اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانه‌ترین عملیات‌های هوایی تاریخ جهان قرار گرفته‌اند. حمله به اچ ۳ در نوع خود بی‌نظیر بود.
پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیات‌ها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ ۳ بود بگونه‌ای که اسرائیلی‌ها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند.
در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای ۶۷ و ۷۳ فقط همین نکته بس که در ۱۹۷۳ امریکایی‌ها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند به طوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشک‌های سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکایی‌ها بی‌درنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود.
قواعد جنگ هوایی پیش نویس کمیسیون حقوقدانان لاهه
لاهه، دسامبر ۱۹۲۲ ـ فوریه ۱۹۲۳
آذر ماه ۱۳۰۱ ـ بهمن ماه ۱۳۰۲
(این پیش نویس به صورت فرم لازم الاتباع تصویب نشده است)
فصل اول
قابلیت اجرا: طبقه بندی و علائم
ماده ۱ـ قواعد جنگ هوایی شامل کلیه هواپیماها می شوند، سبکتر یا سنگینتر از هوا و صرف نظر از این که آیا می توانند در آب شناور باشند یا خیر.
ماده ۲ ـ موارد ذیل هواپیمای عمومی در نظر گرفته می شوند:
الف) هواپیمای نظامی،
ب) هواپیمای غیر نظامی که صرفاً برای استفاده عموم در نظر گرفته شده است، سایر هواپیماها، هواپیماهای خصوصی در نظر گرفته می شوند.
ماده ۳ـ هواپیمای نظامی باید علامتی بروی بدنه داشته باشد که نشان دهنده ملیت و ماهیت نظامی آن باشد.
ماده ۴ـ یک هواپیمای غیر نظامی عمومی که جهت امور پلیسی و گمرکی در نظر گرفته شده است، باید اوراقی را به همراه داشته باشد که نشان می دهند صرفاً برای استفاده عمومی به کار می روند. چنین هواپیمایی باید روی بدنه خارجی مشخصه ای دال بر ملیت و ماهیت عمومی و غیر نظامی بودن داشته باشد.
ماده ۵ـ هواپیماهای غیر نظامی به جز آنهایی که برای امور پلیسی و گمرکی در نظر گرفته می شوند، هنگام جنگ باید همان مشخصه ها را روی بدنه خارجی خود داشته باشند و جهت اجرای این قوانین باید به عنوان هواپیماهای خصوصی درنظر گرفته شوند.
ماده ۶ ـ هواپیماهایی که در مواد ۳ و ۴ قید نشده اند و به عنوان هواپیماهای خصوصی از آنها استفاده می شود، باید اوراق ومشخصه ای را به همراه داشته باشند که قوانین کشورشان مقرر کرده است. این مشخصه ها باید گویای ملیت و ماهیت این هواپیماها باشد.
ماده ۷ ـ علائمی که طبق مواد مذکور روی بدنه هواپیماها زده می شود باید بگونه ای باشند که هنگام پرواز تغییر نکنند و باید به اندازه ای بزرگ باشند که قابل استفاده بوده و از بالا، پایین و دو طرف قابل رویت باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:06:00 ب.ظ ]